برنامههای رادیویی به نام گلها (رادیو گلها)، در واقع مجموعهای از برنامههای رادیویی موسیقی هستند که در ابتدا با برنامهٔ «گل های جاویدان» به مدیریت آقای داوود پیرنیا در ۱۳۳۵ آغاز شد. وی که قبلا در یک دوره از پنج دوره نخست وزیری احمد قوام، معاون وی بود، موفق شد جمع بزرگی از بزرگان علم و ادب پارسی را در کنار منتقدان، نوازندگان و خوانندگان بزرگ زمان با خود همراه سازد تا این گنجینهٔ عظیم را به یادگار بگذارند.
این برنامه در دورهٔ سرپرستی آقای نصرتالله معینیان، بر مدیریت کلی رادیو ملی ایران ساخته شد و آنطور که از شواهد پیداست با حمایت بسیار از این برنامه همراه بوده است.
گل های جاویدان با سری برنامههای دیگری در مدت سرپرستی و مدیریت داوود پیرنیا ادامه پیدا کردند. وی در در سال ۱۳۴۶ از مدیریت آن کنارهگیری کرد. در چند سال آینده، رهی معیری، محمد میرنقیبی و جهانبخش پازوکی مدیریت رادیو گلها را به عهده گرفتند که سالهای چندان با ثباتی در تاریخ این مجموعه نیستند. تا این که در ۱۳۵۱ برنامهٔ جدیدی به مدیریت هوشنگ ابتهاج آغاز گردید که نام آن «گل های رنگارنگ» شد.
در قالب برنامههای این مجموعه از ۱۳۳۵ تا ۱۳۵۷، ۸۵۰ ساعت مقدمه، تکنوازی، آواز و شعرخوانی تولید شد.
برنامههای رادیویی گلها در سال ۱۳۹۱ به همت پژوهشگر دانشگاه سواس (SOAS)، جین لویسون، با حمایت بنیاد میراث ایران در لندن (Iran Heritage Foundation) و کتابخانهٔ بریتانیا (The British Library) پس از ۷ سال پژوهش و گردآوری، به صورت دیجیتالی تهیه شد و در دسترس عموم در دسترس است. در زمان انتشار خبر دیجیتالی شدن برنامههای رادیو گلها، ۱۴۶۱ برنامه از سری برنامههای «برگ سبز، گل های تازه، گل های جاویدان، گل های رنگارنگ، گل های صحرایی، یک شاخه گل» در وبسایت این پروژه در دسترس بود، که ممکن است تا کنون بر این تعداد افزوده شده باشد.
نامهای دیگری که در آرشیو بازارچه میبینید، سایر برنامههای حوزهٔ موسیقی در رادیو تهران و بعدا رادیو ایران آن زمان هستند. بنا به تغییرات مدیریتی و تعدد برنامههای ساخته شده در این دوره از تاریخ رادیوی ایران، این که چه عنوانی را زیرمجموعهٔ برنامههای رادیو گلها ببینیم یا نه، مورد بحث خواهد بود. به این شکل، آرشیو بازارچه در واقع شامل ۸ عنوان برنامهٔ بیشتر نسبت به آرشیو آنلاین جین لویسون خواهد بود. هرچند طبعا کار عظیم تحقیقاتی که در این پروژه صورت گرفته قابل قیاس با گردآوری صرف نیست. پیشنهاد میشود مقالهٔ جین لویسون در معرفی رادیو گلها و داستان دیجیتالی کردن آن را بخوانید.
