راشد عبیدی
راشد عبیدی
خواندن ۵ دقیقه·۷ سال پیش

عنوانی ندارد........................

اوایل که با ویرگول آشنا شدم دلم میخواست از خودم بنویسم و از چیزایی که میفهمیدم از برنامه نویسی و کامپیوتر و تکنولوژی شاید هم کمی ادبیات اما انگار نمیشه از همون اول محکوم به نوشتن شدم نوشتن از کشورم از مردمش از فرهنگش از تاریخش از اقتصادش از سیاستش و همینطور هم شد امروز که دارم پروفایل رو چک می کنم بیشتر نوشته هام از همین موضوع بوده از دومین نوشتم گرفته تا همین شاید یکی در میان از افغانستان نوشته باشم. (سخ)

اما فایده؟ شاید اگه اینا رو به زبان انگلیسی مینوشتم یا حتی عربی شاید بیشتر میتونستن مفید باشن. انگار توی تقدیر نوشتن از نزدیکا مون دور باشیم و به بیگانه ها نزدیک تر.(سخ)

نمونه واضحش همین مردم افغانستانه توی ایران : من وقتی توی مالزی می خوام بگم افغانم با افتخار میگم و به خودم میبالم که میگم افغانم وقتی راننده تاکسی میپرسه تو اهل کجای من هم براش میگم افغانستان وقتی همکلاسی م میپرسه اهل کجایی من هم میگم «« افغانستان »» وقتی همکلاسی مصری ام ازم میپرسه : راشد اهل کجایی؟ من هم میگم «« افغانستان »» اونم انگار خودش رو مدیون من میدونه فورا یادش میوفته از سید جمال الدین اما توی ایران هم همینطوره؟ توی ایران هم مهاجرین با افتخار میگن افغانیم؟ با افتخار میگن کشور مون افغانستانه؟ واقعا چی شد که بعد از همین شباهت فرهنگ و همزبانی و هم تاریخی باز هم از همدیگه متنفریم؟ اگه خواسته باشم رو راست بگم باید بگم مهاجرین توی پاکستان ارزش شون بیشتر وبد و از احترام زیاد تری برخوردار بودند. واین جای تاسف داره . ( البته حالا که دیگر قضیه فرق می کنه ) توجه تون ور به ویدیوی زیر جلب می کنم: ( البته از بابات آهنگ متاسفم )

https://www.aparat.com/v/DLojn/%D8%B2%D9%86%D8%AF%DA%AF%DB%8C_%D8%AA%D9%84%D8%AE_%DA%A9%D9%88%D8%AF%DA%A9%D8%A7%D9%86_%D8%AF%D8%B3%D8%AA%D9%81%D8%B1%D9%88%D8%B4_%D8%A7%D9%81%D8%BA%D8%A7%D9%86_%D8%AF%D8%B1_%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86_%D8%AD%D8%AA%D9%85%D8%A7_%D8%A8%D8%A8%DB%8C%D9%86%DB%8C%D8%AF

از این بگذریم ( شاید میگید این که گناه ما نیست ) اما این ویدیوی دیگه چی؟( از بابت متن اول ویدیو متاسفم )

https://www.youtube.com/watch?v=iWf5qfzrZyw

این عدالته؟ اصلا از همه اینها بگذریم اصلا میگیم اینا به دولت ربط دارن و ما کاری کرده نمی توانیم اما بعضی کارها رو شما کرده میتونید عزیز . شما . خود شخص محترم شما توی محله تون افغان ندارین؟

