با درود
یکی از عوامل حمله مخالفان جمهوری اسلامی به حکومت حضور منطقه ای است. عبارات و جملاتی که در برگیرنده گلایه از خرج شدن پول و درآمد کشور در کشور های همسایه همچون سوریه، عراق، لبنان و مانند آن است. عمدتا این سخنان از توده ناآگاه جامعه از مسائل عمیق سیاسی و روابط بین الملل شنیده می شود که در کامنت های توییتر و اینستاگرام قابل مشاهده است.
ماهیت شبکه های اجتماعی به خصوص اینستاگرام و توییتر اعطای تریبونی مفت و مجانی به همه ی افراد و عوام یک جامعه است به این ترتیب که می توانند هرچه در فکرشان می گذرد و دوست دارند بنویسند و بگویند و نشر دهند. به نظر من پیشرفت اینترنت و تکنولوژی به جای افزایش درک مردم گاهی عاملی برای کج فهمی و کاهش سطح فکری جامعه می شود.
در ابتدا به شما بگویم هدف من از این مقاله پاسخ دادن به سوال منافع ایران در حضور منطقه ای حکومت نیست؟ بلکه امتیاز های بزرگی است که خود حکومت از این حضور منطقه ای به دست آورده است.
تا اگر بعدا فرصتی پیش بیاید مجموعه مقالاتی تحت موضوع حضور منطقه ای از دید منافع ملی ایران را نوشته و منتشر کنم.
برداشت توده جامعه از حضور منطقه ای جمهوری اسلامی این است که حکومت یک نهاد رادیکال اسلامی است که با توجه به تاریخ امام حسینش هوس خونخواهی و شهادت به سرش زده و پول کشور را از روی احساسات در کشور های منطقه خرج می کند.
همان طور که گفته شد این تصورات غیر واقعی تصورات توده جامعه است که به علت ناآگاهی سیاسی و همچنین تحت تاثیر گرفتن رسانه های فارسی زبان خارج کشوری همچون بی بی سی و اللخصوص منوتو و ایران اینترنشنال از زبان آنها بیان می شود.
این نکته را بگویم که بنده فردی مذهبی نیستم و همچنین قرار نیست شما را نصیحت کنم، بلکه قرار است یک بحث منطقی و علمی با سند و مدرک به دور از عقده گشایی و احترام به یکدیگر را داشته باشیم.
بخشی از این ناآگاهی ناشی از گفتمان مطلقا اسلامی و خشک حکومت و دستگاه های حکومتی همچون صدا و سیماست. طبیعتا در جامعه امروز توده جوان و غیرمذهبی کشور به مانند من این گفتمان منسوخ شده را نخواهند پذیرفت و آن را پس خواهند زد. همراه با آن بر اساس تفکر صفر و یکی ناخودآگاه مغز این را درک می کند که چون صدا و سیما بد است پس حتما رسانه های مخالف این جریان (BBC و منوتو اینترنشنال و ...) خوب اند و حرف حقیقت و واقعیت را به شما خواهند گفت. اما متاسفانه چنین نیست. ترکیب این دو عامل باعث سقوط فکری و درک سیاسی جامعه می شود.
بحث بیشتری درباره آنها نخواهیم کرد و به سراغ اصل مطلب و جنبه علمی آن خواهیم رفت.
ابتدا می خواهیم با مفهومی نظامی آشنا شویم که پایه ی فهم ادامه مقاله است.
عمق استراتژیک چیست؟
اصطلاحی نظامی که به فاصله جبهه جنگ نظامیان و مراکز اصلی و صنعتی کشور و زیرساخت ها و مراکز جمعیت اطلاق می شود. (برداشتی کوتاه از ویکی پدیا)
با توجه به تعریف بالا می توان فهمید حضور منطقه ای جمهوری اسلامی به منظور افزایش عمق استراتژیک خود در منطقه خاورمیانه و نفوذ منطقه ای است.
اگر بخواهیم مسئله را با دقت بیشتری بازنگری کنیم، حکومت برای افزایش عمق استراتژیک خود راهبرد هوشمندانه ای را اتخاذ کرده است. ایدئولوژی شیعه به عنوان ابزاری فوق العاده برای جمهوری اسلامی در منطقه ی خاورمیانه به شمار می رود. ایران بر اساس ایدئولوژی شیعه کشور ها و مناطق حساسی چون فلسطین، سوریه و لبنان را برگزیده و بر اساس دشمنی آنها با دشمنانش نیرو هایی نیابتی از خود آنها سامان داده یا از آنها حمایت می کند و در توجیه آن مفاهیم، ارزش ها و آموزه های دینی خود(حمایت از مظلوم و ...) را به عنوان دلیل بازگو می کند. (به همین دلیل سبب شده که توده جامعه حضور منطقه ای را عملی ناشی از رادیکالیسم اسلامی و بدون منطق بدانند)
برای مثال حضور نظامیان ایرانی در سوریه با عنوانی دینی و مذهبی تحت نام «مدافع حرم» توانست حکومت بشار اسد را تثبیت کرده و در سوریه نفوذ کند.
