توافق ایران و عربستان با میانجیگری چین برای احیای روابط بعد از ۷ سال به صدر اخبار رسانه های جهان آمده است. توافقی خوب که مهم ترین دلیل خوبی اش عصبانیت عجیب اسرائیلی ها از این توافق است و مهم ترین بازنده این توافق هم خود اسرائیلی ها هستند. اما خوشحالی بیش از حد روزنامه های ایرانی مرا یاد امضای برجام میندازد! البته که شبیه نیستند به هیچ وجه ولی ایران و عربستان حتی اگر با هم رابطه داشته باشند هیچ وقت راهبردی و دوستانه نبوده و نخواهد بود فقط در یک برهه زمانی(زمان خاتمی) یکسری توافقاتی امضا شد و در همین حد هم ماند. این راهبردی نبودن هم دلیل دارد و مهم ترین دلیلش هم جنگ برای رهبری جهان اسلام و خاورمیانه و همچنین تفسیر های متفاوت از اسلام است. اما رابطه ایران و عربستان خوبی های زیادی دارد که چند تا از آنها را نام میبرم:
در سطح حداقلی، ولو آنکه توافق، نمادین و ناپایدار باشد، درهرحال یک برد دیپلماتیک برای ایران است در اینکه سعودی را با اهرم فشار موشکهای انصارالله، از موضع رسمی خصومت و براندازی پای میز تفاهم و ارتباط با جمهوری اسلامی کشانده است.
فارغ از آنکه چقدر این تفاهم پایدار و عمیق باشد یا نه، تا همینجا ضدانقلاب را دچار شوک و ناامیدی کرده در اینکه حتی بنسلمان هم با قطع امید از اغتشاشات، خواهان همکاری و برقراری روابط دیپلماتیک با جمهوری اسلامی است. موضوعی که اثر مستقیمی بر تعدیل روابط دیپلماتیک شورای همکاری خلیج فارس نیز خواهد داشت.
در اینجا عاید اقتصادی چنین توافقی برای جهان، کاهش قیمت نفت، و برای ایران، کاهش نرخ ارز خواهد بود.
همچنین بعد از سفر اخیر رئیسجمهور چین به عربستان و شرکت در نشست شورای همکاری، اینک میزبانی چین در حصول توافق ایران و عربستان، بیش از پیش حیثیت و هژمون آمریکا را در منطقه و جهان زیر سؤال برده است.
اما یکسری اتفاقات و درگیری ها و همچنین اختلاف نظرها وجود دارد که بعید است کنار گذاشته شود برای مثال:
قرار نیست عربستان با ابلاغ دستور به چرخش مواضع خصمانه به ایراناینترنشنال و مولوی عبدالحمید، اینان را بیحیثیت و اهرم قدرت خود را حذف کند؛ یا آنکه عرصههای نزاعی چون یمن، لبنان و عراق را به ایران واگذارد. رقابت و عداوت کماکان ادامه خواهد داشت و صرفا و موقتا از برخی ابعاد آشکار آن کاسته خواهد شد.
عربستان با بازگشایی سفارت در ایران، تازه به نقطهای رسیده که انگلیس با همه خباثتهای پیدا و پنهانش سالهاست در آن قرار دارد و این بازگشایی سفارت، فعالیت مجدد پایگاهی است که ائتلاف دشمن برای شبکهسازی در داخل و اثرگذاری بیشتر بر محیط سیاسی امنیتی ایران به آن نیاز دارد.
اما در کشاکش این چالش، دولت باید فرصت محدود کاهش تنش با رژیم سعودی را غنیمت بشمارد و با سفر به کشورهای عربی و خصوصا حاشیه خلیج فارس و امضای تفاهمنامه و توافقنامههای همکاری سیاسی اقتصادی، به تقویت جایگاه سیاسی اقتصادی خود در منطقه و جهان مبادرت ورزد.
به عبارت دیگر و به طور خلاصه، مهمتر از توافق با سعودی، هنر ایران در بهرهبرداری از آن با دیگران است؛ وگرنه متوقف ماندن به یک متن، نه تنها عایدی نخواهد داشت بلکه ممکن است به ضد خود تبدیل شود.