بسیاری از مواقع آنچه که برای تیم محصول بسیار ارزشمند و مهم تلقی میشود ممکن است برای کاربر و مشتری محصول آنچنان هم مهم و حیاتی نباشد. بعضا فیچرها و ویژگی هایی از محصول که برای کسب و کار و حتی امنیت محصول ما میتوانند مهم باشند میتواند منجربه عدم رضایت و کاهش میزان کاربرد پذیری محصول از دید کاربران شود.
اما چگونه میتوان این شرایط رو مدیریت کرد؟ راه حل آن در دنیای امروز کسب و کار اجرای درست فرایند کشف محصول است. برخلاف گذشته که به روزآوری ویژگی های محصولات نرم افزاری سالی یک بار اتفاق می افتاد و هرآنچه که مشتریان برای آن سال نیاز داشتند در قالب یک لیست طولانی می بایست در ابتدای آن سال کشف و پیاده سازی میشد امروزه کاملا متفاوت است به عبارت دیگر، باید همیشه نگاه کرد، گفتگو کرد و به روزآوری نیازها و انتظارات اقدام نمود، زیرا هرگز نمی دانیم ایده درست چه زمانی به وجود می آید.
زمان انجام کشف محصول
چه زمانی باید کشف محصول را انجام دهیم؟ پاسخ ساده این است که همیشه باید کارهای اکتشافی به عنوان بخشی از فرآیند توسعه محصول گنجانده شود. تا زمانی که محصول وجود دارد، فرایند "کشف" نیز انجام میشود تا آنچه که باید از دید کاربر توسعه داده شود شناسایی و پیاده سازی شود.
توسعه مسیر دوگانه و کشف مداوم
با توسعه محصول و تیم های محصول مدرن، تا حد زیادی زمانبندی بلندمدت برای توسعه و انتشار محصولات بویژه در حوزه نرم افزاری منقضی شده است. همچنین برخلاف گذشته که کشف و توسعه محصول به طور معمول از هم جدا بودند اکنون به صورت متوالی اجرا میشوند، زیرا در تیم محصول (مدیران محصول، طراحان UX و مهندسان) تحقیقات کاربر [1]و کشف محصول به طور مداوم در حال انجام است و توسعه های کوچکی از محصول برای کاربران ایجاد و منتشر میشود. به این ترتیب یادگیری، بهبود مستمر و راه اندازی مداوم به طور دائم اتفاق می افتد.
چه کسی در کشف محصول شرکت کند؟
پاسخ می تواند از شرکتی به شرکت دیگر بسته به تیم و ساختار متفاوت باشد. اما در هسته اصلی آن، همیشه باید مدیر محصول، طراح UX و رهبر مهندسی [1]در کشف و تحقیق مداوم محصول درگیر باشد. اگر به اندازه کافی خوش شانس باشید یک کاربر محقق[2] اختصاصی نیز دارید.
همچنین پیشنهاد میگردد، به صورت دوره ای این گروه اصلی گسترش داده شود و افراد دیگری نیز درگیر شوند. این موضوع میتواند به بینش اعضای تیم محصول کمک بسزایی کند. اعضای دیگری از تیم توسعه، اعضای تیم فروش یا تیم مدیریت مشتری، اعضای تیم بازاریابی و سایر سهامداران کلیدی از جمله افرادی هستند که میتوانند نقش آفرینی کنند و در موفقیت تیم محصول موثر باشند.
در نهایت، گاهی اوقات ممکن است خوب باشد که رهبران ارشد به برخی از جلسات کشف محصول دعوت شوند. برخی از رهبران ارشد علاقه زیادی به دیدن و شنیدن نظرات کاربران دارند. اغلب بهترین کار این است که چیزهایی را که یاد میگیرید را خلاصه کنید تا بتوانید به همه اطلاع دهید و دانش آن را نیز ثبت کنید.
جداسازی کشف و تحویل
جداسازی کشف و تحویل سؤالی است که به نظر می رسد نسبتاً مکرر مطرح می شود. اگر با مارتی کیگان و فلسفه یا نگارش وی آشنا باشید، میدانید که او با این ایده بسیار مخالف است. جداسازی کار کشف و تحویل به افراد مختلف ایده بدی است. ممکن است اگر در سمت کشف محصول باشید بدلیل حضور در آزمایشگاه های نوآوری در شرکت ها یا ملاقات مدیران محصول با ایده های بزرگ در مورد نوآوری هیجان زده شوید اما پس از آن چقدر یافته ها به خوبی به تیم توسعه منتقل میشوند؟ تیمها چقدر کاری را که هیچ نقشی در آن نداشتهاند را به درستی انجام میدهند؟ چقدر انگیزه دارند تا ایده شخص دیگری را بسازند؟ به نظر میرسد این موضوع به ندرت به صورت موفق عملی می شود و هیچ کس را راضی نگه نمی دارد. بنابراین بهترین سناریو این است که تیمها را برای یافتن راهحلها توانمند کنیم و به آنها اجازه دهیم آن کار را تماماً، از کشف تا تحویل، در اختیار داشته باشند.
[1]Tech Lead
[2] User Researcher
[1] User Research