اگر عاشق هستید این مقاله را حتما بخوانید و اگر عاشق نیستید باز هم این مقاله را تا آخر بخوانید.خواندن این مقاله به شما در عاشق شدن کمک میکند.
کتاب مثل خون در رگهای من یا نامههای شاملو به آیدا در نگاه اول با نام بلند آوازۀ احمد شاملو ما را به سوی خود میکشاند؛ با جلد طلایی مات و نوار قرمز رنگی که دورتادور کتاب مثل خون در رگهای من، کشیده شده و بر آن چند خطی از شاملوست، ما را همانجا که هستیم نگه میدارد. گویا با همان چند خط بر نوار قرمز که نوشتۀ پشت جلد کتاب مثل خون در رگهای من است، ما اسیر کلمات شاملو میشویم و با افسوسی که میخورد، امید و ناامیدی همزمان شاملو را در کتاب مثل خون در رگهای من میبینیم و به یاد شعرش میافتیم که میگوید: «من سرگذشت یأس و امیدم... ». در کتاب مثل خون در رگهای من، در شور شعر و دریای واژگان شاملو غرق میشویم و از نو با جادوی کلامش نجات مییابیم...
احمد شاملو متخلص به الف. بامداد، نویسنده، شاعر، مترجم، پژوهشگر، روزنامهنگار و فرهنگنویس بود. او قالب شعر سپید یا شعر شاملویی را پایهگذاری کرد؛ آثارش به زبانهای سوئدی، ترکی، کردی، آلمانی، انگلیسی، فرانسوی و... ترجمه شده است. ازدواجهایش دو بار به جدایی انجامید و سرانجام آیدایی را دید که تا پایان عمرش، عاشقانه کنارش زندگی کرد. تأثیر آیدا بر شاملو و زندگیش تا حدی بود که تحت تأثیر عشقش به او، بعد از سالها شعر نسرودن، مجموعههای «آیدا: درخت و خنجر و خاطره» و «آیدا در آینه» را سرود.. همچنین شاملو در زمان ازدواجش با آیدا مجموعۀ «لحظه و همیشه» را هم منتشر کرد... شاملو دربارۀ آیدا میگوید: «هرچه مینویسم برای اوست و به خاطر اوست و به خواست او... من با آیدا آن انسانی را که هرگز در زندگی خود پیدا نکرده بودم، پیدا کردم.»
آیدا سرکیسیان، معروف به آیدا شاملو، معشوقۀ احمد شاملو، آخرین و سومین همسر اوست. درخشش آیدا در آثار شاملو به وضوح دیده میشود و ما لذت شیرینی را که از خواندن شاملو میچشیم، تا حد زیادی مدیون عشق وافرش به آیداییم که در بسیاری از آثار و شعرهای شاملو موج میزند. آیدا در گردآوری و نوشتن کتاب کوچه به شاملو کمک کرد... آیدا در کتاب بام بلند هم چراغی از زندگی چهل سالهاش با شاملو و شخصیت او میگوید. آیدا شخصیتی غریب، ساکت و در سایه دارد و شاملو آیدایش را «صبور و پرستار و مؤمن» میخواند.
کتاب مثل خون در رگهای من را ورقی که بزنیم به فهرستی میرسیم که بیست نامه را نشان میدهد، هر نامه اسم و تاریخ خود را دارد. اسم نامهها جذاب و هیجانانگیز است و ما را به پیشروی در کتاب، میکشاند. نامهایی مثل: آیدا، امید و شیشهی عمرم.. آیدا، تپشهای قلبم؛ آیدای خوب من؛ شک نداشته باش؛ آیدا، خدا و مذهب من و... آیدا سرکیسیان بعد از گذشت پانزده سال از مرگ شاملو، اجازۀ چاپ و انتشار این نامهها را داد و کتاب مثل خون در رگهای من؛ نامههای شاملو به آیدا، جذاب و روحنواز شکل گرفت. شیرینی واژههای شاملو و هنرش در ایجاد کلام در کتاب مثل خون در رگهای من، خواننده را جادو میکند و حتی لحظهای نمیتوانید کتاب مثل خون در رگهای من را زمین بگذارید. فضای کتاب مثل خون در رگهای من، افکار، احساسات، درون، ذهن و قلب شاملو را نشان میدهد و البته شاملو در کتاب نامههای شاملو به آیدا، از بعضی مسائل سیاسی و ادبی روز نیز، کمی میگوید که خالی از لطف نیست... نامههای کتاب مثل خون در رگهای من در واقع ما را به بخشی از زندگی و درون شاملو در سالهای چهل تا پنجاه خواهند برد...
