مکانیابها رو در سفرهام به طور مستمر استفاده میکنم؛ هم از جهت مسیریابی بهتر و دقیقتر و هم ثبت مکان یا خصوصاً عکسهایی که احساس میکنم میتونه به افراد کمک بکنه در برنامهریزی سفر به اون نقطه؛ یک نوع باقیات صالحات.
این نرمافزارها بعضاً نشانهایی رو به کاربران اختصاص میدن که در نوع خودش، فان هست و جالب؛ اما تهش این نشانها چه محتوایی هست که میتونه برای عموم جذاب باشه؟ و ارزشی ایجاد بکنه براش که تشویق بشه بیشتر محتوا تولید کنه و بذاره؟
من تصور میکنم کسبوکارها اگر میخوان رشد کنند و مشارکت هر چه بیشتر مشتریان خودشون رو داشته باشند، راهی ندارن جز تغییر اجزای تفریحی مدل کسبوکارشون به سلسله فرآیندهای ارزش آفرین.
بالاخره یک فرقی باید بین کاربری باشه که در 365 روز سال ده تا عکس تولید و به داشتههای یک نرمافزار اضافه میکنه و کاربر دیگری که اصلاً نقشی در توسعۀ یک اپلیکیشن مکانیاب نداره؟
کلانتر و از سطح بالاتر به این مسأله نگاه کنیم: قرار است با محتواهامون، چه پیشنهادی به کاربر/مشتری خودمون نشون بدیم؟ قرار هست چه راه سبز و آیندۀ جذابی رو براش ترسیم کنیم که بیشتر با ما تعامل کنه و حامی بیشتر باشه؟
یک قدم جلوتر بریم و کمی بالاتر: بهبود پیدا نکنیم، از همین نقطه ضعف، کس دیگری استفاده میکنه و مشاهده میکنیم دیگه اون کسبوکار موفق نیستیم.
نوکیا، مثال بارزی از این آسیب هست که ارزشهای بیشتری به مشتری نداد و در عمل، دیگه از اون ایام طلایی خودش فاصله گرفت.