اركستر گلها اولین اركستر گلها در برنامۀ گلهای جاویدان با حضور چند نوازندۀ معروف شكل گرفت: مرتضی محجوبی، ابوالحسن صبا، علی تجویدی، مهدی خالدی، محمد شیرخدایی، حسین همدانیان و سلیم فرزان از این نوازندگان بودند كه نام آنها در ابتدای برنامه برده میشد. بعد از وسعت یافتن برنامۀ گلها، اركستر نیز از نوازندگان جوان و با استعداد استفاده كرد. پرویز یاحقی و همایون خرم از جوانترها و محمود تاجبخش از قدیمیترها، همچنین رضا ورزنده و امیرناصر افتتاح نیز جزو این نوازندگان بودند. بعدها نوازندگان برجستهای از هنرستان موسیقی ملی به سرپرستی روحالله خالقی نیز به این اركستر اضافه شدند. نصرالله زرینپنجه (تار) از استادان و علیرضا ایزدی شیرازی (ویولنسل) از جوانترها بودند. صدای اصلی اركستر گلها در حدود سالهای ۱۳۳۶-۱۳۳۹ ش شكل گرفت و سازهای زهی آرشهای (ویولونها)، تار(ها)، تنبك، كلارینت و فلوت در آن نقش اصلی داشتند. سنتور كمكم جای خود را به پیانو داد و «نی» نیز كمكم وارد صدای اركستر شد. بازسازی اركستر گلها در دو نوبت، ثمرۀ كوشش روحالله خالقی بود كه میخواست آثاری از استادش علینقی وزیری را باشكوه هر چه تمامتر «بازنوازی» كند و این كار را هم به بهترین نحو انجام داد. اركستر گلها بعد از۱۳۴۰– ۱۳۴۱ش با استخدام تعدادی از نوازندگان فارغالتحصیل از هنرستان عالی موسیقی (مثل فریدون شهبازیان و حسن یوسف زمانی و رحمتالله بدیعی) و استفاده از چند نوازندۀ غیرایرانی در بخشهای هارمونیك، تجدید سازمان شد و توانست قدرتمندتر از سابق عمل كند. در زمان سرپرستی جواد معروفی نیز این تركیب اركستری، نسبتاً حفظ شد. با این تفاوت كه در اركستر گلهای دورۀ معروفی، صدای خانوادۀ ویولونها بر صدای سایر سازها مسلط بود و هارمونی چهار بخشی در آن رعایت میشد. صدای اركستر گلهای دورۀ خالقی، دارای دینامیسم بیشتر و رنگآمیزی صوتی غنیتر بود و برای سازها و تكنوازیها، نقشآفرینیهای زیبایی در نظر گرفته شده بود. صدای اركستر گلهای دورۀ جواد معروفی، از یكدستی صوتی، زهیهای پُر صدا، نقش مهم پیانویی اکمپانیمان (تخصص جواد معروفی در نوازندگی) و برجستگی خط آوازی صدای اركستر، برخوردار بود. صدای این اركستر در گذر زمان و تجربه یافتن نوازندگانش پختهتر شد و در سالهای ۱۳۵۲-۱۳۵۶ ش به اوج رسید. این اركستر بعد از انقلاب ۱۳۵۷ ش به دستور ریاست سازمان رادیو تلویزیون برای همیشه منحل شد و خاطرۀ آن فقط در ضبطها باقی مانده است.
گلهای جاویدان اولین سری از مجموعه برنامههای پیرنیا تحت عنوان رادیو گلها بود. اولین قسمت این برنامه در نوروز ۱۳۳۵ با شرکت استاد سهتار “احمد عبادی”، آهنگساز و ویولننواز ” علی تجویدی” و خواننده و آهنگساز “کلنل عبدالعلی وزیری” به مدت ۱۰ دقیقه اجرا شد. از آن پس این برنامه در اجراهای ۴۵ دقیقهای، تبدیل به پرطرفدارترین برنامهی رادیویی زمان خود شد. گلهای جاویدان در طول شبهای متمادی، به معرفی شعر و ادبیات فارسی میپرداخت و در آن خواننده با همراهی یک یا دوساز، اشعاری از حافظ، سعدی و مولوی را میخواند. به اینترتیب گلهای جاویدان در طول ۱۵۷ برنامه، به شکلی نو، شنوندگان را با گنجینهی عظیم ادب فارسی پیوند داد.