حس و حال کتاب مثل خون در رگهای من یا همان نامههای شاملو به آیدا، حس و حال عاشقی و ناز و نوازش است. احمد شاملویی که همۀ شور، شادی، لذت و هیجان دنیا را در آیدایی میبیند که قلبش را به تمامی تسخیر کردهاست. شبها اگر لم دهید و کتاب مثل خون در رگهای من را در دست بگیرید، انرژی ناب و بیمانند روح شاملو، خستگیهای روزتان را به نشاط و سرزندگی تبدیل میکند. در این روزگار که عشق معنایش را از دست داده، روایت عشقی را در کتاب مثل خون در رگهای من میخوانید که هم شیرین است و هم آموزنده. شاملویی که هرچه از آیدا میگوید، باز به آیدا میرسد و آیدایی که سکوت میکند و نمیگوید تا شاملو با هنرش او را به حرف وامیدارد. کتاب مثل خون در رگهای من نه تنها از شیرینی عشق میگوید بلکه شیوۀ عاشقی را میآموزد و شما را به فکر خواهد انداخت.
در کتاب مثل خون در رگهای من، شاملو را بیشتر میشناسید و با زوایای پنهان ذهنش آشنا میشوید؛ سیر رشد احساسی و درونی شاملو را پس از آشناییاش با آیدا در کتاب مثل خون در رگهای من میبینید و به تأثیر بیحد آیدا در خلق و خصوصیات شاملو پی خواهید برد. عشق آیدا به شیوهای خاص و عجیب، شاملو را در مسیر تکامل قرار میدهد و واژهها را به ذهنش میباراند تا شعر در او از نو و بعد از سالها جوانه بزند؛ آیدا هم بر شخصیت و روح شاملو و هم بر شعر و هنرش، تأثیرات شگرفی میگذارد که در لابهلای جملات کتاب مثل خون در رگهای من واضح است. نامهها در کتاب مثل خون در رگهای من، چنان به ما عشق و زندگی را میآموزند که خودمان از آنچه در قالب شعر و شور واژه میآموزیم، متعجب میشویم. شاملو دربارۀ خود میگوید: «آثار من، خود بیوگرافی کامل است. شعر برداشتهایی از زندگی نیست، بلکه خود زندگیست». بنابراین ما در کتاب مثل خون در رگهای من، خود شاملو و اصل زندگیاش را خواهیم دید... شاملوی نقاد، جستجوگر و دغدغهمند، چنان قدم بر شناخت آیدا مینهد که در آینۀ او خود را میشناسد و میسازد؛ اینگونه است که عشقی واقعی و ابدی شکل میگیرد که با ازدواج هم رنگ نمیبازد... نثر کتاب مثل خون در رگهای من آنقدر روان و آرام است که دقیقاً بر میانۀ قلبمان مینشیند و مبهوتمان میکند...
هر نامه در کتاب مثل خون در رگهای من یا کتاب نامههای شاملو به آیدا، در خلال عشقورزی شاملو به آیدا، نکات و پیامهای ریزی را به ما منتقل میکند و برای هر مرد و زنی اصول رابطه را روشن مینماید. در نامۀ اول کتاب مثل خون در رگهای من، به یاد شعر«تو را میبینم و میلم زیادت میشود هر دم» حافظ میافتید. در کتاب مثل خون در رگهای من؛ نامههای شاملو به آیدا، هر بار زنگ شعری در ذهنتان به صدا میآید و لبریز از شوق میگردید. همۀ ابعاد وجودی آیدا هرچند کوچک برای شاملو، کافی و بزرگ و بینهایت است و از هجرانش در کتاب مثل خون در رگهای من، قصهها میگوید. سادهترین حرفهای آیدا برای شاملو دلرباترین هستند. شاملو وقتی آیدا هست جز او را نمیبیند و وقتی نیست، جز او را نمیخواهد. اینکه شاد شدن آیدا ساده است، برای شاملو جذاب و خواستنیست و حتی اگر دردودلی از روزهای سختش با معشوق کند، از غبار اندوهی که بر قلب آیدا میافکند شرمسار میشود؛ شاملو جز شادی آیدا را نمیخواهد. پاکی و زلالی آیداست که شاملو را در خود حل کرده و شاملو بالاخره، عشق راستین زندگیش را یافتهاست. نامههایی که مینویسد، آبی است بر عطش عشق و دوری از آیدا و در نهایت کلام کتاب مثل خون در رگهای من، تکهای از قلب شاملوست، در دستان ما...
