تاریخچه:
مفهوم ذینفعان دارای قدمت نسبتا طولانی است، شاید بیش از 50 سال اما ریشه های آن از این هم فراتر می رود. در دهههای 1950 و 1960، برای یک شرکت و مدیرعامل آن کاملاً طبیعی بود که نه فقط سهامداران، بلکه همه کسانی را که در موفقیت یک شرکت سهامی نقش دارند را در نظر بگیرند.
این هسته اصلی سرمایه داری ذینفعان [1]است، این نوعی از سرمایه داری است که در آن شرکت ها نه تنها سود کوتاه مدت را برای سهامداران بهینه میکنند، بلکه به دنبال ایجاد ارزش بلندمدت با در نظر گرفتن نیازها و انتظارات همه سهامداران خود و جامعه در کل هستند.
📷این رویکرد در دهههای پس از جنگ دوم جهانی در کشورهای غرب رایج شد، زمانی که مشخص شد یک فرد یا نهاد تنها در صورتی میتواند عملکرد خوبی داشته باشد که کل جامعه و اقتصاد آن به درستی کار کنند به عبارت دیگر یک ارتباط قوی بین شرکت ها و جامعه آنها شکل گرفته بود. به عنوان مثال، در آلمان، این رویکرد منجر به نمایندگی کارکنان در هیئت مدیره شرکت ها شد، سنتی که امروزه نیز ادامه دارد و از آنجایی که منبع یابی، تولید و فروش بیشتر به صورت محلی یا حداقل منطقه ای انجام میشد، ارتباط نزدیکی نیز با تامین کنندگان و مشتریان نیز شکل گرفته بود. این رویه احساسی قوی را تقویت کرد که شرکتهای محلی در بستر محیط اطراف خود واقع شدهاند و از این رو احترام متقابل بین شرکتها و نهادهای محلی مانند دولت، مدارس و سازمانهای بهداشتی یک امر ضروری تلقی گردید. در سالهای بعد، مفهوم سهامداران بهطور برجسته در کشورهای سوسیال دموکرات اروپای شمالی و غربی، از جمله سوئد، دانمارک، فنلاند، هلند، بلژیک و آلمان مورد استفاده گسترده قرار گرفت.
در میان سایر اثرات ناشی از این رویکرد، سیستم سه جانبه گفتگوهای جمعی کارگری با حضور نمایندگانی از مدیریت شرکت، کارمندان و دولت شکل گرفت که در آن شرکت ها و کارمندان سهم عادلانه مالیات خود را برای تأمین بودجه آموزش عمومی، مراقبت های بهداشتی و تأمین اجتماعی پرداخت می کردند. این سیستم با گذشت چندین دهه خود را سازگارتر کرده و در درجات مختلف در کشورهای مختلف ادامه یافته است.
اما بهعنوان یک اصل سازماندهی جهانی برای کسبوکار، مفهوم ذینفعان با مفهوم «اولویت سهامداران» اقتصاددان دانشگاه شیکاگو، میلتون فریدمن، رقابت میکرد. وی بر این باور بود که "کسب و کار تجارت، تجارت است" (یا همانطور که او به معنای واقعی کلمه نوشت: "مسئولیت اجتماعی شرکت کسب سود است") - و رویکرد سهامداران در نهایت از بین رفت.
سرمایه داری سهامداران با جهانی شدن شرکت ها، سست کردن روابط خود با جوامع محلی و دولت های ملی، و تمرکز بر حداکثر کردن سود کوتاه مدت برای سهامداران در بازارهای رقابتی جهانی، در سراسر غرب به یک هنجار تبدیل شد.
در همین زمان، اتحادیههای کارگری، دولتها و سایر ذینفعان جامعه مدنی قدرت و نفوذ خود را از دست دادند و ساختاری را که در آن یک مدل سهامداری میتوانست شکوفا شود، تضعیف شد. این بدان معناست که در کشورهایی که به مفهوم سهامداران به عنوان یک اصل حاکمیتی نیز پایبند بودند، نقش سایر بازیگران ضعیف تر شد و شرکت ها و به طور خاص آنهایی که در انقلاب های صنعتی سوم و چهارم شکوفا شدند، قوی تر شدند.
مدل سهامداران امروز: محوریت مردم و سیاره زمین
امروزه، مفهوم سهامداران آماده بازگشت به مفهوم اصلی خود است، البته به شکلی به روز و جامع تر. ما با مجموعهای از بحرانهای اجتماعی، اقتصادی و بهداشتی روبهرو هستیم و بهترین پاسخ به این چالشها این است که همه بازیگران جامعه، چیزی بیش از منفعت محدود و کوتاهمدت خود را در نظر بگیرند. بنابراین سرمایهداری ذینفعان امروز چگونه میتواند باشد، و چه تفاوتی با مدیریت سهامداران که نسل گذشته در دهههای 1960 و 1970 اجرا شد، دارد؟
مهمترین ویژگی مدل سرمایه داری ذینفعان این است که نقش ما اکنون به وضوح در سطح جهانی تاثیرگذار است. اقتصاد، جوامع و محیط زیست در حال حاضر بیش از 50 سال پیش با یکدیگر مرتبط هستند. بنابراین، مدلی که در اینجا ارائه میشود اساساً ماهیت جهانی دارد.
در این خصوص با اولویت بالا و قبل از هر چیز سیاره زمین قرار دارد. اکنون می دانیم که سلامت کره زمین نه تنها به تصمیمات فردی یا ملی بلکه به مجموع تصمیمات بازیگران سراسر جهان بستگی دارد. اگر میخواهیم از سیاره زمین برای نسلهای آینده محافظت کنیم، هر ذینفعی باید مسئولیت نقش خود را در آن بپذیرد.
