
قدمت و سابقه تاریخی
روستای قزلقلعه از روستاهای بخش سرولایت نیشابور است که در حدود ۹۰ کیلومتری شمالغرب شهر نیشابور و ۹ کیلومتری جنوبباختری دهستان چکنه بالا واقع شدهاست [1]. این روستا در منطقهای کوهستانی با آبوهوای معتدل قرار دارد و پیشینه استقرار انسانی در آن به سدههای میانه اسلامی بازمیگردد. بنابر پژوهشهای میدانی محلی، در حوالی قزلقلعه بقایای یک آبادی کهن شناسایی شده که احتمالاً در دوره ساسانی و اوایل اسلام با نام «ریزانشهر» (بهارستان) شناخته میشدهاست [6]. ظاهراً آن شهر در جریان حملات اعراب در صدر اسلام و یورشهای ترکمانان در قرون بعدی دچار تخریب و ویرانی گردیده است [6]. همچنین وجود زیارتگاه امامزاده سید مجید در ۴ کیلومتری غرب قزلقلعه که بنای آن مربوط به اواخر قرن هفتم هجری قمری است، نشاندهنده قدمت تاریخی و اهمیت مذهبی این منطقه در سدههای میانی میباشد [5]. این امامزاده با شماره ۲۶۲۷۲ در فهرست آثار ملی ایران نیز به ثبت رسیده است [5].بنابراین منطقه قزلقلعه دستکم از دوره ایلخانی دارای سکونتگاه و اعتبار مذهبی بوده است.
رخدادهای مهم تاریخی
از مهمترین رخدادهای تاریخی مرتبط با این ناحیه، حملات و جنگهای ادواری است که منجر به تغییر بافت جمعیتی و ساختار روستا شده است. در دوره اسلامی نخستین، حملات سپاهیان خلافت و سپس در سدههای میانی، تهاجم اقوام ترکمن و مغول به نیشابور، آبادیهای سرولایت از جمله محدوده قزلقلعه را تحت تأثیر قرار داد [6]. یافتههای محلی حاکیست که پس از یورش ترکمانها و مغولان، مردم بازمانده برای حفظ جان خود در حوالی روستای کنونی پناهگاههای زیرزمینی حفر کردند. این پناهگاهها که به قنات روستا متصل بوده، دارای اتاقهای متعدد و راهرویی مرکزی بوده و در زمان خطر برای اختفا بهکار میرفته است [6].
رخداد مهم دیگر، مهاجرت و اسکان اقوام ترکزبان در این منطقه در عصر صفویه و افشاریه است. در حدود سالهای پایانی دوره صفوی (زمان شاه تهماسب دوم) نادرشاه افشار گروههایی از طایفه تُرک بیات را که در مناطق شمالی عراق امروزی ساکن بودند به خراسان کوچ داد. بخش اعظم این مهاجران در منطقه سرولایت نیشابور ساکن شدند [7] و احتمالاً روستای قزلقلعه نیز در همین دوره یا توسط همین طوایف ترکتبار احیا و آباد شده است. حضور این ایلات ترک در سرولایت سبب رواج زبان ترکی خراسانی و تغییر ترکیب قومی روستاهای منطقه گردید.
در دوره قاجار و اوایل پهلوی، سرولایت به عنوان یکی از مناطق مرزی نیشابور در برابر تهاجم پراکنده ترکمانان صحرا (از سمت شمال خراسان) اهمیت داشت. وجود بناهایی مانند کاروانسرای قدرتاللهخان (دوره قاجار) در روستای بشآقاج سرولایت، نشان از آن دارد که جادههای کاروانی این بخش در گذشته رونق داشته و برای عبور و مرور تجاری و نظامی مورد استفاده بوده است. به واسطه چنین موقعیتی، احتمال میرود قلعه تاریخی قزلقلعه (که بعدها نامش بر روستا نهاده شد) نقش یک دژ دفاعی محلی را ایفا میکرده است.
در تاریخ معاصر، روستای قزلقلعه همچون بسیاری از مناطق ایران درگیر انقلاب اسلامی ۱۳۵۷ و پس از آن جنگ ایران و عراق بوده است. این روستا در طی جنگ تحمیلی ۸ ساله، چند تن از فرزندان خود را تقدیم دفاع از میهن نمود و نام شهیدانی چون سیدمحمد موسوی، علیاکبر کاشفی، اسدالله رضایی و محمدعلی حمیدی به عنوان شهدای روستا در یادها مانده است [2].