وقتی شعر و نامه در کتاب مثل خون در رگهای من، یکی میشود، ما به هیجان میآییم و شاملویی که آزادی را میستاید ما را در کتاب نامههای شاملو به آیدا به یاد شعرش برای آیدا میاندازد که میگوید: «نفرتی از هرآنچه بازمان دارد.. از هرآنچه محصورمان کند.. از هرآنچه واداردمان که به دنبال بنگریم..»با آمدن آیدا، شعرها هم میآیند و شاماو لحظات دوری را با رؤیابافی خانه دونفرهشان، تحملپذیر میکند. شاملو چنان اعتقاد محکمی به قدرت عشق دارد که مطمئن است تا خودشان نخواهند، هیچ چیز جلودار احساس و شادیشان نیست... شاملو میخواهد آیدا را بشناسد و کشف کند و روح خود را نیز برای آیدا عریان نماید و این میلش به شناخت و درک آیدا زیباست. حتی از کم حرفی آیدا میرنجد چرا که میخواهد با حرف و کلام آیدا، او را بیشتر بشناسد. در کتاب نامههای شاملو به آیدا میخوانیم که شاملو دوست دارد شریک زندگیش، هدف و آرمانهای شخصی داشته باشد و از زنان بیهدف عاصی و فراری است. این نکتۀ مهمی است که در رابطه، هدف و مسیر شخصیمان را فراموش نکنیم و از توقعاتمان طنابی بر گردن هم نسازیم. سکوت آیدا ناامیدی را به روح شاملو میدهد و شعر را از او دور میکند، آیدا، واژه و شور و شعر در قلب و مغز شاملوست. آیدای کتاب مثل خون در رگهای من اگر نبود، خیلی از شعرهای شاملو نبود.. اگر شاملو، آیدای کتاب نامههای شاملو به آیدا را ندیده بود، شعر نوی فارسی، مصرعهای زیادی را کم داشت...
هر نامۀ کتاب مثل خون در رگهای من ، برای آموختن عشق، رابطه و زندگی، حرف نویی را برای گفتن دارد. شاملوی کتاب مثل خون در رگهای من، با احساسات متضاد خود درگیر است؛ از وجود آیدا شور میگیرد و از سکوتش، یأس.. شاملو میخواهد از حرفهای آیدا به این برسد که او به چه چیزهایی میاندیشد و چهها را بیشتر میخواهد تا برایش فراهم کند. اما آیدای کتاب مثل خون در رگهای من آرام است و صبور و ساکت. آیدا هم چیزهایی برای رنجاندن شاملو دارد و مهمترین بخش این عشق آنجاست که شاملو، آیدا را با همۀ خوبی و بدیها و عیبها و حسنش، به تمامی میپرستند. شاملو کوچکترینها را با آیدا بزرگ و بیهمتا میبیند و به دنبال بیشتر نیست. کتاب مثل خون در رگهای من، نشان میدهد: آیدا برای شاملو هر چیز و همه چیز است. او حاضر است برای آیدا از همه چیز دست بکشد؛ او از داشتن عشق آیدا، سرشار از غرور و افتخار است. شاملو به هر چیزی، حتی ثروت پشت پا میزند تا لحظاتش را با آیدا بسازد و اینجاهاست که کتاب مثل خون در رگهای من، به ما تلنگر میزند عشقی، عشق است که در طوفانها و آزمایشات و گذر زمان، پابرجا بماند. کتاب نامههای شاملو به آیدا، دید ما را به عشق، رابطه و ازدواج عوض میکند. آیدا و شاملو یکدیگر را به خاطر اصل وجودیشان دوست دارند و بس.. احساس عشق بر تمام هوسهایشان پیروز است و تنها خودشان و عشقشان، برایشان میماند. شاملو در کتاب مثل خون در رگهای من، عشق را، راه رسیدن به بزرگی و کمال میبیند و اعتقاد دارد: هیچ چیز دوست داشتن، کوچک نیست.