آنچه زمانی در سیاست گذاری های اقتصادی ملی و تصمیم گیری های شرکتی فردی به عنوان عوامل خارجی تلقی می شد، اکنون باید در عملیات هر دولت، شرکت، جامعه و فردی گنجانده یا درونی شود. بنابراین، سیاره زمین مرکز سیستم اقتصادی جهانی است و سلامت آن باید در تصمیمات اتخاذ شده توسط سایر ذینفعان بهینه شود.
همین ارتباط را می توان برای افرادی که در این سیاره زندگی می کنند مشاهده نمود. رفاه افراد در یک جامعه بر رفاه افراد جامعه دیگر تأثیر میگذارد و بر همه ما به عنوان شهروندان جهانی واجب است که رفاه همه را بهینه کنیم. اگر این کار را انجام ندهیم، ناگزیر ما نیز آسیب میبینیم.
کووید – 19 فقط یک یادآوری از این ارتباط جهانی بود و این واقعیت که هیچ کس ایمن و سالم نیست، مگر اینکه همه سالم باشند. هنگامی که ویروس SARS-CoV-2 در سراسر سیاره پخش شد، معیشت صدها میلیون نفر را ویران کرد و منجر به مرگ یا بیماری شدید میلیونها نفر شد. به استثنای چند کشور جزیره ای، هیچ محدودیت مرزی به اندازه کافی برای جلوگیری از گسترش بیماری کارساز نبود.
گسترش گسترده فناوری اینترنت همچنین باعث می شود مردم در سراسر جهان بیش از هر زمان دیگری از رفاه مردم در سایر نقاط جهان آگاه شوند. این امر توجه را به برابری جهانی جلب می کند و آن را به یک هدف مهم، شاید برای اولین بار در تاریخ تبدیل میکند. در واقع، مردم حیوانات اجتماعی هستند و رفاه مطلق آنها کمتر از رفاه نسبی آنها است.
در هر کجای دنیا که باشید، اجماع فزایندهای وجود دارد که رفاه مردم - در هر کجا که زندگی میکنند - و کل سیاره برای همه ما مهم است. این دو عنصر ذینفعان طبیعی هستند، به طوری که مردم به سادگی همه افراد انسانی هستند و سیاره محیط طبیعی همه ما به اشتراک گذاشته می شود. این منجر به مدل جدیدی از سهامداران می شود که در آن این دو در مرکز قرار دارند.
سهامداران کلیدی و اهداف آنها:
برای اطمینان از اینکه هم مردم و هم کره زمین شکوفا شوند، چهار ذینفع کلیدی نقش مهمی ایفا می کنند. آنها عبارتند از: دولت ها (کشورها، ایالت ها و جوامع محلی). جامعه مدنی (از اتحادیه ها گرفته تا سازمان های غیردولتی، از مدارس و دانشگاه ها تا گروه های اقدام)؛ شرکتها (که بخش خصوصی را تشکیل میدهند، چه فریلنسرها یا شرکتهای بزرگ چند ملیتی)؛ و جامعه بین المللی (متشکل از سازمان های بین المللی مانند سازمان ملل متحد و همچنین سازمان های منطقه ای مانند اتحادیه اروپا یا آسه آن).
همه این ذینفعان اساساً متشکل از مردم هستند و از این سیاره استفاده می کنند. پس جای تعجب نیست که آنها بخواهند رفاه همه ما و همچنین محیط زیست را بهینه کنند. اما به همان اندازه، باید روشن باشد که آنها اهداف خاصی دارند که در وهله اول آنها را به ارگانیسم های متمایز تبدیل می کند.
· دولت ها بر ایجاد بیشترین رفاه ممکن برای بیشترین تعداد مردم تمرکز می کنند
· جامعه مدنی برای پیشبرد منافع تشکیل دهندگان خود و دادن معنا یا هدف به اعضای خود وجود دارد.
· هدف شرکتها تولید مازاد اقتصادی، قابل اندازهگیری در سود به صورت کوتاه مدت، و ایجاد ارزش بلندمدت است.
· و هدف کلی جامعه بین المللی حفظ صلح است
این نگاه منجر به مدل ذینفعانی میشود که امروزه آن را میشناسیم و در همه جای دنیا معتبر است. هنگامی که رفاه مردم و سیاره زمین در مرکز کسب وکار است، چهار گروه کلیدی باقیمانده از ذینفعان به بهبود آنها کمک میکنند. همانطور که همه این گروه ها و اهداف آنها به هم مرتبط هستند. اگر دیگران شکست بخورند، نمیتوان موفق شد.
این مدل بسیار ساده است و نشان میدهد که چرا اولویت سهامداران و سرمایهداری دولتی منجر به نتایج غیربهینه میشود جایی که به جای رفاه همه مردم و سیاره به عنوان یک کل به اهداف و سودهای انحصاری و کوچک توجه دارند اما در مدل جدید ذینفعان، هیچ یک از اهداف ارزشمند کنار گذاشته نمیشود، اما ارتباط متقابل و رفاه فراگیر مردم و سیاره زمین در مرکزیت قرار میگیرد و نتیجه هماهنگتری را در طول زمان تضمین میکند.
If you would like to learn more about the stakeholder model, we invite you to read our book, “Stakeholder Capitalism” (Wiley, January 2021).
This text is adapted from “Stakeholder Capitalism: A Global Economy that Works for Progress, People and Planet, by Klaus Schwab with Peter Vanham.
[1] Stakeholder Capitalism