یکی از ترس های زندگی من این بود که بعد از خرید هنگام کارت کشیدن مبلغ خرید ها بیشتر از موجودی کارتم باشد .شاید به خاطر این که چند باری اتفاق افتاده بود بعد از کشیدن کارت عابر بانک ،بوق ممتدی می کشید و پیام می آمد "موجودی کافی نیست" حال اگر چند نفر دیگرهم پشت سر منتظر شما باشند تا حساب کنند خجالت هم به نگرانی شما اضافه می شد . در شان خود نمی دیدم که از اقلام خریداری شده کم کنم خشم هم به احساساتم اضافه میشد چون چندین بار به همسرم گفته بودم آنقدر پول به حسابم بزن که بتوانم کامل خرید کنم و او هربار کمتر از مبلغی که گفته بودم پول میداد . از صندوق دار وقت میخواستم تا تماسی با همسرم برقرار کنم گاهی میشد جواب نمیداد چند بار می گیرم فایده ای نداشت. با شرم و خجالت چند کالا را کم میکردم و حساب می کردم و بیرون می آمدم. در بین راه به خودم سرکوفت میزدم چرا بعد از ازدواج خانه نشین شدم؟ چرا از کارم انصراف دادم؟ چرا باید این حجم از شرمندگی را پای صندوق تحمل کنم ؟چرا ؟ چرا؟
سالها گذشته است و من شاغل شده ام از لحاظ مالی مستقل شدم ، اما با شرایط اقتصادی این روزها دوباره این ترس ها به سراغم آمده اند به زنان و مردانی فکرمی کنم که با این قیمت ها چقدر باید این ترس ها را تجربه کنند.