ویژگیهای فرهنگی، مذهبی و زبانی
فرهنگ مردم قزلقلعه آمیزهای از سنتهای بومی خراسانی و میراث ایلی ترکمنی-آذری است. نام روستا «قزلقلعه» یک واژه ترکی به معنی «قلعه سرخ/طلایی» است [3] که خود گواهی بر پیشینه حضور اقوام ترکزبان در این ناحیه است. مردم این روستا اصالتاً از ترکهای خراسان هستند و تا امروز گویش ترکی خراسانی در میان آنها رواج دارد [4]. البته طی دهههای اخیر به دلیل تعامل با مناطق شهری و آموزش رسمی، بسیاری از اهالی دوزبانه (ترکی خراسانی و فارسی) شدهاند. نمونه این تنوع زبانی در کل شهرستان نیشابور نیز مشهود است؛ به طوری که اکنون حدود ۴۵ آبادی نیشابور ترکزبان هستند و بیشترین تمرکز آنها در بخش سرولایت (عبدالله گیو) است.
از نظر مذهبی، ساکنان قزلقلعه مسلمان شیعه دوازدهامامی هستند و ارادت به خاندان اهلبیت در میان ایشان سابقه طولانی دارد. وجود امامزاده سید مجید در نزدیکی روستا که زیارتگاه اهالی و روستاهای مجاور است، نشانگر پایبندی مذهبی مردم این منطقه است [5].مراسم مذهبی همچون محرم و اعیاد اسلامی با شور خاصی برگزار میشود و آیینهای سنتی خراسانی نیز در فرهنگ عمومی روستا نقش دارد.
فرهنگ مادی و معیشتی روستا بر پایه کشاورزی و دامداری سنتی استوار بوده است. محصول اصلی روستا غلات (گندم و جو) است و شغل اکثر اهالی از گذشته زراعت و دامپروری بوده است [1]. در کنار کشاورزی، صنایع دستی ساده نیز رواج داشته که مهمترین آنها پارچهبافی و بهویژه تولید کرباس بوده است [1].در منابع جغرافیایی دهه ۱۳۲۰ شمسی آمده که روستاییان قزلقلعه علاوه بر زراعت، به بافت کرباس (نوعی پارچه پنبهای دستباف) اشتغال داشتهاند. این مهارت سنتی نشاندهنده خودکفایی نسبی روستا در تامین پوشاک و نیز تعامل تجاری با بازارهای محلی نیشابور بوده است. هرچند امروزه با تغییر سبک زندگی و ورود پارچهها و پوشاک کارخانهای، هنر کرباسبافی تقریباً از میان رفته است، اما همچنان بخشی از هویت فرهنگی سالخوردگان روستا را تشکیل میدهد.
جمعیت و ساختار اجتماعی در دورههای مختلف
ساختار اجتماعی قزلقلعه در گذشته بر پایه نظام طایفهای و زندگی ایلیاتی بنا شده بود. چنانکه اشاره شد، عمده ساکنان این ناحیه از طایفه ترک بیات و طوایف وابسته به آن بودند که در دوره نادرشاه به این حوالی کوچانده شدند. در نتیجه، تا مدتی سازمان اجتماعی روستا متأثر از پیوندهای خویشاوندی قبیلهای و سنتهای ایلی بود. ریشسفیدان و بزرگان طایفه در حلوفصل امور محلی نقش داشتند و الگوی زندگی سنتی (خانههای خشتوگلی، معیشت مبتنی بر دام و کشت فصلی، همکاریهای طایفهای در کشت و برداشت) حاکم بود. با اجرای اصلاحات ارضی و گسترش نهادهای دولتی پس از دهه ۱۳۴۰، ساختار اجتماعی روستا تدریجاً به شکل جوامع روستایی مدرنتر تغییر یافت و نفوذ نظام طایفهای کمرنگتر شد. با این حال، هنوز هم وابستگیهای فامیلی و همبستگیهای محلی در میان اهالی قزلقلعه قوی است. بسیاری از خانوارهای روستا با یکدیگر نسبت داشته و در مراسم و کارهای کشاورزی مشارکت میکنند که ریشه در همان فرهنگ تعاون ایلی دارد.
از نظر جمعیتی، روستای قزلقلعه در میانه قرن چهاردهم شمسی جمعیت نسبتاً قابل توجهی داشته است. بر اساس آمار فرهنگ جغرافیایی ایران در حدود سال ۱۳۲۸ش، جمعیت روستا ۴۴۵ نفر ذکر شده است. در سرشماریهای رسمی دهههای اخیر، تغییراتی در جمعیت مشاهده میشود که ناشی از مهاجرت به شهر و کاهش نرخ زادولد در روستا است. بنا بر نتایج سرشماری سال ۱۳۹۵ خورشیدی، جمعیت قزلقلعه ۳۶۱ نفر (در قالب ۱۰۳ خانوار) بوده است. این آمار در مقایسه با نیم قرن قبل کاهش را نشان میدهد و بیانگر آن است که برخی خانوارها در طی زمان برای فرصتهای شغلی یا تحصیل به شهرهای بزرگتر مهاجرت کردهاند. با این وجود، روستا همچنان با بیش از سه صد نفر جمعیت پابرجاست و طیفی از کودکان، جوانان و سالخوردگان در آن زندگی میکنند. ترکیب جمعیتی امروز شامل کشاورزان، دامداران، کارمندان دولت (بازنشسته یا شاغل در بخشهای نزدیک) و نیز افرادی است که در شهرهای اطراف مشغول کارند ولی پیوند خود را با زادگاه حفظ کردهاند. از نظر سواد و آموزش، قزلقلعه در دهههای اخیر پیشرفت داشته و اکنون دارای مدرسه ابتدایی بوده و بسیاری از نسل جدید تا مقاطع دبیرستان و دانشگاه در مراکز آموزشی بخش سرولایت یا خود نیشابور تحصیل میکنند.
نقش روستا در منطقه نیشابور (اقتصادی، استراتژیک، کشاورزی و ...)
قزلقلعه با وجود کوچکبودن، در بستر تاریخی و جغرافیایی نیشابور نقش خاص خود را ایفا کرده است. از جنبه اقتصادی و کشاورزی، این روستا بخشی از تولیدات زراعی نیشابور را تامین میکرده است. همانطور که ذکر شد، غلات محصول اصلی روستا بوده و مازاد آن احتمالاً به بازارهای محلی (مانند بازار چکنه یا خود نیشابور) عرضه میشده است. همچنین دامداری (پرورش گوسفند و بز) در تامین لبنیات و گوشت منطقه سهم داشته و پشم دامها برای صنایع دستی (نمدمالی، بافندگی) مورد استفاده قرار میگرفت. در گذشته حرفه کرباسبافی قزلقلعه نیز از نظر مبادلات محلی دارای اهمیت بود و پارچههای دستباف این روستا شاید در دیگر آبادیهای اطراف خرید و فروش میشد. به طور کلی، قزلقلعه به همراه روستاهای همجوار خود یکی از کانونهای معیشت سنتی در سرولایت محسوب میشد که بر پایه کشاورزی دیم، باغداری محدود (درهها و حاشیه قناتها) و دامپروری شکل گرفته بود.
از نظر استراتژیک و نظامی، موقعیت جغرافیایی قزلقلعه در منطقه کوهستانی سرولایت به آن نقشی تدافعی در برابر تهدیدات شمالی میداد. سرولایت نیشابور هممرز با شهرستانهای قوچان، اسفراین و سبزوار است و historically در مسیر تهاجم اقوام مهاجم به دشت نیشابور قرار داشته است. قلعههای تاریخی متعدد در این بخش – از جمله قلعههای کهنه حاجیآباد، قلعه کلیدر، قلعه دمیرخان ینگجه و احتمالاً خود قزلقلعه – نشان میدهد که این آبادیها چون حلقههای زنجیره دفاعی نیشابور در سمت شمالغرب عمل میکردند. به عنوان نمونه، قلعه قدیمی واقع در تپه ینگجه (۳ کیلومتری روستای ینگجه) با مصالح سنگ و ساروج مربوط به دوره تیموری به بعد بوده و دارای آبانبارها و اتاقهای متعدد بوده است که نشان از آمادگی دفاعی منطقه در قرون گذشته دارد. قزلقلعه نیز به دلیل نام و پیشینه خود، احتمالاً یکی از این سنگرگاههای محلی بوده که مردم در زمان ناامنی به آن پناه میبردند. گزارش وجود پناهگاه زیرزمینی متصل به قنات در بهارستان (نزدیک قزلقلعه) مؤید این نقش حفاظتی است. در دورههای متأخرتر، هرچند اهمیت نظامی قلعهها کاسته شد، اما روستا در قالب بسیج مردمی نقش خود را در دفاع از میهن (بهویژه طی جنگ دهه ۱۳۶۰) نشان داد و جوانانش در قالب رزمندگان بومی از منطقه حفاظت کردند.