شاید بتوان گفت مهمترین انگیزهی پیرنیا از ساخت سری برنامههای “گلهای رنگارنگ”، نزدیکتر کردن فضای برنامهی گلها با سطح سلیقهی عمومی جامعه بود. در واقع شنوندگان رادیو گلها، طیف وسیعی از جامعه را تشکیل میدادند که از تحصیلکردگان و روشنفکران تا عامهی مردم را شاملمیشدند. بهاین ترتیب پیرنیا به فراست دریافت که با وجود اقبال گستردهی عموم به این برنامه، بهتر است مضامین آن متنوعتر شده و علاوه بر آواز کلاسیک و شعر فارسی، شعر مدرن و تصنیف هم به برنامه اضافه شود. به این ترتیب گلهای رنگارنگ سرآغاز همکاری پیرنیا با طیف وسیعی از هنرمندان آن زمان بود. از شاعران معاصر چون “رهی معیری”، “سیمین بهبهانی” و “بیژن ترقی” گرفته تا خوانندگانی چون “شجریان”، “ناهید”، “گلپایگانی” و “سیما بینا”. گلهای رنگارنگ در ۴۸۱ برنامه که از شماره ۱۰۰ و با شعر مولوی آغاز شد، با همیاری نوازندگان بنامی همچون “روح الله خالقی”، “مهدی خالدی”، “علی تجویدی”، “پرویز یاحقی”، “حسین یاحقی” و “همایون خرم”، ترکیبی ماندگار از شعر و موسیقی کلاسیک و مدرن را بهوجود آورد.
این مجموعه شامل ۴۸۱ برنامه بود که هریک با مدت زمان ۲۰ تا ۴۵ دقیقه، به دکلمه و آواز اشعار عارفانهی شاعران بزرگ ایران با همراهی موسیقی اختصاصداشت. برگ سبز از هرگونه تصنیف یا ترانهی روز دوریجسته و بیشتر در جستجوی ارائهی اندیشهها و تصاویر عرفانی در ادبیات فارسی و موسیقی سنتی ایرانی بود. هر برنامه با این دو بیت منسوب به عطّار آغازمیشد : “چشم بگشا که جلوهی دلدار/ در تجلیاست از در و دیوار/ این تماشا چو بنگری گویی/ لیث فیالدار غیره دیّار”.
پیرنیا در “یک شاخ گل”، هر برنامه را با مضمونی مستقل درنظرگرفت و در هر قسمت، به معرفی یکی از شاعران کلاسیک یا معاصر پرداخت. یک شاخ گل، در ۴۶۵ برنامه که طول زمانی هریک از ۱۲ تا ۱۸ دقیقه بود، به معرفی شاعرانی چون “وحشی بافقی”، “پروین اعتصامی”، ” ملک الشعراء بهار” و “پروین دولت آبادی” پرداخت.
در نهایت “گلهای صحرایی” در ۶۴ برنامه، این فرصت را به مخاطبان داد تا در اجراهای ۱۰ تا ۳۰ دقیقهای، با موسیقی محلی مناطق و قومیتهای مختلف ایران آشناشوند. آهنگهایی که از اقصی نقاط ایران جمعآوریشده و در دستان چیرهی آهنگسازان بزرگی چون خالقی و معروفی، برای ارکستر تنظیم میشدند.
چند سال قبل، خانم “جین لویسون” پژوهشگر موسیقی “دانشگاه سواز” لندن، به قصد مطالعهی علمی پروژهی گلها راهی ایران شد. وی که سابقهی زندگی در ایران در دوران پیش از انقلاب را داشت، خود مدتی شنوندهی رادیو گلها بود. به این ترتیب با علاقهی فراوانی که به موسیقی ایرانی پیدا کرده بود، از سال ۲۰۰۵ شروع به جمعآوری مدارک مربوط به رادیو گلها نمود، تمامی منابع چاپی و مجلات ادبی مختلف در مورد رادیو گلها را مطالعه کرد و بیش از ۴۰ مصاحبه با هنرمندان باقیمانده از برنامهی گلها در کشورهای مختلف انجام داد.
همچنین او توانست با سعی و کوشش فراوان، آرشیو برنامههای رادیو گلها را که در کشورهای مختلف و نزد مجموعهداران و علاقمندان ایرانی بود جمعآوری کند و با تبدیل آنها به نسخهی دیجیتال، این گنجینهی عظیم موسیقی را از خطر نابودی نجات دهد.
