کمرویی در موقعیتهای اجتماعی یا میانفردی پیش میآید که با تغییرات فیزیولوژیکی و هیجانی مانند سرخ شدن و ترس، افکار منفی درباره خود (من همیشه در مهمانیها خرابکاری میکنم، رفتارهای اجتماعی ناخوشایند (نگاه کردن به کف اتاق هنگام صحبت کردن با دیگران) مشخص میشود.
تفاوت کمرویی با درون گرایی
افراد درونگرا از تنهایی لذت میبرند و هنگام ضرورت به راحتی با دیگران تعامل میکنند در حالیکه افراد کمرو اغلب مشتاق تعامل با دیگران هستند ولی از انجام موفقیتآمیز آن نگراناند و در نتیجه به طور همزمان هم به سوی فعالیتهای اجتماعی جذب میشوند و هم از آن گریزاناند.
تفاوت کمرویی و شرم
افراد با پیش بینی یک تعامل اجتماعی، احساس کمرویی میکنند در حالیکه شرم به دنبال تعامل اجتماعی ناموفق به وجود میآید. کمرویی به اثربخشی رفتارهای اجتماعی مربوط است (نمیدانم وقتی دوستم را دیدم به او چه بگویم) و شرم با مناسب بودن رفتارهای اجتماعی ارتباط دارد (کاش با دوستم آن شوخی را نمیکردم). در نتیجه کمرویی با پیشبینی عمل ناشیانه در موقعیتهای اجتماعی اتفاق میافتد و شرم به دنبال یک لغزش اجتماعی روی میدهد.
افراد کمرو در دور باطلی گرفتار میشوند: کمرویی باعث میشود که در جمع و در رابطه با دیگران نامناسب عمل کنند و وقتی نامناسب عمل میکنند و بازخورد خوبی از رفتارشان نمیگیرند، باعث میشود کمرویی در آنها تقویت شود و مهارتهای اجتماعیشان تضعیف شود و کمتر با دیگران تعامل کنند. .
والدینی که بر اهمیت توجه به نظارت دیگران و داشتن مهارتهای اجتماعی بدون عیب و نقص تأکید میورزند، ممکن است فرزندان خود را به زیر نظر بودنِ دائم حساس کنند. مثلا وقتی دوستانش به او میخندند، احتمال اینکه در آینده وارد تعامل گروهی شود کاهش مییابد. البته این وضعیت به توسعه مهارتهای اجتماعی کودک آسیب میرساند.
وقتی کودک از تعامل اجتماعی کنارهگیری میکند، اضطرابش کاهش مییابد و از طریق تقویت منفی تشویق به کنارهگیری بیشتر میشود (از طریق قطع تجربه دردناک). گاهی والدین با زدن برچسب کمرو به کودکان خود و کمرو خواندن آنها در دیگران نیز این تصور را ایجاد میکنند که باید هر لحظه منتظر رفتارهای ناشیانه بر اثر کمرویی کودک باشند که این امر کمرویی را در کودک تشویق میکند. گاهی نیز والدین این کودکان، خود افراد کمرویی هستند.