از جنبه اداری و منطقهای، قزلقلعه امروزه یکی از دهها روستای بخش سرولایت شهرستان نیشابور است و به لحاظ تقسیمات کشوری جزو دهستان سرولایت محسوب میشود. این روستا با روستاهای دزق، گلبین و طالبی همجوار بوده و روابط نزدیک خانوادگی و اقتصادی با آنها دارد (به طوری که در طرحهای توسعه روستایی از این سه روستا به عنوان «خواهرخوانده» قزلقلعه یاد شده است). در سالهای اخیر اجرای پروژههایی نظیر توسعه شبکه آب شرب روستایی، احداث جاده دسترسی شوسه، برقرسانی و ... باعث بهبود زیرساختهای این آبادی شده و موقعیت آن را در منطقه تثبیت کرده است. هرچند جمعیت آن در قیاس با مراکز بزرگ کمتر است، اما قزلقلعه همچنان در حوزه سرولایت به عنوان زادگاه نیروی کار، کشاورزان زبده و مردمانی فرهنگدوست شناخته میشود.
از منظر اجتماعی و فرهنگی منطقهای نیز نمیتوان از نقش روستا غافل شد. سرولایت به عنوان کانون ترکزبانان نیشابور چهرههای علمی و شخصیتهای برجستهای پرورش داده است. خانواده امام روحالله خمینی (رهبر انقلاب اسلامی) بنابر منابع تاریخی اصالتی نیشابوری داشته و از همین بخش سرولایت برخاستهاند. همچنین سنن ترکی-خراسانی نظیر موسیقی محلی، رقصهای آیینی (مانند رقص چوببازی ترکمنخراسانی) و گویش شیرین ترکی قزلقلعه جزئی از گنجینه فرهنگی نیشابور به شمار میآید که پژوهشگران مردمشناسی را به خود جلب کرده است.
در مجموع، روستای قزلقلعه با قدمتی چند صد ساله، علیرغم جمعیت نسبتاً کم، دارای پیشینه تاریخی غنی و هویت فرهنگی مشخص در پهنه نیشابور است. این روستا نمونهای از آبادیهای خراسان است که وقایع بزرگ تاریخ (از حملات و کوچها تا انقلاب و جنگ) را در مقیاسی کوچک از سر گذرانده و به حیات خود ادامه داده است. حفظ آثار تاریخی (مانند امامزاده و بقایای قلعهها) و سنتهای بومی این روستا میتواند به عنوان بخشی از میراث فرهنگی منطقه نیشابور مورد توجه قرار گیرد.
منابع محلی و پژوهشی: در نگارش این تاریخچه، علاوه بر دانشنامهها و سرشماریها، از منابع محلی و تحقیقات میدانی نیز استفاده شده است. به عنوان نمونه، هفتهنامه «خیامنامه» در مقالهای به ریشهشناسی نام مکانهای ترکی نیشابور از جمله قزلقلعه پرداخته و معانی لغوی آن را بررسی کرده است. همچنین وبلاگهای پژوهشی نظیر «ابرشهر: دانشنامه نیشابور» و یادداشتهای محققان بومی (محمدرضا بهارعلی، ۱۳۹۲) اطلاعات ارزندهای درباره آثار باستانی سرولایت (قلعهها، تپههای تاریخی و ... در محدوده قزلقلعه و حاجیآباد) فراهم آوردهاند. این منابع نشان میدهند که تاریخ و فرهنگ قزلقلعه همچنان مورد علاقه پژوهشگران قرار دارد و تلاشهایی برای ثبت و حفاظت از میراث آن صورت میگیرد.
منابع
لغتنامه دهخدا و فرهنگ جغرافیایی ایران (۱۳۲۸ش)
ویکیپدیای فارسی – قزلقلعه (نیشابور)
خیامنامه – مقاله ریشهشناسی نام مکانهای ترکی نیشابور
مقالات مردمشناسی زبان و اقوام ترک خراسان
فهرست آثار ملی ایران – امامزاده سید مجید
دانشنامه نیشابور (ابرشهر) – آثار تاریخی سرولایت
تحقیقات تاریخی درباره کوچ ایل بیات در دوره نادرشاه