وی با حمایت سازمان میراث ایران در لندن موفق به ایجاد یک بانک اطلاعاتی از اشعار، نتها و پیوندهای مربوط به شاعر، آهنگساز، ترانهسرا و خواننده در فضای اینترنت شدهاست. در وبسایت مذکور امکان دسترسی مخاطبان بهصورت انتخاب شده به تک تک اجراهای رادیو گلها وجود دارد.
در بخشی از مصاحبهی خانم جین لویسون با استاد محمدرضا رضا شجریان (۵ نوامبر۲۰۰۵-لندن) به نقل از فصلنامهی موسیقی ماهور(۱۳۸۸/ شماره ۴۴)، استاد شجریان اهمیت پروژهی گلها و میراث پیرنیا را از نگاه خویش چنین تشریح میکند :
“این عقیدهی من است که موسیقی ایرانی به میزان زیادی مدیون داوود پیرنیاست، زیرا او در لحظهی بحرانی در تاریخ ایران، موسیقی ما را به نحوی شایسته از تباهی نجات داد. اگر تلاشهای او نبود، موسیقی عربی، ترکی یا موسیقی پاپ غربی، موسیقی ایرانی را تماماً محو و نابود میکرد. آقای پیرنیا با تهیهی برنامههای گلها، حریمی برای موسیقی ایرانی ساخت که میتوانست در میان همهی نفوذهای معارض و فاسد، خود را حفظ کند و ببالد، به طوری که برنامههای گلها هنوز هم در میان عامهی مردم وسیعاً مورد تحسین است”.
برنامهٔ راديو گلها به مدت ۲۳ سال از ۱۳۳۵ تا ۱۳۵۷ از راديو ملی ايران پخش میشد. اين مجموعه برنامهها جمعاً شامل ۸۵۰ ساعت مقدمه و شعرخوانی به همراه آواز بود، كه در اين ميان تك نوازیهايی نيز گنجانده شده بود. طرح اصلی اين برنامه از داوود پيرنيا، معاون نخست وزير در یک دوره، بود كه علاوه بر داشتنِ شهرتی به سزا در امر قضا و سياست، دانشمندی وطنپرست و فرهيخته به شمار می آمد كه عشق به سرزمين مادری و زبان پارسی و فرهنگ غنی ايران زمين و شعر و ادب آن دیار در وجودش ريشه دوانده بود. وی پس از بازنشستگی و ترکِ زندگیِ سیاسی، به سال ۱۳۳۵ به مدت يازده سال خود را تمام و كمال وقف توليد برنامۀ گلها كرد.
پيرنيا بسياری از بزرگان علم و ادب پارسی را به همكاری با خويشتن فراخواند تا آنجا كه موفق به جلب حمايت گروهِ بسیاری از دانشمندان، هنرمندان و موسيقیدانانِ بنامِ آن عصر شد. از جملهٔ اين افراد میتوان به استادانِ معارف اسلامی، همچون جلالالدين همايی، سعيد نفيسی، و بديعالزمانفروزانفر؛ سناتور، نويسنده و دانشمند، علی دشتی؛ ملكالشعراء عصر، لطفعلی صورتگر؛ تاريخدان بنام، رضازاده شفق؛ و همچنين شاعران و ترانهسرايان مشهوری چون معينی كرمانشاهی، عماد خراسانی، رهی معيری، تورج نگهبان، شهريار، سيمين بهبهانی، هوشنگ ابتهاج (سايه) و بيژن ترقی اشاره كرد.
علاوه بر اين، بسياری از منتقدانِ ادبیِ بنام، مجريان مشهور راديو، خوانندگان، آهنگسازان و موسيقیدانان پر آوازۀ ايران نيز در كنار وی بودند. از جملۀ اين موسيقیدانان و آهنگسازان می توان ابوالحسن صبا، مرتضی محجوبی، روحالله خالقی، حبيبالله بديعی، لطفالله مجد، مرتضی نیداوود، حسن كسايی، جليل شهناز، رضا ورزنده، احمد عبادی، فرهنگ شريف، و حسين تهرانی را نام برد. از خوانندگان نامدار قرن بيستم ايران كه در برنامۀ گلها حضور داشتند نيز میتوان به بزرگانی چون بنان، مرضيه، حميرا، قوامی، گلپايگانگی، ايرج، عبدالوهاب شهيدی، سيما بينا، و پوران اشاره كرد. حتی استاد محمدرضا شجريان، خوانندۀ مشهور موسیقی سنتی ايران نيز حرفهٔ هنری خويش را از اين مجموعه برنامهها آغاز كرد.
