برای داشتن بهترین طراحی تجربه کاربری، ابتدا باید درک و شناخت کافی از نیازها و رفتارهای کاربر هنگام استفاده از محصول را داشته باشیم. تست کاربردپذیری یکی از بهترین راهها برای رسیدن به درک و شناخت کاربر است، همچنین یکی از راههای ارزیابی محصول از طریق کاربرهایی است که با استفاده از محصول یا نمونه اولیه طرح، تجربه خودشون رو در اختیار ما قرار میدهند.
تست کاربردپذیری در پیدا کردن مشکلات و فرصتهای یک محصول و کسب اطلاعات، شناخت رفتار و عملکرد کاربر به ما کمک میکند. پس تنها راه رسیدن به یک طراحی تجربه کاربری خوب، تست آن است.
در این مسیر یک محقق تجربه کاربری، سناریو یا سناریوهایی را برای انجام تست کاربردپذیری آماده میکند و از کاربران میخواهد سناریوها را انجام دهند. محقق، رفتار کاربر را مشاهده میکند و به بازخوردها گوش میدهد و آنها را ثبت میکند.
در این مطلب سعی کردم از تاثیر تست کاربردپذیری روی پروتوتایپهایی که از وضعیت فعلی بخشی از اپلیکیشن اینستاگرام که نظرم رو جلب کرد، بنویسم و در سه سناریو به نتیجه برسم.
در ابتدا باید نقاط درد کاربر هنگام تعامل با محصول را پیدا میکردم تا کمکی برای شناخت رفتار کاربر باشد و بتوانم از آن برای نوشتن سناریوها و کم کردن میزان سختی تجربه کاربری استفاده کنم. بنابراین با ثبت تست کاربردپذیری وضعیت فعلی شروع کردم.
از یوزر تست خواستم به قسمت Drafts رفته و ابتدا یک عکس را انتخاب و حذف کند.
*برای بهتر درک کردن این مطلب، کافیست یکبار وارد اپلیکیشن اینستاگرام شوید و یکی از عکس های داخل Drafts رو پاک کنید.*
*تستهای کاربردپذیری برای ثبت اطلاعات و رفتار کاربر رکورد شدند.*
در این تست که حدود ۵ دقیقه زمان گرفت ۲ نوجوان که روزانه از اپ اینستاگرام استفاده میکردند بین یوزرهای تست بودند.
بعد از انجام این تست، سعی کردم با تحلیل و نتیجهگیری اطلاعات مختلف از رفتار کاربرانی که در این تست همراه من بودند، شروع به نوشتن و طراحی دو سناریو متفاوت کنم.
سناریوها رو ابتدا روی کاغذ و یک اسکچ ساده و سپس توی فیگما به صورت وایرفریم و پروتوتایپ آماده کردم.
با تبدیل اسکچها به وایرفریم توی فیگما به مشکلاتی که سناریو داشت بیشتر پی بردم و سعی کردم اونها رو رفع کنم تا برای نمونه پروتوتایپ و تست به مشکلی برنخورم. و برای بهتر نتیجه گرفتن، وایرفریمها رو به پروتوتایپهایی شبیه به طرح فعلی که دارای المانهای اپلیکیشن اینستاگرام بود تبدیل کردم تا فضایی شبیه به اپ را برای کاربر تست ایجاد کنم.
با آماده شدن پروتوتایپها از یوزرهای تست خواستم یک عکس را از Drafts انتخاب و حذف کند.
در این سناریو با انتخاب گزینه Manage، آیکون سطل نمایش داده میشد و یوزر بعد از انتخاب عکس یا عکسهای مختلف قابلیت حذف آنها را با انتخاب آیکون سطل داشت.
در این سناریو آیکون سطل هم ردیف با آیکون Multiple Pics قرار داده شد و با Tooltip، اطلاعات نوع عملکرد نشان داده میشد، همچنین گزینه Select در صفحه به جای Manage قرار داده شد تا بتوان چند عکس را به صورت همزمان انتخاب کرد.
در سناریو اول بعد از انتخاب و Select عکس آیکون سطل نشان داده میشد و کاربر میتوانست عکسهای منتخب را حذف کند، با تست این سناریو متوجه شدم که کاربر همچنان با گزینه Select آشنا نیست و این گزینه وزن خاصی در صفحه برای دیده شدن و داشتن مسئولیت ندارد، بنابراین به سراغ سناریو بعدی رفتم.
در تست سناریو دوم کاربر با وجود گزینه Select و همچنین لانگ پرس، دچار سردرگمی میشد که اول کدام را انتخاب کند و این مورد نمیتوانست به دلیل گیج کردن کاربر، راه حل مناسبی باشد.
بعد از انجام تستهای دو سناریو و بررسی رفتار کاربرهای تست، شروع به نوشتن و طراحی اسکچ سناریو سوم با توجه به نتیجههای گرفته شده و تحلیل رفتار کاربران از تست سناریوهای اول و دوم، در فیگما کردم و سپس آماده سازی پروتوتایپ برای تست نهایی.
در این سناریو با ورود به صفحه Drafts روی اولین عکس گالری Tooltip انتخاب عکسها به صورت لانگ پرس ظاهر میشود، همچنین آیکون سطل به صورت غیرفعال در کنار آیکون Multiple Pics قرار داده شد و کاربر بعد از انتخاب گزینه Select میتوانست آیکون سطل را به صورت فعال مشاهده کند و عکسهای منتخب را حذف کند.
در تست سناریو سوم کاربر بدون مشکل عکس یا عکسهای منتخب را با انتخاب گزینه Select و بعد از فعال شدن آیکون سطل توانست حذف کند.
یکی از کارهایی که در کنار همه این مراحل انجام شد، گزارش نویسی بود. در این گزارشها سعی بر این داشتم که خلاصهای از همه مراحل اعم از بررسی و اسکچ کشیدن تا پایان تست و نتیجهگیری را ثبت کنم و توضیحاتی از روش انجام تستها، وظایف و سناریوها داشته باشم. و البته تمام اطلاعاتی که اشاره به مشکلات طرح داشت را هم برای پیدا کردن مسیر درست بررسی میکردم. تست کاربردپذیری یک محصول میتواند بارها و بارها برای ارزیابی محصول و پیدا کردن مشکلات و فرصتهای آن انجام شود. تست کاربردپذیری برای اثبات درست یا غلط بودن نیست، بلکه برای فهمیدن نحوه تعامل کاربر با محصول و بهبود آن است.
حدود یکسال از شروع یادگیری طراحی تجربه کاربری من میگذرد و خوشحال میشوم اگر نظراتتون در لینکدین به آدرس linkedin.com/in/rahil-rajabzadeh و یا در کامنت برایم بگذارید.
نظر شما درمورد این تست چیست؟ تجربه شما از تست کاربردپذیری چگونه بوده است؟ و یا حتی، چه راههایی برای بهتر پیش بردن این تست وجود دارد؟