یا با حمایت از بازوی نیابتی خود در لبنان (حزب الله لبنان) که اعضای آن را لبنانی هایی تشکیل می دهند که از مرز های خود با اسرائیل درگیرند.
شایان ذکر است حکومت مجموعه این نیروهای نیابتی را به عنوان «محور مقاومت» می شناسد. البته مقامات ارشد نظامی و حکومتی بارها به دلایل امنیتی و استراتژیکی نیز به عنوان دلیل حضور منطقه ای خود اشاره کرده اند اما آنچنان قابل فهم توده جامعه نبوده است.
برای مثال در سایت رسمی آیت الله خامنه ای در این مطلب به نکات زیر اشاره می کند:
تصور کنید آمریکا در لبنان پایگاه نظامی داشت و مقاومت حزب الله وجود نداشت؛
تصور کنید آمریکا در عراق پس از نبرد میدانی ۲۰۰۳ به پیروزی نهایی رسیده بود و مقاومت داخلی در عراق بر ضد اشغالگری شکل نگرفته بود؛
تصور کنید آمریکا در جنگ هفت سالهی سوریه غلبه کرده بود و اینک حکومتی متحد غرب و صهیونیسم در آنجا حاکم بود و داعش و دیگر گروه های تروریستی هم مجال فعالیت و توسعهی ارضی داشتند؛
تصور کنید آمریکا در افغانستان و همچنین به مدد سعودیها در یمن به پیروزی رسیده بود؛
در آن صورت وضعیت امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران چگونه بود؟ آیا تا بهحال جنگ مستقیم آمریکا علیه ایران عملیاتی نشده بود؟ موارد فوق فقط بخشی از طرح های نظامی آمریکا برای تسلط بر منطقه و تهدید قدرت و سپس موجودیت جمهوری اسلامی ایران بوده است.
همچنین در همان مطلب گزیده ای صحبت های آیت الله خامنه ای:
یکی از مؤلّفههای قدرت، نیروی دفاعی است؛ دفاع از دور. یکی از مؤلّفههای قدرت، عمق راهبردی ما است. حضور در کشورهای منطقه و طرفداری ملّتهای منطقه از جمهوری اسلامی، عمق راهبردی جمهوری اسلامی است؛ جمهوری اسلامی از این نمیتواند صرفنظر کند؛ هیچ دولت عاقلی صرفنظر نمیکند.
این جوری نباشد که یک چهاردیواری را انتخاب کنیم و دیگر کارمان به این نباشد که پشت این دیوار چه کسی است، چه تهدیدی وجود دارد. این نگاه وسیع فرامرزی، این امتداد عمق راهبردی گاهی اوقات از واجبترین واجبات کشور هم لازمتر است که مورد توجّه قرار بگیرد که خیلیها متوجّه به این نیستند، خیلیها توجّه به این ندارند. حالا بعضیها هم توجّه دارند و به نفع دشمن حرف میزنند -[مثلاً میگویند] «نه غزّه، نه لبنان»- امّا خیلیها هم توجّه ندارند؛ واقعیّت این است.
این سخنان نشان دهنده درک عمیق رهبر جمهوری اسلامی از مسائل منطقه ای و خطراتی است که می توان حکومت فعلی ایران را تهدید کند.
دشمنانی که جمهوری اسلامی برای خود تعریف کرده است سه ضلع آمریکا، اسرائیل، عربستان سعودی هستند.
همچنین با توجه به خطر هایی که علیه ش از طرف دشمنانش آن را تهدید می کنند توانسته نیروی بازدارندگی قدرتمندی ایجاد کند.
ابتدا برای درک بهتر این موضوع نقشه اسرائیل را بر روی گوگل مپس مشاهده می کنیم:
اگر بروی نقشه زوم کنید خواهید دید کشور های اردن، لبنان، سوریه، مصر با اسرائیل هم مرز اند. نکته جالب توجه اینجاست که اسرائیل به هر 4 کشور حمله نظامی (تهاجمی) کرده است.(جنگ 6 روزه: حمله به اردن و مصر و سوریه و همچنین اشغال بخشی از خاک لبنان با حمله نظامی در سال 1982)
ایران با حمایت از نیروهای نیابتی خود در کشور های همسایه اسرائیل سه مرز اسرائیل را تهدید می کند. (حزب الله لبنان، سوریه و نیروهای مقاومت فلسطینی)
حال می توان بهتر فهمید چرا ایران بالاترین تهدید موجودیتی و امنیتی علیه اسرائیل است برای درک بهتر این مسئله تحلیلی از «ساریت زهاوی» و «نیتزان نوریل» و «بواز گانور» را می بینیم.
ساریت زهاوی:
تحلیلگر اسرائیلی، نویسنده جروزالم پست(اورشلیم پست اسرائیلی) و همچنین موسس اندیشکنده آلما که تخصص آن تجزیه و تحلیل چالش های امنیتی اسرائیل در مرز شمالی است. او همچنین به عنوان متخصص در زمینه اطلاعات 15 سال در ارتش اسرائیل خدمت کرده است و دارای کارشناسی ارشد مطالعات خاورمیانه از دانشگاه بن گوریون است. پس به این نتیجه می رسیم با فردی معتبر و آکادمیک که خودش اسرائیلی و حافظ منافع اسرائیل است طرف هستیم.
نیتزان نوریل:
ژنرال اسرائیلی و رئیس سابق سازمان مبارزه با تروریسم اسرائیل
بواز گانور:
بواز گانور رئیس دانشکده دولت لودر و مدیر اجرایی انستیتوی بین المللی مبارزه با تروریسم در مرکز بین رشته ای هرتزلیا است. وی همچنین بنیانگذار و رئیس جامعه دانشگاهی بین المللی مبارزه با تروریسم است.
طبق توضیحات ویدئو ها از تحلیلگران مطرح اسرائیلی و حافظ منافع اسرائیل به چالش جدی ایجاد شده توسط جمهوری اسلامی برای اسرائیل بیشتر پی می بریم.
بواز گانور در سخنرانی دیگری در سال 2014 در انستیتو واشنگتن(منبع [با فیلترشکن]) نگرانی اسرائیل از حزب الله را اینگونه بیان می کند:
امروز حزب الله تقریباً 100000 موشک و راکت در اختیار دارد. از دیدگاه اسرائیل ، این یک چالش بی سابقه است. استراتژی حزب الله برای دور بعدی مقابله با اسرائیل شامل حملات غافلگیرکننده ای است که در آن صدها یا هزاران موشک در روز به آن طرف مرز پرتاب می کند. به اعتقاد آن ، این رویكرد قابلیت های دفاعی و فن آوری اسرائیل را خنثی می كند. با این حال این دور ممکن است به این زودی ها برگزار نشود - ایران حزب الله را یک بازدارنده استراتژیک در برابر حملات نظامی اسرائیل به تأسیسات هسته ای خود می داند ، بنابراین استفاده از توانایی های این گروه اکنون نتیجه مثبتی خواهد داشت.
اگر اسد در جنگ پیروز شود ، اتحاد او با ایران و حزب الله تقویت می شود و چالش بسیار بزرگتری را برای اسرائیل به وجود می آورد. حزب الله همچنین در حال کسب تجربه نظامی است که احتمالاً جنگ زمینی بعدی با اسرائیل را بسیار دشوارتر از درگیری های گذشته خواهد کرد.
این نکته حائز اهمیت است که این سخنان در سال 2014 گفته شده و بشار اسد (رئیس جمهور سوریه) اکنون متحد ایران است.
یکی از مواردی که در این مسئله بسیار مهم است ایجاد قدرت بازدارندگی در برابر حمله نظامی آمریکاست که توسط همین نیروهای نیابتی ایجاد شده است.
یکی از مزایای نیروهای نیابتی حل کردن مشکل مسافت مرزی است که جنگ را در پشت مرز های ایران نگه می دارد. (به مانند سوریه و لبنان در همسایگی اسرائیل)
برای ختم کلام این مقاله تحلیلی از «پروفسور مئیر لیتواک» رئیس گروه تاریخ خاورمیانه و آفریقا در دانشگاه تل آویو را می بینیم که توضیحات مقاله را در خصوص نیروهای نیابتی را تکمیل می کند. ضمنا برای مشاهده پروفایل و سوابق این استاد می توانید به این لینک (با فیلترشکن) به سایت دانشگاه تل آویو مراجعه کنید.
ختم کلام: مباحث مهم و زیاد دیگری درباره نفوذ منطقه ای و عمق استراتژیک ایران وجود دارند که در این مقاله نمی گنجد. بنده سعی کردم کلیات مسئله را به طور ساده و گام به گام باز کنم و شرح دهم.
ضمنا بنده کاملا ادعا های تحلیل گران اسرائیلی را درباره ی جمهوری اسلامی تایید نمی کنم اما کلیات صحبت های این تحلیل گران مخالف با توجه آکادمیک و علمی بودنشان چشم منطق گرایان را به حقیقت میدانی باز کرده و ذهن ما را از موهومات و آشغال های فکری که توسط جریانات برانداز و همچنین رسانه های فارسی زبان دولت های خارجی پاک خواهد کرد.
با تشکر از مطالعه.
"محسن رفیعی"
«هرگونه نشر این مقاله بدون ذکر نام نویسنده و لینک مستقیم به مقاله اصلی مورد رضایت بنده نمی باشد»