توی نانوایی توی یه صف هستین؟ اصلا تا بحال به کوچکترین کاری که میتونی بکنی فکر کردی؟ شاید کوچکترنی کاری که میتونی و هیچ کس جلوتر رو نمی گیره همین باشه که به یک مهاجر نگی «« افغانی »» اینو که میتونی نه؟ کوچکترین کاری که میتونی شاید این باشه که به افغانها نه گی «« افغانه »» من حالا نمی گم مشکل این حرف کجاست اما همین که میدونی افغانها بدشون میاد پس نگو. شما معلم عزیز شمای که فردا سر کلاس برای شاگرداتون درس عدالت میدی در قرآن میدی درس ادب میدی تا حالا شده یک شاگرد افغانی داشته باشی؟ اگر شده پس تا حالا شده فرقی بین اون شاگرد ایرانی و شاگرد افغانت نذاری؟ چرا این قدر دور میری توی همین صف نانوای که گفتم شاید نتونی این عادت بد رو براندازی و افغان و ایرانی رو توی یک صف قرار بدی اما این رو هم نمی تونی بکنی که بری سر صف و جای خودت یه افغانی بذاری و نوبت خودش رو بدی بهش؟ نمی تونی ؟ میدونین چقدر سخته یکی بره کار کنه بعدش بمیره و حتی جسدش رو هم تحویل خانواده اش ندن؟ میدونین چقدر سخته پسرت رو بیارن در حالیکه کالبد شکافیش کردن و کلیه هاش رو برداشتن؟ میدونی ؟ بدون عزیزم اون کارگری که داره همین الان توی همون محله تون کارگری مکینه اون واسه عیاشی نیومده اون واسه خوش گذرونی نیومده اون واسه یه مشت روزی حلال اومده و اگه قرار بشه همون رو هم نگیره که دیگه خیلی بی انصافیه؟ من نمی گم براش خونه بده نمی گم براش پول مفت بده فقط میگم براش کار بده نذار شب عید دست خالیی خونش بره ( البته میدونم همین الان کسایی دارن کارگری میکنن در حالیکه دو عیده خونشون نرفتن ) من نمی گم برو و با اون سرباز بجنگ و نذار پسر رو بزنه نه نمی خواد خودتو به خطر بیاندازی به جاش یه مقاله بنویس بجاش یه یادی ازش بکن بجاش یه توییتی بکن بجاش بعد از این که کتک خورد برو دستی تو سرش بکش. باور کن وقتی من الان دارم به رفیقم میگم ایران اون فکر می کنه من با اون یکی ام وقتی من حافظ رو واسه چند تا عرب میخونم اونا فرقی بین من و یک ایرانی نمیبینند وقتی استاد تاریخ میگه فارس ها حمل کردن فارس ها من رو هم شامله میشه وقتی میگه فارس ها چنین مردمانی اند فارس ها من رو هم شامل میشه وقتی من دارم از فرهنگ کشورم حرف میزنم و یکی بلند میگه : راشد یکم از فرهنگ ایرانی ها بگو من که غرق تفکر میشم می گم ما لباس هامون کمی فرق داره و لهجه هامون هم کمی متفاوتهو دیگه فرقی به ذهنم نمیرسه(سخ)

این که دیگه کار دولت نیست :(
این که دیگه کار دولت نیست :(

آقا/خانم محترم شمای که همین الان داری این متن رو میخونی و نمی تونی بری دستی روی سر یک افغان بکشی نمیتونی به یک افغان همون کلمه ای رو بگی که دوستش داره ( شاید ««افغان»» شاید ««افغانستانی » اما مطمینا از «« افغانی »» بدش میاد) حداقل میتونی که یه توییت توی توییتر بزنی با هشتگ #همزبان یا #همفرهنگ یا هم توی اینستاگرام یه عکس بذاره یا تی توی فیسبوک یا هم اصلا همینجا یه مقاله بنویس لازم نیست زیاد بنویسی فقط یه کلمه هم بنویسی بسه بعدش هم اونو با هشتگ

#همزبان یا #همفرهنگ منتشر کن. اصلا حالا که این کارا خیلی زحمت داره پس بیا و لینک این مطلب رو منتشر کن شاید یکی یادش بیاد یه روز به هم یکی بودیم شاید یکی یادش بیاد یه روز ................

#همزبان یا #همفرهنگ
حکایت ما و ایران حکایت تلخسیت




همزبانهمفرهنگافغانهاافغانستانایران
یک برنامه نویس خیلی ساده
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید