شورایعالی شهرسازی و معماری ایران،با هدف ایجاد تعامل سازنده و هم افزائی بین مراجع نظریه پرداز و سیاستگزار در حوزه معماری و شهرسازی کشور، و به منظور بهره مندی از توان علمی و تخصصی صاحب نظران فعال در سطح حرفه و دانشگاه،در جلسه مورخ 25/12/1399 ، مقرر نمود تا دبیرخانه شورایعالی، متناسب با مباحث مطرح درجلسات شورایعالی، از حرفه مندان،اعضاء هیات علمی واساتید مرتبط دانشگاه و دانشجویان مقطع تحصیلات تکمیلی، بدون حق رای برای شرکت در جلسات دعوت بعمل آورد.
فارغ از مصرف نمایشی و تبلیغی بودن این تصمیم و مصوبه، آن هم در مقطعی که شمارش معکوس برای پایان عمر بی حاصل دولت و مالا شورای مذکور،شروع شده؛سوال اساسی این است که،اولا،مگر محل تشکیل جلسات شورایعالی شهرسازی گنجایش چند نفر از صاحبنظران فعال حرفه ای و دانشگاهی را دارد؟!ثانیا،با عنایت به اینکه، در جلسات شورایعالی شهرسازی و معماری،که دو بار در ماه برگزار می شود و حتی بعضا،فرصت اظهار نظر برای نمایندگان دستگاهها و وزارتخانه ها و اعضای رسمی شورای مزبور،به دلیل ضیق وقت ،میسر نمی شود، حضور صاحبنظران،به عنوان تماشاچی،واجد چه خاصیتی می تواند باشد؟! ثالثا،به گواه تجربه طولانی و بررسی عملکرد این شورا طی سالیان متمادی،می توان گفت، تصمیمات اعضای شورایعالی شهرسازی،عمدتا مبتنی بر ملاحظات سیاسی،جناحی،مدیریتی و کاسبکارانه است و نه بر اساس ملاحظات فنی و کارشناسی؛لذا،آنها غالبا، حتی به نقطه نظرات کمیته فنی شورایعالی،که از آن،به اصطلاح، به عنوان بازوی فنی شورایعالی،یاد می شود، وقعی نمی نهند؛چه برسد به نظرات صاحبنظرانی که،آنها در خوشبینانه ترین حالت نقش تماشاچی و سیاهی لشگر را ایفا خواهند کرد و حضور آنها حتی می تواند،تطهیر کننده گناهان غیر بخشش اعضای شورایعالی باشد و شایدهم شریک جرم آنان محسوب خواهند شد. همانگونه که اشاره شد،نمایندگان دولت در شورایعالی شهرسازی و معماری،فارغ از قضاوت در صلاحیت های علمی و فنی و به ویژه، تعهد،اهلیت و تقوی آنها،از آنجا که،تصمیمات آنها،با فرض محال عدم تردید در سلامت نفس و تعهدشان، صرفنظر از عدم توجه به واقعیت های جامعه از نظر اقتصادي، سياسي، اجرايي،اجتماعي، فرهنگي، ... و ناتواني درپيش بيني درست عوامل تحقق برنامه ها و طرح هاي پيشنهادي، غالبا،بر اساس ملاحظات سیاسی و حزبی و سودجویی های شخصی و باندی،اتخاذ می شود؛لذا، بخش اعظم مصوبات و تصمیمات آنها،که غالبا در قالب طرح های جامع شهری،متجلی می گردد،بدون در نظر گرفتن عواقب و تبعات زیانبار آنها تصویب می شود؛بنابراین،خروجی تصمیمات آنها،امروز، شهرهایی است که در آنها حقوق هیچکدام از گروههای ساکن در شهر یا شهروندان، به ویژه ، گروههای خاص مانند کودکان، معلولان، زنان و...،محترم شمرده نمی شود و شهرها، به جای آنکه محل آرامش،رشد و تکامل و بالندگی شوند،نمادهای ترس و اضطراب و وحشت هستند و آنها صرفا به بهشت موعود خلافکاران، قانون شکنان، مجرمان و گروه تبهکاران، بدل شده اند.