متاسفانه ما برنامه نویس ها اغلب مواقع درگیر مشکلی میشیم به نام ایده آل گرایی
اصلا به این فکر نمیکنیم که تهِ تهِ نیازمون در حال حاضر چی هست و چکاری میخایم بکنیم همیشه میریم به دنبال بهترین و کاش این دنبال بهترین گشتن هم یک جایی تموم میشد ، و البته همیشه در حال مقایسه هستیم بدون هیچگونه فکر ، برای مثلا میگم یکی میره یک زبان بک اند یاد میگیره مثلا php اولین کاری که میکنه این هست که اصلا درگیر این نمیشه که این زبان چرا و به چه دلیلی ساخته شده و برای چه کاری هست و آیا اصلا برای کاری که من میخام انجام بدم مناسب هست یا خیر ، همینطور ادامه میده به یادگیری چیزهایی از اون زبان که شاید اصلا نیازش نباشن و اصلا به این فکر نمیکنه که چرا باید این چیز رو یاد بگیرم؟ یا برای مثال درگیر مقایسه کردن میشه من حتما باید فریمورک یاد بگیرم (یک سریا هم هستن که میشینن خودشون مینویسن ) حالا این فریمورک اون فریمورک میشن و از هرکسی یه اسم جدید میشنون به دنبال این هستن اون رو هم یاد بگیرن ولی اصلا به این فکر نمیکنن فریمورک مثلا لاراول به چه دلیل و برای رفع چه نیازی ساخته شده یا چه مشکلاتی داره و... حالا این تغییر کردن هم هیچوقت تموم نمیشه درصوتی که شاید به صورت عادی کد نوشتن براشون مناسب تر بوده و یا افراد زیادی که بعضا میرن به سمت یک زبان دیگهپرفرمنس بالاتر و... چرا؟ چون فقط شنیدن زبان مناسب تر و جدیدتری هست درصورتی که در همون تایم php هم بلدن فقط به دلیل اینکه شنیدن Go بروزه و پرفرمنس بالاتری ساپورت میکنه میرن سراغش درصوتی که اصلا دیتا و یا پردازشی با پرفرمنس بالا ندارن که بخاد بره زیر فشار یا اصلا احساس نیاز نکردن برای اون زبان ولی فقط به دلیل ایده آل گرایی که دارن که من همیشه باید جدیدترین هارو بلد باشم میرن و کلی زمان رو صرف چیزی میکنند که شاید اصلا تا سالها استفاده ای ازش نداشته باشند .
مقایسه کردن :
بعضا خیلی ابزارهارو باهم مقایسه میکنن بدون اینکه یک درصد بدونن اون زبان چرا و برای حل چ مشکلی با چه سناریویی به وجود اومده یا یک تکنولوژی که برای کار دیگه هست رو با تکنولوژی دیگهمقایسه میکنند !
سعی کنیم کمی ایده آل گرایی رو کنار بزاریم و صرفا به دنبال راه حلی برای نیازهامون باشیم ! و به دامه تله ای به نام ایده آل گرایی نیوفتیم?