به نام خدا
اصولا برای اینکه یک نویسنده (البته من خودم رو نویسنده نمیدونم) بخواد دست به قلم یا کیبورد بشه فقط یه جرقه کوچیک ذهنی می تونه کارو شروع کنه و من خوشبختانه خیلی حرف واسه گفتن دارم و خیلی افکار زیادی برام پیش میاد که بخوام براشون چند خط یا صفحه ای بنویسم و چون دورم خلوته و چهارتا آدم اهل این تفکرات اطرافم نیستند ترجیح میدم افکار به درد بخورمو اینجا بنویسم، چهار نفر هم بخونن واسم بسه.
چند روز پیش فکری به ذهنم اومد که برام جالب بود و در واقع در پی اون سوالی به وجود اومد که جواب اون رو از اطرافیان و رفیق هام پرسیدم و نظرات جالبی شنیدم.
این که من نمیخوام زیاد پیر بشم و دوست ندارم آنچنان به سن پیری برسم و قبل از اون موقع بمیرم.
فارغ از اینکه این فکر درسته یا غلط در نتیجه اش سوالی به وجود اومد که:
"اگر به شما بگویند حق انتخاب دارید و می خواهید چند سال عمر کنید چه جواب می دهید؟!!؟"
ممکنه که خیلیا اصلا به همچین چیزی فکر نکرده باشن و اصلا از به مرگ هم فکر نکنند و بخوان همینجوری زندگی کنن، ولی پاسخ به از این دست سوالات می تونه دید ما رو نسبت به زندگی، میزان توقعات ما از زندگی، میزان تاثیرگذاری مشکلات و سختی ها روی روانمون و اهداف ما رو مشخص کنه و یا حتی در مرحله بالاتر تغییر بده.
ولی بیاین گاهی وقت ها بهش فکر کنیم که دلیل ما برای بودن چیه؟ چرا می خوایم فلان سال عمر کنیم؟ تو این سالها چی کار می خوایم بکنیم؟ فارغ از اینکه چیه این دلیل به زندگی ما جهت میده و از سرگردانی نجات میده.
از یکی از دوستانم پرسیدم که: "اگه بهت حق انتخاب بدن میخوای چند سال زنده باشی؟؟"
و در جوابی نقیض با نظرات بقیه گفت که: "ترجیح میدم ۴۰ یا ۵۰ سال بیشتر نباشه!!"
در حالی که بعضی دیگه با دلایل مختلف با عبارت هایی مثل "هرچی بیشتر بهتر" یا "۲۰۰ سال" و "۳۰۰ سال" به این سوال جواب می دادند.
و در کمال زیاده خواهی و پررویی ??(شوخی:) می خواستند که تا ۲۸۰ سال هم جوون و سرزنده باشن....
حیف که دلیل این انتخابشو ازش نپرسیدم.
اما دلایل برای جواب های مختلف وجود داره: مثلا ممکنه کسی به علت سختی هایی که تو زندگیش می بینه حتی بخواد همون موقع بمیره، یا شایدم کسی مثل من نخواد پیری و کوری رو تجربه کنه، یا کسی نخواد قدرت بدنیش رو از دست بده و .... .
به نظر من جواب اشخاص به این سوال می تونه یک بخش از شخصیتش و نوع تفکراتش رو آشکار کنه.
مثلا کسی که به سبب سختی زندگی آرزوی مرگ داره نشون از نا امیدی از زندگیشه.
و نکته این که من کلا سعی نمی کنم درباره افکار و روان انسان ها نظر بدم چون من به هیچ وجه تو شرایط اون نبودم که درکش کنم، بلکه قصد من از نوشتن این مطلب تحلیل بی طرفانه است که بر اساس تجربه های شخصی خودم نوشتم.
ولی در حقیقت چیزی که روشنه اینکه ما حق انتخاب سالهای عمرمونو رو نداریم و من فکر می کنم باید خودمونو با این واقعیت هماهنگ کنیم که تا وقتی هستیم چاره ای نداریم که نفس بکشیم، غذا بخوریم، شب بخوابیم و صبح بیدار بشیم، کار کنیم و ... .
ممنون بابت وقتی که گذاشتید و خوندید متشکرم.
اینستاگرام من