امروزه انتخاب همسر جریانی نسبتا آگاهانه است. بهطوریکه دو نفر آگاهانه تصمیم میگیرند با هم یک زندگی مشترک را آغاز کنند. درگذشته قدرت انتخاب افراد کمتر بود و خانوادهها تصمیم میگرفتند که فرزندشان با چه کسی ازدواج کند اما امروزه بیشتر جوانها خودشون همسر خود را انتخاب میکنند. بهطور کلی دو نوع الگوی انتخاب همسر وجود داره:
افراد یا بر اساس «تفاوت» و نیازهای مکمل انتخاب میکنند یا بر اساس «تشابه». عواملی که در ایجاد علاقه و انتخاب همسر تأثیر دارند عبارتاند از: نژاد، مذهب، تحصیلات، وضعیت اقتصادی، آشنایی قبلی یا خویشاوندی، شرایط اجتماعی، فرهنگی و ویژگیهای شخصیتی و روانشناختی. مهمترین عاملی که باعث انتخاب فرد به عنوان همسر میشه و او را جذاب میکنه نوع خاص رابطهایه که با او تجربه میکنیم که البته تجربه آشناییه. هر یک از ما الگویی از رابطه خود و والدینمون و همچنین الگویی از رابطه والدینمون با همدیگر رو به شکل یک سیستم، درونی میکنیم. این الگوهای احساسی و روانشناختی که بخشی از اونها در حوزه آگاهی و بخشی در ناخودآگاه ما قرار دارند، بسیار قوی هستند و به شدت روی انتخابهای ما تأثیر میذارند.
ازدواج درواقع حرکت از یه رابطه «وابسته» به والدین، به سوی رابطه «برابر» با همسر تعریف میشه. البته این رابطه برابر در روابط زناشویی پویا و سالم معنی میده، درحالیکه بسیاری از ازدواجها متأسفانه براساس وابستگی یکی از زوجین شکل میگیره که درنهایت مشکلساز خواهد شد. این وابستگی ممکنه از همون ابتدا در مرحله انتخاب همسر وجود داشته باشه که اگه یک طرفه باشه احتمالا در روند ازدواج دردسرهایی ایجاد میکنه.
درواقع انتخاب همسر چه عاشقانه باشه یا غیر عاشقانه؛ در هر دو وضعیت، چیزی که باعث میشه فردی را انتخاب کنیم تشابهات یا تفاوتهای ماست اما تحقیقات نشون میدند، انتخابهای براساس تشابه، مشکلات و تعارضهای کمتری دارند.