علاوه بر در اختيار داشتنِ اين گنجينۀ عظيم از هنرمندان، بخت و اقبال نيز به ياری پيرنيا شتافت و وی را مشمول لطف و حمايت همهٔ جانبهٔ نصرتالله معينيان، مديركل راديوِ ملی ايران، نمود. معينيان در سالهای ۱۳۲۹-۱۳۴۹ انقلابی در برنامههای راديو ايجاد و آنها را از جنبهٔ تبليغات صرف شركتها و رجال سياسی خارج كرد و تبديل به وسيلهای برای نشر و اشاعۀ فرهنگ و زبان و ادب پارسی نمود. برنامههای توليدی پيرنيا به سرعت در كانونهای شعر و ادب مظهر فرهيختگی و غنا شناخته شدند، زیرا در ساخت آنها از ذخيرهٔ ارزشمند ديوان بيش از ۵۶۰ شاعر كهن و معاصر زبان فارسی بهره گرفته شده بود. حتی تا به امروز نيز معيارهای فاخر ارائه شده در اين مجموعه برنامه همچنان سنگ محكی برای ارزش گذاری كارهای بعدی است و از آن با نام دايرةالمعارف موسيقی ايران ياد میشود. به راستی چنين است زیرا بسياری از معروفترين اشعار و ترانههای معاصر نيز مخصوص همين مجموعه برنامه تقرير و تاليف شد.
در طول يازدهسال رياست و نظارت پيرنيا بر توليد مجموعهٔ گلها ۵ دسته برنامه در اين مجموعه تهيه شد: گلهای جاويدان (۱۵۷ عدد)؛ گلهای رنگارنگ (۴۸۱ عدد)؛ برگ سبز (۴۸۱ عدد)؛ يك شاخه گل (۴۶۵ عدد)؛ و گلهای صحرايی (۶۴ عدد). هر يك از اين مجموعهها شامل آثار برگزيدهٔ شاعران كهن و معاصر زبان پارسی، و دكلمهٔ شعر در آنها با موسيقی و اجرای آهنگ و تفسیر جامع و كامل استادانِ فن همراه بود و دكلمه کنندگانِ بنام و وارد به فن دكلمهٔ اشعار در آن حضور داشتند. همچنين موسيقی كهن و بومی ایرانی نيز اين مجموعه را آراسته بود.
برنامهٔ گلها نقطهٔ عطفی در تاريخ فرهنگ و ادب پارسی به شمار میرود كه شعر و شاعران و موسيقی و موسيقیدانان را ارزشی والا بخشید. تا آن زمان به دليل حساسيتهای دينی- اجتماعی حاكم بر جامعه در مقابل شعر و آهنگ و موسيقی، اين هنر در خفا و پشت درهای بسته تمرين میشد. حتی هنگامی هم كه موسيقی در مناسبتهای خاص در ملا عام نواخته و اجرا ميشد، موسيقیدانان را هم شان و هم مرتبۀ مطربان میدانستند و كسی به ارزش و جايگاه هنری آنان واقف نبود.
تا پيش از اجرای راديويی گلها، خوانندگان زن از شأن و منزلت اجتماعی والايی برخوردار نبودند و به آنها به چشم هنرمند نگریسته نمیشد. به دليل كيفيت و كميت بالای اين مجموعه برنامه، ديدگاهِ طبقاتِ جامعه نسبت به موسيقی و موسيقیدانان و خوانندگان تغييری كلی يافت و برای نخستين بار پس از قرنها متصديان اين پيشه نابغه و پیشروِ هنر والا به شمار میآمدند و ديگر از تحقير آنان و هم مرتبه دانستن ايشان با مطربانِ خيابانی، كه شأن اجتماعی پايينی داشتند، خبری نبود.