در کتاب نامههای شاملو به آیدا شاملو به عشق جز شورش از دید دیگری هم نگاه میکند. شاملو در کتاب مثل خون در رگهای من عشق را میخواهد تا با آن به سر حد انسایت و صفات انسانی برسد؛ عشق را میخواهد تا توانهایش، اراده و ایمانش را محکم کند؛ شاملو با عشقی که از آیدا میگیرد از اسارتهای دنیایی بزرگ، سبک و رها میشود. شاملو بر خاک آیدا و در پناه آیدا، ریشه میکند، جوانه میزند و شکوفه میدهد. درون پاک و زیبای آیدا، حیا و متانت او، جدای از زیباییهایش، شاملو را اسیر خود کرده. درون احمد، آیدا را و درون آیدا، احمد را بی قرار کرده و این در کتاب مثل خون در رگهای من موج میزند. شاملو در عشق و هجران، منفعل نمینشیند، از صفر شروع میکند و امیدش به عشق است که یاریاش کند. تلاشهای شاملو در همه جای کتاب نامه های شاملو به آیدا هویدا است و برای گذر از دشواریهای زندگی، میجنگد و پیش میرود. شاملو و آیدا کنار هم رشد میکنند، خود را میسازند و درک را در خود ایجاد میکنند؛ آنها کنار یکدیگرند نه بار هم و نه مانع هم. شاملو در کتاب مثل خون در رگهای من، از آیدا میخواهد هم از شادیهایش بگوید و هم از رنجهایش، میخواهد در خوشی و ناخوشی کنار آیدا باشد و پذیرای هر دو است. آیدا و شاملو در کتاب نامههای شاملو به آیدا، نشان میدهند که به هم و به قدرتهای هم ایمان دارند و احترامی که به هم میگذارند، عمر عشقشان را ابدی میکند. هیچ چیز و هیچ کس توان آن را ندارد که بین احمد و شاملو قرار گیرد یا سد عشقشان شود و این چیزیست که عشقهای امروزی کم دارند. عشقهایی که همۀ کاستیها را گردن این و آن میاندازند که خودشان اجازۀ ورود آنها به حریم عشق را صادر کردهاند و غافلند. کتاب نامههای شاملو به آیدا از این هشدارها زیاد دارد.
کتاب مثل خون در رگهای من یا همان کتاب نامههای شاملو به آیدا، به ما میآموزد که تا چه اندازه صلح و آرامش به ما نزدیکست، اگر فقط بخواهیم و آرامش را فدای هیاهوهای دنیایی نکنیم. مشکلات و سختیهای زندگی روزمره، عشق آیدا و شاملو را نه تنها نمیلرزاند بلکه قوتش میبخشد. آیدا و شاملو کنار هم با چیزهای ساده و کوچک، خوش و شادمان میشوند، درکشان از هم و نگاه به زندگی از دید هم، باعث میشود به وقتش، به هم کمک کنند و به وقتش به تنهایی هم احترام بگذارند. امنیت و حریم عشقشان مشخص است و کسی را در آن راه نمیدهند. اینهاست که کنار لذت از واژه و تعریف عشق در کتاب مثل خون در رگهای من، میآموزیم و افکارمان تحت تأثیر قرار میگیرد. آنها در کتاب نامههای شاملو به آیدا به ما میفهمانند که زندگی، گذرایی و کوتاهیاش را درک کردهاند و لحظاتشان را جز با عشق، همراه نمیکنند. حتی جایی که جامعه به شاملو فشار میآورد، عشقش را جدا نگه میدارد و با عشق قدرت میگیرد. شاملو برای آیدا قانونهای زیبا و دلنشینی میگذارد، وقتی آنها را در کتاب مثل خون در رگهای من میخوانید، افقهای بلند این زندگی مشترک شیرین را خواهید شناخت. کتاب نامههای شاملو به آیدا آموزگار شما خواهد شد در عشقورزی و ارتباط. در کتاب مثل خون در رگهای من زنانگیهای آیدا، مردانگی احمد را تقویت میکند.
