ویرگول
ورودثبت نام
Raha Madadi
Raha Madadiدلنوشته
Raha Madadi
Raha Madadi
خواندن ۱ دقیقه·۳ ماه پیش

روزت مبارک

سال‌ها از دیدنت گذشته بود و همه چیز عادی بود…

یه حس احترام زیبا، بی هیچ چشم‌داشتی.

اما از یه جایی به بعد…

هیچ چیز عادی نبود.

یواش یواش چیزی تغییر کرد؛ از دیدن پیام‌هات، شنیدن صدات، حال خوبی می‌گرفتم…

تا به خودم اومدم، دیدم عاشق که نه، اما بهت مبتلا شدم!

نگاهمون به هم گره خورد و تمام اون سال‌ها شد پایه‌ی عشقی که همیشه ازش گریزان بودم.

حالا اومدم پیش خودت…

من تمام تو را می‌خواهم و درمانی برایش نیست…

فقط یه لطف کن: بدون نسخه، به من آرام‌بخش بده، قوی‌ترینش را…

که چیزی نیست جز نگاهت، صدایت، آغوشت و حضورت.

روزت مبارک، دلیل نفس کشیدنم و شفای دل عاشقم

۱۱
۰
Raha Madadi
Raha Madadi
دلنوشته
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید