انتخاب نمای مناسب در گذشته به شکل امروزی مورد توجه و دقت بشر قرار نداشته است. استفاده از متریال و مواد ساختمانی مدرن و ایجاد نماهای مدرن امروزی شامل نمای کامپوزیت، نمای کرتین وال، نمای فریم لس، نمای چوبی، نمای سرامیک خشک و همچنین نمای لوور و نمای بتن اکسپوز و … به چهره کلان شهرهای امروزی شکل و شمایلی مدرن بخشیده است که تا پیش از این فقط تنها در تجسمات ذهنی افراد کمی تصور میشد. حال به این سوال که کدام نما برای ساختمان مناسب است؟ پاسخ داده می شود.
مدرنیته دستاورد تکنولوژی ساخت و بهره مندی از مواد نو و همچنین استفاده نوین از متریال کهن در کنار همدیگر است که چشمان تماشگران را به خود جلب می نماید. نمای مدرن هر کدام به تنهایی و یا با ترکیب یکدیگر سهمی در این زیبایی و چشم نوازی دارند.
تاریخچه خانه سازی:
قدیمیترین وظیفهای که نما به عهده دارد، وظیفه محافظت از انسانها در برابر تهدیدهای بیرونی است. انسان برای حفاظت خود در مقابل عوامل بیرونی از یک طرف و حیوانات و انسانهای مزاحم از طرف دیگر، فضایی به نام خانه را برای خود فراهم کرد.
تا زمانی که خانه برای ساکنان آن نقش حفاظ را بر عهده داشت و آن را برای محافظت خود در برابر تهدیدهای بیرونی میخواستند، نماسازی مفهومی نداشت. ساختمانهای مسکونی دیوارهای محکم و یکپارچهای محصور شده بودند که با حداقل نفوذی به بیرون بدنه تشکیل یک فضای عمومی را میدادند و نماسازی برای ساختمانهای مسکونی به مفهوم امروز آن نبود. چون نمای ساختمان حداقل منفذ را به بیرون داشت جلوی باد و باران، گرما و سرما و نفوذ عوامل حیوانی و انسانی را میگرفت، ولی ساختمان را از نور و تهویه لازم محروم میکرد.کم کم نیاز به این موارد بیشتر شد و در نتیجه ایجاد روزنه در دیواره ها افزایش یافت و نیاز به پوسته سومی برای حفاظت بیشتر احساس میشد.
برای این منظور انسان دیواری دور تا دور خانه و آبادی خود کشید. این دیوار گسترش فضاهای مسکونی در داخل «چهار دیواری اختیاری» و بدون پنجره به فضای عمومی را در پی داشت. همچنین افزایش تعداد واحدهای مسکونی به تراکم بیشتر در داخل شهر یا روستا منجر شد.
خانهها درونگرا طراحی شدند و آبادیها، تمرکز گرا و حول یک فضای اجتماعی میدان گونه به نام محل تجمع. با گوشه نگاهی به تاریخ تمدنهای نخستین، از چین و هند(موهنجودارو)گرفته، تا ایران، بینالنهرین، مصر، یونان و روم به درونگرایی خانههای مسکونی پی میبریم.
جالب توجه آنکه نه تنها خانههای یونان و روم باستان درونگرا و حول یک حیاط مرکزی شکل گرفتهاند، بلکه ویلاهای روم و کوشکهای تمدنهای دیگر که چهار جبهه یا چهار نما بودند، در پشت دیواری بلند از دید و دستبرد غریبهها حفاظت میشدند. تک کلبههای بسیار ابتدایی و ساده مستقر در مزارع اروپایی، یا برخی ساختمانهای عمومی تک افتاده در شهرها و روستاها، تنها نمونههایی از ساختمانهای برونگرای قرون وسطی در غرب هستند که در مزارع سنتی کشورمان هم این شیوه کلبه سازی هنوز هم مورد استفاده است.
شیوه برونگرایی را نمیتوان به معماری بناهای عمومی همه تمدنها و عصر های گوناگون نسبت داد. زیرا هم مصریان و هم تمدنهای بین النهرین و ایران باستان پیرامون معابد خود برج هایی بلند میکشیدند.
آنها در برابر معابد صخرهای خود هم حیاطی به عنوان حصار ایجاد میکردند؛ ولی یونانیها و تاحدی رومیها، معبدهای خود را با الگو گرفتن از کلبههای چوبی به صورت تکی بنا می کردند این نیز در حالیست که آنها هم با ایجاد مفصلی بین فضای بسته و باز ردیف ستونهایی، جهت ایجاد فضایی نیمه باز میساختند که به سختی میتوان معنای امروزی «نما» را به آنها نسبت داد!
بسیاری تصور میکنند که اطراف کلیساهای اروپایی سبک رمانسک تا رنسانس باز بوده و دارای چهار نما میباشند ولی آنها نیز دارای یک یا دو جبهه باز بودند.
کلیسای آنان نیز مانند مساجد شیعیان، از اطراف به بافت مسکونی و شهری متصل بود.
کامیلوزیته با برداشت آماری خود از ۲۵۵ کلیسای شهر رم، ثابت کرده است که ۱۱۰ کلیسا از سه طرف، ۹۶ کلیسا از دو طرف و فقط ۶ کلیسا از هیچ جبهه به بافت شهری متصل شدهاند.
این ۶ کلیسا جدید یا متعلق به کلیسای پروتستان بوده است که بعد از قرن هفدهم ساخته شده است. موریس در کتاب تاریخ شکل شهر خود میگوید که کلیساها صحن یا جلو خانی مستقل به نام پارویس در جلوی سردر خود داشتند برای همین نمای اصلی آنها فقط برای مراجعین قابل مشاهده بود.
آنچه را که میتوان در مورد بنا گفت این است که معماری هنر و علمی است که بخشی از آن در وجود هر انسان است، درست همانند دیگر جانورانی که در لانه سازی از قوای ژنتیک بهره می برند و بخش دیگر آن وابسته به دانشی است که همواره در حال تغییر است. این روند به خوبی در گذر زمان به چشم می آید. در مقاله بعدی با این روند تکاملی بیشتر آشنا خواهیم شد.