بدترین مریضی

من چند روز پیش خیلی اتفاقی و برای دیدن یک سری از همکارا رفتم همدان.

پست هنری جذاب در ثبت زیبایی‌های معماری رو هم توی همدان نوشتم و انتشار دادم.

اون روز باید به چند نفر سر میزدم و قرار داشتم.خیلی اتفاقی یکی از همکارای قدمی ام رو دیدم.آقای مجتبی زنگنه که 4 الی5 سال پیش من با ایشون همکاری خیلی قوی داشتم وایشون ادیت های خیلی خفنی میزد.خیلی خوشحال شدم ونشستیم باهم صحبت کردیم و یک سری از خاطرات ها برام تجدید شد. همون روز من کم کم حالم بد شد و روز بعد من کاملا خونه نشین شدم و گلاب به روتون مدام استفراغ میکردم.یک روز کامل هیچ چیزی نتونستم بخورم و هرچی هم خورده بودم رو بالا آوردم وتا امروز هم بدن درد داشتم و مدام درگیر معده درد،قرص،دارو و این چرت و پرت ها بودم و خیلییییییی از کار هام عقب موندم.از یکی دوتا از همکارام و رفیقام هم پرسیدم فهمیدم اونا هم همین مریضی رو دارن و درگیرن،از اونجا بود که فهمیدم هوای همدان هوای خوبی نبوده و مریض شدم .تا امروز هم خونه خواهرم توی همدان بودم و الان دارم میرم سمت کرمان.چند تا پست با هم پیشنویس کرده بودم که قرار بود انتشار بدم ولی به خاطر این مریضی نتونستم.اگر مشکلی پیش نیاد توی این چند روز پست هارو به اشتراک میزارم که استفاده کنین.

این متن رو هم به اشتراک گذاشتم که در جریان باشند اون عزیزانی که بهشون قول داده بودم آموزش مورد نظرشون رو براشون به اشتراک بزارم توی چه وضعیتی بودم وامیدوارم که بنده رو درک کرده باشند.

?