آیدا در کتاب مثل خون در رگهای من، اعجاز زن بودنش را به رخ میکشد و شادی خانه و آشیانۀ احمد میشود تا عشقی که با شناخت ایجاد شده و در سختیها و دوریها نلرزیده، ماندگار و محکم شود. احمد دلگرم به آیداست و دل قرص و گرم، به دنیایی میارزد. یکی یکی شعرهای شاملو با خواندن کتاب مثل خون در رگهای من، پیش چشمانتان به رقص درمیآیند. شعر: « بشنو آه دلی را که چون نالههای زلیخا در فراق یوسف، صدایت میزنند... ببین ذوقی را که چون شوق شاملو برای آیدا، عاشقانه تو را میسراید.. بگیر دستانی را که در رنج نبودنت چون دستان فرهاد پینه بسته است. مرا باور کن.. منی را که حتی در امید دیدنت، چون میخواران، مست و حیران میشوم.. به اندازۀ تمام نخواستنهایت میخواهمت.. نه برای امروز و نه برای فردا، بلکه برای تمام لحظههایی که جان در بدن دارم». کتاب مثل خون در رگهای من یک شعر بلند شاملو گونهای ست که به نثر درآمده است. شاملو با داشتن واژههایی که بتواند عشقش را به آیدا نشان دهد، احساس زنده بودن میکند و واژهها را عشق آیدا به شاملو میبخشد. کتاب نامههای شاملو به آیدا، تصویر عشقی بیمانند است که روحتان را تا دوردستها به پرواز درمیآورد و در بینهایت به آرامش میرساند. شاملو سود و شادی آیدا را ارجح به منافع خود میبیند و از فداکاریهای خود شادمان و راضی است. او به آیدا اطمینان و امید میبخشد و آیدا به شاملو اعتماد دارد؛ کتاب مثل خون در رگهای من، رازهای بازگو شدۀ عشقی جاودان است. شاملو اعتماد آیدا را میگیرد و آسودگی خیال را به آیدا میبخشد. کتاب نامههای شاملو به آیدا، راهنمای شما میشود در مسیر عشق و ارتباطتان. شاملو آیدا را راحت و آزاد میگذارد؛ چراکه میداند تنها انتخابی مهم است که آزاد انجام شود و تنها بلهای ارزش دارد که با تمام وجود، گفته شود. شاملو با تمام بزرگیش، برای سخنرانی در محافل، منتظر آیدا میماند؛ آیدا دلگرمی اوست. اینجاست که ظرافتها و حساسیتهای روح شاملو را در کتاب مثل خون در رگهای من میبینید.
در کتاب نامههای شاملو به آیدا میخوانیم که وقتی آیدا میآید بهار را به زمستانِ خانۀ احمد میآورد و جهنم شاملو را بهشت موعود میکند. اینجای کتاب مثل خون در رگهای من، همراه با شاملو و کلماتش، شاد و سرخوش و آسوده میشوید و نفس راحتی از رسیدن به یارش میکشید... کتاب مثل خون در رگهای من، زیبا، خواندنی و شیرین است و شما یک نفس آن را خواهید خواهند و هیچ گاه فراموشش نخواهید کرد و مانند شعر، گاهی به تکرار، صفحاتش را مرور خواهید کرد. گلهها، شکایتها، رنجشها و نامرادیها در هر عشق بزرگی حتی عشق آیدا به شاملو وجود دارد اما آنچه مهم است و کتاب مثل خون در رگهای من، به ما نشانش میدهد، اولویت یکدیگر در رابطه بودن است و حفظ ارزشهای عشق.. گفتگو راه حل هر مشکلی است. کلام و واژه معجزه میکند. ساختن و خوش بودن با خوب و بد هم، هنریست که کتاب نامههای شاملو به آیدا به ما نشانش میدهد؛ اینکه به یکدیگر حق خسته شدن، ناراحت شدن و اشتباه کردن بدهیم و فرصتهای جبران را از هم نگیریم، در هر ارتباطی راه گشاست.
کتاب مثل خون در رگهای من یا نامههای شاملو به آیدا را نشر چشمه به چاپ رسانده است. کتاب مثل خون در رگهای من، 172 صفحه است. در صفحات پایانی کتاب نامههای شاملو به آیدا، 17 نامه با دستخط خود شاملو دیده میشود که هیجانانگیز و جذاب است. شاملو در کتاب مثل خون در رگهای من، از هر راهی که میرود به آیدا میرسد؛ به هرجا که میرسد، در پی آیداست و برای آغاز گفتن از خود، باید از آیدا بگوید. آیدا در کتاب مثل خون در رگهای من، تولد دوبارهی شاملوست. آیدا شعر را، زندگی و امید را به شاملو برمیگرداند. وجود آیدا، نه تنها جریان خون در رگهای شاملوست بلکه کلمه و جمله و شعر، در روح و فکر اوست. وجود آیدا باعث شد ما با شعرهای عاشقانهی شاملو بخندیم و بگرییم و با کتاب مثل خون در رگهای من، سرشار از احساس شویم. کتاب نامههای شاملو به آیدا، نامههایی است از جنس و رنگ دل شاملو... این کتاب شیرین، بهترین هدیه است برای عزیزانتان...
منبع: کتاب وب