Rana
Rana
خواندن ۶ دقیقه·۴ سال پیش

کتاب در جست و جوی زمان از دست رفته بخش اول

درجستجوی زمان ازدست رفته عنوان رمانی 7 جلدی است از نویسنده‌ی فرانسوی، مارسل پروست. نویسنده این رمان را در سال‌های 1908 تا 1922نوشت و از سال 1913 تا 1927 منتشر کرد. سه جلد آخر این رمان پس از مرگ او منتشر شد. این اثر توسط مهدی سحابی به فارسی برگردانده شده است.این رمان چندان به تشریحِ کلاسیکِ یک «داستان» نمی‌پردازد، بلکه از ورایِ داستانِ اصلی یک تحلیلِ عمیقِ ادبی، هنری، فلسفی و اجتماعیِ از جامعه‎ی اواخر قرن 19 فرانسه به دست می‌دهد. همچنین نحوه‌ی استفاده مارسل پروست از زبانِ فرانسه و جمله سازی او که شکلی بدیع و نو در ادبیات فرانسه بود آن را به کلی از سایر آثارِ ادبی هم زمانش متمایز می‌کند. .
گذشته از خطوط كلی داستانی كه این كتاب‌ها را به هم می‌پیوندد، هر كدام از هفت كتاب از بسیاری دیدگاه‌ها در خود كامل و مستقل‌اند. در واقع آنچه داستان نامیده‌ می‌شود تنها رشته‌ای است برای به هم پیوستن لحظه‌هایی كه هر كدام به تنهایی از مكان‌ها و شخصیت‌های اصلی كتاب‌اند، كتابی سترگ كه بس بیش از آنكه توصیف‌كننده حالت‌های بیرونی باشند ژرفای درونی را می‌پوید و می‌كاود. از همین روست كه اغلب درباره‌ی این اثر گفته می‌شود كه می‌توان آن را از هر صفحه‌ای كه باشد آغاز كرد و یا گهگاه چند صفحه‌ای از هر كجای آن را خواند و از ژرفا و گستره‌ی اندیشه‌ی نویسنده و ظرافت و حساسیت هنرش كه جستجو را یكی از بزرگ‌ترین آثار ادبیات معاصر جهان می‌كند لذت برد.

جلد اول:

طرف خانه سوان جلد اول شاهکار به تمام معنای مارسل پروست است و بعید می‌دانم شما چند رمان خوانده باشید و اسم این رمان معروف یعنی در جستجوی زمان از دست رفته را نشنیده باشید. این رمان به قدری مشهور است که برخی از اصطلاحات آن وارد زندگی مردم شده است.طرف خانه سوان جلد اول شاهکار به تمام معنای مارسل پروست است و بعید می‌دانم شما چند رمان خوانده باشید و اسم این رمان معروف یعنی در جستجوی زمان از دست رفته را نشنیده باشید. این رمان به قدری مشهور است که برخی از اصطلاحات آن وارد زندگی مردم شده است.این جلد در سه بخش نوشته شده است و به راحتی می‌توان گفت اگر زیباترین جلد این مجموعه نباشد یکی از زیباترین‌هاست. سه بخش این جلد عبارت است از: بخش اول: کومبره – بخش دوم: عشق سوان – بخش سوم: نام جاها: نام. بخش سوم دو قسمت دارد که قسمت دوم آن در جلد بعدی رمان گنجانده شده است.

جملاتی از کتاب :

هنگامی که می‌رفتم بخوابم، تنها مایه دلخوشی‌ام این بود که مادر بیاید و مرا در بسترم ببوسد. اما این «شب‌خوش» آن چنان کوتاه بود، و او چنان زود می‌گذاشت و می‌رفت، که لحظه‌ای که می‌شنیدم بالا می‌آمد و از راهروی دو در می‌گذشت، و پیرهن ململ آبی‌اش که رشته‌های نازک کاه‌بافته از آن آویخته بود به نرمی صدا می‌کرد، برایم لحظه‌ای دردآور بود. از یک لحظه بعد خبر می‌داد که مادر مرا ترک کرده و رفته بود.

