در ایران خیلی از پسرها شغل پدر خود را ادامه می دهند. ما جز همان ها هستیم. پدر من از نوجوانی در کارهای ساختمانی مشغول بوده و در منطقه ای از تهران زندگی می کرده که شغل اکثر افراد در زمینه ماشین آلات راهسازی و ساختمانی بوده است. دست تقدیر اینطور بوده که پدر من وارد این شغل بشه و من و برادرم هم همین کار را ادامه بدهیم.
من با توجه به شغل پدرم و آینده ای هم که در بازار کار ایران می دیدم در دانشگاه هم رشته ای مرتبط درس خواندم. در سال 1386 وارد دانشگاه آزاد تهران جنوب و رشته معدن، گرایش استخراج شدم. همزمان با تحصیل شروع به کار کردم و در پروژه های ساختمانی مشغول به کار شدم.
داستان کمپرسور هوا رهنما این چنین بود و در ادامه هم امیدوارم که خوب پیش ببریم.