در روزهای ناخوشی که حوصلهی هیچ چیزی را نداری شاید کتاب تنها پناهتان باشد. عیبی ندارد اگر حالت خوش نیست، عیبی ندارد اگر درمانده و عاجزی، عیبی ندارد اگر روزهایی سخت را سپری میکنی. گاه در پی چاره بودهای، گاه به دنبال راه فرار شاید، تو تنها نیستی و بسیاری نیز شبیه تو هستند. تو عزیزی را از دست دادهای، فقدان فقط یک واژهی پنج حرفی نیست، یک دنیا حرف دارد، یک جهان خالی؛ خالی از حضور او که از دستش دادهای. عیبی ندارد اگر حالت خوش نیست، بر این درد مرهم بگذار که گریزی از آن نیست.
برای خرید این کتاب انگیزشی به سایت کتاب وب مراجعه کنید.
با این مقدمه به سراغ معرفی کتاب عیبی ندارد اگر حالت خوش نیست اثر مگان دیواین میرویم. ابتدا از عنوان جذاب این کتاب شروع میکنیم. نویسنده با انتخاب عنوان عیبی ندارد اگر حالت خوش نیست به همراه توضیحی که کاملکنندهی عنوان است –مواجهه با اندوه و فقدان در فرهنگی که اینها را برنمیتابد- هوشمندیِ بهجایی به خرج داده است تا مخاطب را همراه خود به درون صفحات کتاب بکشاند. مخاطب در نگاه اول ممکن است بیندیشد همان حرفهای کلیشهای را که همیشه شنیده است این بار قرار است در این کتاب بخواند. اما با خواندن عبارت تکمیلی که در زیر عنوان اصلی آمده است با اشاره به فرهنگی که این اندوه را بر نمیتابد مجاب میشود که حداقل نگاهی به عناوین داخلی و فصول کتاب بیندازد.
در پیشگفتار کتاب عیبی ندارد اگر حالت خوش نیست آمده است که نویسنده خود فقدان عزیزی را تجربه کرده است. وی که خود رواندرمانگر است سالیان پیش در فقدان همسرش به سوگ نشسته است و با گوشت و پوست خود این درد عظیم را لمس کرده است. پس میتوان دریافت که این کتاب حاصل نصایح و نگرشی غیرواقعی به مسئلهی فقدان و اندوه ناشی از آن نیست. بلکه مخاطب با اثری مواجه است که خالق آن، در شرایطی زیسته است که محتوای این کتاب بر مبنای تجربیات حاصل از آن ایام نگاشته شده است. همین امر به واقعی بودن و تجربی بودن محتوای کتاب عیبی ندارد اگر حالت خوش نیست کمک میکند.
هدف از معرفی کتاب عیبی ندارد اگر حالت خوش نیست صرفا مرهم نهادن بر اندوهی است که ناشی از نبود عزیزان است. این کتاب پیشنهادی خوب برای تمام افراد است، چه آنها که در فقدان عزیزان رخت عزا بر تن کردهاند و چه آنان که این موقعیت را از نزدیک لمس نکردهاند. خواه ناخواه این امری است که برای همهی ما پیش میآید. همانگونه که مارک نپو در پیشگفتار این کتاب میگوید:
«همهی ما در این تنها نوبتِ زندگیمان، آمدهایم برای عشق ورزیدن و از دست دادن.»
شگفت اینکه آدمی به این حقیقت واقف است و باز هم او را یارای کنار آمدن با درد ناشی از آن نیست.
به عقیدهی نگارندهی این خطوط، در راستای معرفی کتاب عیبی ندارد اگر حالت خوش نیست میتوان به احساساتی که پس از خواندن در مخاطب پدید میآید اشاره کرد؛ به تغییری که در وی رخ میدهد، به هرآنچه که از خوانش خط به خط این کتاب در جان او ریشه میدواند.
خواندن کتاب عیبی ندارد اگر حالت خوش نیست به مخاطب کمک میکند با دیدگاهی آشنا شودکه نویسنده بر مبنای آن عشق و فقدان را برابر و همپایه میداند. چرا که وی معتقد است تا عشقی نباشد فقدانی تجربه نخواهد شد. هرگاه هیچ فقدانی عمیقا موجبات اندوهگینی را فراهم نیاورد بیانگر این امر است که عشقی در کار نبوده است. این خود نکتهای است که میتوان ساعتها در باب آن سخن راند و قلمفرساییها کرد.
از سویی دیگر نویسنده به مخاطب میآموزد که نباید در پی رفع درد بود، بلکه باید بر آن مرهم نهاد و با آن زیست. وی با جدیت بر آن است که بگوید با روی دادن چنین اتفاقی باید دنبال تحولات درونی بود. او معتقد است زندگی قبلی دیگر در دسترس نیست، از این رو آنان که در شمار برجایماندگان هستند باید زندگانی خود را به شیوهای جدید بنا نهند.
نویسنده به مخاطب اندوهناکش میگوید عیبی ندارد اگر حالت خوش نیست و به او کمک میکند تا احساس تنهایی و شرمساری نکند. او در مقدمهی کتاب از فرهنگ آمریکایی صحبت میکند و به رویکرد برخورد با مسئلهی فقدان و سوگواری انتقاد میکند و آن را معیوب میداند.
سوگواران به اتفاق در هنگام وقوع این رخداد، لاجرم علاوه بر اندوه، حس قضاوت شدن و شرمگین شدن را نیزتجربه کردهاند. اطراف تمام سوگواران همیشه عدهای حضور داشتهاند که مدام در گوششان زمزمههایی کردهاند که به خیال خودشان تسلیبخش بوده است؛ ولی حقیقت این است که چیزی نبوده جز تشدید این اندوه. مخاطب با خواندن همان خطوط ابتدایی کتاب عیبی ندارد اگر حالت خوش نیست در مییابد که نسخهی درمانی خود را یافته است. نکتهی مثبت این کتاب این است که اصلا در پی تجویز گزارههای تکراری و نخنمای برخاسته از بافت فرهنگی یا آموزههای صرفا علمی و رواندرمانی نیست.
عیبی ندارد اگر حالت خوش نیست کتابی است که از درک نشدن و حس تنهایی پس از فقدان عزیزان سخن میگوید. از اینکه همهی سوگواران بعد از مدتی تظاهر کردهاند و لبخندهای ساختگی زدهاند تا نصیحتهای تکراری و دلسوزانه را نشنوند.
به طور خلاصه آنچه در کتاب عیبی ندارد اگر حالت خوب نیست آمده است اشاره به این نکته دارد که:
«سوگواران را تنها سوگواران میفهمند.»
همین موضوع موجب تسلی خاطر اندوهناکان میشود. با خواندن این کتاب میتوان دریافت که سوگواری واکنشی طبیعی است در برابر مسئلهی مهم عدم حضور. مگان دیواین در این کتاب میکوشد این باور را در مخاطب ایجاد کند که سوگواری چیزی نیست که باید از آن گریخت بلکه فرایندی طبیعی است. در مقدمهی کتاب به تفاوت بین «رفع درد» و «مرهم گذاشتن بر درد» اشاره شده است که در فرهنگ ما نیز همیشه نخستین مورد توجه بوده و کسی دنبال مرهم نبوده است.
در نهایت خوانندهی کتاب عیبی ندارد اگر حالت خوب نیست خواهد آموخت چگونه با محبت در ایام سوگواری زندگی کند. تمام آنچه باید آموخت تعریف درست از سوگواری است. وقتی باورها نسبت سوگواری تغییر کنند راهحلی مناسب برای آن یافت خواهد شد.