برنامهٔ گلها چنان اشتياق و تغييری در زندگی جامعهٔ آن روز ايران ايجاد كرد كه بسياری برنامهٔ روزانهٔ خود را به گونهٔ تنظيم میكردند كه با برنامهٔ مورد نظر آنها در راديو همخوانی داشته باشد تا آهنگهای مورد علاقهٔ خود را از دست ندهند، بتوانند آنها را ضبط كرده، با دوستان و آشنايان گوش دهند و مبادله كنند. در ميان موسيقیدانان نيز برنامهٔ گلها باعث ظهور انقلابی نو-كلاسيك گشت كه در طی آن بسياری از شعرهای مشهور شاعرانِ عهد قاجار، همچون عارف قزوينی، شيدا و درويشخوان، بازبينی و توسط هنرمندانِ تازه دوباره اجرا شد. اين برنامهها همچنين منجر به كشف دوبارۀ ژانرهای اصيل موسيقی ایرانی شد. اين ژانرها به دقت مورد تحقيق و بررسی قرار گرفت و ضبط و پخش گردید. بنابراين، برنامهٔ گلها در حفظ و دميدن حياتی نو در كالبد موسيقی و شعر بومی و كلاسيك ایرانی نقشی اساسی داشت. اين سبك شعر و موسيقی از سوی بيگانگان داخلی و خارجی در معرض تهديدی جدی بود، زیرا آنان برای مدرنيزه كردن، و گاه نابودی كامل فرهنگ و سنتهای ایرانی و راه و رسم کهنِ عاشقی کمر بسته بودند.
به احتمال قوی يكی ازمهمترین پیامدهای برنامۀ گلها در جامعهٔ ايران که در دهههای ۱۳۳۰ و ۱۳۴۰ درصد بیسوادی در آن به ۸۵ در صد میرسید، تلفيق شعر و موسيقی و عادت دادن مردم به شنيدن شعر و موسيقی خوب بود. اين برنامه با يادآوری و معرفی دوبارهٔ بيش از ۵۶۰ شعر فارسی (از قديم تا جديد) باعث شد مردم به گونهٔ گسترده به عمق و غنای ميراث ادبی خود پی ببرند. بر اثر پخش اين اشعار از راديو علاقه به ادبيات كلاسيك فارسی جانی تازه يافت و تقاضا برای انتشارِ ديوانهای شاعران كه سالها مهجور مانده بودند و ديگر چاپ نمیشدند، يا كيفيت چاپ و نشر آنها پايين بود ناگهان بالا رفت و كتاب فروشیها و مراكز توزيع و چاپ و نشر از ميزان اقبال عمومی برای خواندن اين كتابها در شگفت ماندند.
پس از بازنشستگی پيرنيا به سال ۱۳۴۶ تنی چند از موسيقیدانان و انديشهمندان و شاعران جايگزين وی شدند كه، به رغم نيت پاك و قصد خير، هرگز نتوانستند به معيارهای والای قبلی برسند. در سال ۱۳۵۱ هوشنگ ابتهاج (سايه) شاعر بنامِ معاصر، مسئوليت توليد برنامهها را عهده دار شد و با تغيير نام برنامهها همه را در غالب برنامهای واحد به نام گلهای تازه (۲۰۱ برنامه) ارائه نمود. ابتهاج درمسندِ مديريتِ برنامۀ گلها علاقه به اشعار دورهٔ قاجار (۱۱۷۳-۱۳۰۴) را نيز در سراسر دههٔ ۵۰ دوباره زنده كرد. به رغمِ محدوديتهايی كه پس از انقلاب اسلامی و در سال ۱۳۵۷ در بارۀ موسيقی ایرانی اعمال شد، تا حدودی بر اثر نگرش ابتهاج به اين برنامه، حركتی برای حفظ و غنای رسوم موسيقی محلی كلاسيك ایران آغاز گشت كه همچنان تا به امروز پويا و زنده است.