همه ما از کودکی آموختیم که دروغ گفتن و فریبکاری عملی زشت و زننده است. فریب کاری در ساده ترین شکل ممکن یعنی نشان دادن آن چیزی که وجود ندارد و یا واقعیتی که صحت ندارد. این یک اصل بنیادی در سرشت انسان است که سعی می کند اخلاق مدارانه زندگی کند. اخلاقی که روشنگر مسیر وی در طول تاریکی های زندگی باشد. اما دقیقا در همینجاست که تضاد عجیبی آشکار می شود. آن کسی که فریب می دهد و بهتر نقش بازی می کند به عنوان فرد زیرک و خوب معرفی می شود و آن فردی که از این اعمال دوری می جوید به عنوان انسان بی خاصیت شناخته می شود. من نمی دانم که این مقوله صرفاً در فرهنگ ما وجود دارد و یا در تمام جهان اینگونه است، اما معتقد هستم که به عنوان یک انسان نباید از اصول اخلاقی خارج شد و در عین حال برای بقاء هم جنگید چیزی که در نهایت حق واقعی هر انسانی است در اخلاق گرایی مدرن که امروزه در جامعه ایران بسیار مشاهده می شود. فریبکاری شاید به یک ارزش تبدیل شده باشد اما من نمی خواهم بپذیرم که باید اینگونه زندگی کرد. شاید زندگی به این شکل سخت تر باشد. اما می توان از این طریق آرامش واقعی را پیدا کرد چیزی که امروزه به سختی پیدا می شود.