کتاب در سایه دوشیزگان شکوفا جلد دوم شاهکار به تمام معنای مارسل پروست یعنی رمان در جستجوی زمان از دست رفته می‌باشد.در سال ۱۹۱۸ جلد دوم رمان در جستجوی زمان از دست رفته – کتاب در سایه دوشیزگان شکوفا – منتشر شد که با دریافت جایزه ادبی گنکور، مارسل پروست را به شهرت رساند. پروست خود در سال ۱۹۲۲ درگذشت و کتاب‌های بعدی رمانش پس از مرگ او به تدریج تا سال ۱۹۲۷ چاپ شد.کتاب در سایه دوشیزگان شکوفا چون دیگر کتاب‌های جستجو در خود کامل و مستقل است، اما با آخرین فصل کتاب نخست پیوندی دارد. ماجرای اصلی آن فصل در فصل نخست این کتاب تمام می‌شود؛ و مضمون فراگیر شناخت جهان بیرونی که عنوان «نام جاها: نام» را بدان فصل بخشید اینجا با عنوان «نام جاها: جا» در فصل دوم کامل می‌شود چرا که مقدم بر ادراک واقعیت «جا»ها، خیالپروری درباره‌ی «نام» آن‌ها است.

جملاتی از کتاب:

در دوره نقاهت تقریبا هرروز دچار این حمله‌های خفگی می‌شدم. یک شب که مادربزرگم حالم را خوب دید و رفت، وقتی دیرگاه به اتاقم برگشت و مرا در حالت نفس‌تنگی دید، با چهره درهم‌فشرده گفت: «وای خدا! چه زجری می‌کشی.» بی‌درنگ از اتاق بیرون رفت، صدای درِ بزرگ آمد، و اندکی بعد با شیشه کنیاکی برگشت که رفته و خریده بود چون در خانه نداشتیم. چیزی نگذشت که حس کردم خوشم.

جلد سوم:

این جلد از رمان از دو بخش کلی تشکیل شده است که قبلا به صورت دو کتاب – طرف گرمانت ۱ و طرف گرمانت ۲ – به چاپ می‌رسید. مارسل پروست این دو بخش را به تناوب میان سال‌های ۱۹۱۲ و ۱۹۱۶ نوشت و سپس هنگامی که طرف کتاب خود را گسترش داد در سال‌های ۱۹۱۹ و ۱۹۲۰ تغییرات عمده‌ای در آن‌ها داد. او بخش‌های تازه‌ای به رمان اضافه کرد و نهایتا بخش نخست – یعنی طرف گرمانت ۱ – در سال ۱۹۲۰ و بخش دوم – یعنی طرف گرمانت ۲ – در سال ۱۹۲۱ به چاپ رسید.هسته‌ی اصلی مضمون طرف گرمانت، کتاب سوم در جستجوی زمان از دست رفته، که دو بخش آن اینک در یک مجلد انتشار می‌یابد، رابطه‌ی راوی با دنیای اشراف است، از شیفتگی و ستایش در برابر چیزهای اشرافی و رویاپروری درباره‌ی چهره‌های نیمه‌خدایی اشراف تا درک پیش‌پاافتادگی مآیوس‌کننده، ابتذال و جهل یأس‌آورشان و پوچی زندگی‌ای که مفهومی نیافته؛ از آن هنگام که پادری سرسرای گرمانت را آستانه‌ی فوبور سن‌ژرمن اشرافی می‌خواند تا پایان کتاب که آن پادری را نه آستانه که پایانه‌ی جهان افسونی نام‌ها می‌داند.

جملاتی از کتاب:

دیگر هر بامداد، بس پیش از ساعتی که دوشس بیرون می‌رفت، از بیراهه درازی خود را به کنج خیابانی می‌رساندم که او به عادت از آنجا می‌گذشت و آنجا می‌ایستادم، و هنگامی که گمان می‌کردم وقت آمدنش فرا برسد، به حالتی بی‌اعتنا و نگاه‌کنان به طرف دیگر، به راه می‌افتادم، و چون به او می‌رسیدم نگاهم را به طرفش برمی‌گرداندم اما به گونه‌ای که گفتی هیچ انتظار دیدنش را نداشتم. حتی در روزهای اول، برای اطمینان از این‌که او را می‌بینم، جلو خانه‌مان منتظرش می‌ماندم.

خوب من امروز سه جلدش رو معرفی کردم دفعه ی بعد جلد های بعدی کتاب رو معرفی میکنم ?

موفق باشید ?


شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید