چند صباحی است که صداوسیما با رویکرد اشتغالزایی و کارآفرینی خودجوش، گزارش هایی را پخش میکند یا برنامه هایی را تولید می کند که در آنها جوانانی اقدام به راه اندازی کسب و کارهایی کرده اند و حالا وضع مالی شان از این رو به آن رو شده است. برنامه پایش با اجرای کیا داوود اسفندیاری و یا بعضی آیتم های برنامه ثریا با اجرای محسن مقصودی از این دست برنامه هاست. معمولاً هم این گونه است که از کارآفرین مورد نظر گزارشی تهیه می شود و از وضعیت قبل از موفقیت و بعد از موفقیتش مقایسه ای صورت میگیرد و نتایج ارزنده تلاش ها و زحماتش که حالا به ثمر نشسته به نمایش درمی آید. نتایجی از قبیل موفقیت شغلی، کسب درآمد مناسب، ازدواج، خانواده، خرید خانه، وضع مالی، صحبت با پدر و مادر و همسر و رضایت آنها از وی، رضایت کارکنان شرکتش از اینکه برای آنها اشتغال زایی صورت گرفته و خلاصه همه چیزهای خوبی که یک جوان بیکار به عنوان آمال و آرزوی خود به آن نگاه می کند.
تا اینجای کار قصد و نیت سازندگان و دست اندرکاران به این صورت است که این فرهنگ ترویج شود که نباید دست روی دست گذاشت و به امید به دست آوردن یک میز و صندلی در یک پست و مقام دولتی روز را شب کرد. این فرهنگ را ترویج می کند که خودت باید دست روی زانوهایت بگذاری و برای خودت کسب و کاری فراهم کنی وگرنه الان وضعیت استخدام دولتی مثل دهه های قبل نیست. زمانی که دولت به سرعت در حال رشد بود و نیاز به استخدام نیروی تحصیلکرده و فارغ التحصیل دانشگاهی داشت و معمولاً بعد از فراغت از دانشگاه میشد بعد از چند ماه در یک نهاد دولتی یک شغل مناسب به دست آورد. این برنامه ها این طور میگویند و البته درست هم می گویند که الان دیگر آن زمان نیست و خودت باید به فکر ایجاد اشتغال باشی...
تا اینجای کار درست و خیلی هم خوب. در نیت و اهداف درست برنامه سازان هم شکی نیست. اما این همه ماجرا نیست. چون این راه مسیری خطرناک است و بازار بی رحم است. مخصوصاً برای جوان تازه فارغ التحصیلی که آشنایی با بازار و شرایط آن ندارد. اگر این کار در بحث تولید یک محصول باشد که بدتر. اصلاً اینطوری نیست که یک نفر تصمیم بگیرد یک محصولی را تولید کند و با گرفتن مثلاً یک وام بانکی چند دستگاه بخرد و محصولش را در بازار به فروش برساند و کسب سود کند. خیر... اینطور وارد بازار شدن خطرناک است. بی گدار نباید به آب زد. چون فقط نشان دادن در باغ سبز به جوان درمانده از یافتن شغل و امیدوار کردن او به رسیدن به پیروزی در مسیری که اطلاعی از کم و کیف آن ندارد نوعی جفاست. ترغیب به پرواز بدون آموزش است. امروزه کارآفرینی خودش یک تخصص است و دارای رشته دانشگاهی برای خودش است.
بازار سنجی برای دانستن نیاز بازار به یک محصول و کشش بازار، پیش بینی حجم بازار یک محصول، شناسایی رقبای بلفعل و بلقوه، پیش بینی رفتار رقبا بعد از ورود به بازار، دانستن نیاز و میل مشتری و مصرف کننده ، شناسایی بازارهای شناخته نشده و بلقوه، شناسایی میزان تحمل در تکانه ها و نوسانات اقتصادی و موارد دیگر تنها در زمینه بازار آن محصول است. در زمینه تولید مواردی مثل تامین سرمایه اولیه و تامین ماشین الات و حفظ زنجیره تامین پشتیبانی تولید، تهیه طرح سودآوری اقتصادی محصول، شیوه های تامین و حفظ سرمایه در گردش، میزان نیاز به نقدینگی برای حفظ رقابت و بقا در تولید، میزان ارزش افزوده و ارزش خلق شده در فرآیند تولید، ایجا مزیت رقابتی در برابر محصول رقبا و موارد دیگر از جمله موارد مربوط به تولید است.
در سالیان اخیر افرادی که بدون اطلاع و آموزش وارد بازار شدند معمولاً ضربه خورده اند. حمایت از شرکتهای دانش بنیان، ایجاد پارک های علم و فناوری، ایجاد مراکز خلاقیت و شکوفایی و مراکز رشد و صندوقهای کارآفرینی، شرکتهای شتابدهنده استارتاپی، مراکز مشاوره و رشد کارآفرینی و موارد مشابه دیگر طی سالیان گذشته تلاش هایی بوده است برای حمایت از طرح های اشتغال آفرین و کاهش آسیب های محتمل به کارآفرینان. چرا که در هر صورت شغل هم باید ایجاد شود و هم باید حفظ شود. و در هر صورت بیکاری بهتر است از بیکاری و بدهکاری توامان!
پس قبل از هر اقدامی جهت کارافرینی و خوداشتغالی بهتر است با مراکز حمایتی مثل مراکز مشاوره کارآفرینی، صندوق های حمایتی پارکهای علم و فناوری و ... آشنا شد و از طرح های حمایتی آنها اطلاع حاصل کرد تا در گردابهای بازار گرفتار نشد، مخصوصاً با وضعیت و شرایط امروز!