نظر به اتفاقات رخ داده سالهای اخیر در شهر اصفهان پیرامون آسفالت نشدن یک تکه زمین بایر در مرکز شهر اصفهان، کیفرخواست ذیل برای خاطیان احتمالی این امر صادر میشود:
1- در جریان تحقیقات متوجه شدیم که زمین بایر که از جنوب اصفهان شروع شده و تا شرق ادامه دارد، متعلق به یک رودخانه بوده که هم اکنون خشک شده است. برخی از شهروندان اصفهانی بر این باورند که این رودخانه را دیدهاند و از آنجایی که ممکن است گفته آنها درست باشد، لازم است قاضی محترم دادگاه دستوری اتخاذ نمایند تا علاوه بر تحقیقات تکمیلی از این زمین بایر، از آنها که سنشان به دیدن این رودخانه افسانهای قد میدهد تحقیق شود که با عنایت به تجربیات طولانی مدتشان، بگویند که ابتدا مرغ بوده یا تخم مرغ، زیرا در این آرامش مملکت، این سوال خواب شب را بر همه شهروندان حرام کرده است.
2- از آنجا که ممکن است گفته برخی از شهروندان مبنی بر مشاهده رودخانه درست نباشد، لازم است تا مقام شامخ دادگاه دستور بفرمایند تا با ورود پلیس مبارزه با مواد مخدر، هرچه سریعتر ساقیان و این سوداگران مرگ را در شهر دستگیر کرده و همانند چین، آنها را به اقیانوس طوقچی بریزند. علت این امر بر این سبب است که انسان عاقل ممکن است افسانهای را باور کند که این زمین بایر روزی رودخانه بوده باشد، اما نه اینقدر که آنچنان در نقشش فرو برود و ضمن نصب تابلوهای شنا ممنوع خطر غرق شدن، اقدام به ساخت پل های مختلفی بر روی این زمین بایر نماید، لذا از ساحت دادگاه استدعا دارم تا اشد مجازات را بر عاملین این توهم که همان سوداگران مرگ هستند را به کار بگیرد.
3- پس از برخورد با سوداگران مرگ که این بلای خانمان سوز را در جامعه تزریق کرده و با یک زمین بایر باعث شکاف طبقاتی در جامعه شدهاند، از قاضی محترم درخواست میکنم در مجازات کسانی که از این حرکت پل سازی بر روی یک تکه زمین بایر حمایت کرده، حفاظت از آن زمین را مهمترین حرکت زندگیشان تلقی میکنند و عقیده دارند که روزی در این محل آبی جاری بوده، تخفیفی قائل نشده و از انجام مجازاتی همچون خوراندن بیسکوییت ساقی طلایی بدون هیچ نوشیدنی، کشیدن ناخنها، نصف کردن دندانها با ناخن گیر، کشیدن شلاق و کمربند بر بتن آنها و فرونمودن سیخ داغ در چشمهایشان فروگذار ننماید.
4- نظر به این که تقریبا تمام مردم دنیا نظریه رودخانه را باور نمودهاند، انتظار این میرود که در مواجهه با این رودخانه، شاهد پریان دریایی باشیم. بنده و تیم همراه جهت انجام تحقیقات علمی و آکادمیک برای کشف پریان دریایی مدتی پس از زنگ آخر دبیرستان به کنار این تکه زمین بایر حاضر میشدیم، منتها پس از رفت و آمدهای بسیار با پدرامهای دریایی آشنا شدیم که آنها نیز علاقهمند به مطالعه پریان دریایی بودند و علت نبود پریان دریایی در آن محوطه را قوانین شدید شیلات به علت صید بیش از حد آنها میدانستند. لازم است تا متولیان این امر حتما به دادگاه آمده و ضمن ارائه مستندات، بگویند که چاره کار چیست تا در این وانفسای عدم تولید علم، کارشناسان بتوانند به علم شناسایی پریان دریایی نائل آیند.
5- با توجه به تحقیقات کتابخانهای و نگرش سنجیهای جمعی، متوجه شدیم که این نیمه جهان خود به دو نیمه اینور آب و اونور آب تقسیم شده است که از قاضی محترم پرونده خواستاریم هرچه سریعتر با این مسئله تجزیه طلبانه برخورد کرده و اجازه ندهند تا در این بی آبی، جوانان اینور آب به بهانههای واهی راهی آنور آب شوند و پس از مواجه با سراب پوشالی و اسشمام بوی الاغ داغ کرده به جای کباب سرخورده و شرمسار گردند.
6- با مشاهدات میدانی متوجه شدیم اصغر که جوانی از اهالی محله میدان کهنه است، عاشق دختری به نام کاملیا از اهالی مرادویج گشته و با عنایت به داستان شیرین و فرهاد، به دلیل نبود کوه کافی در شهر اصفهان، اقدام به کندن پلهای تاریخی بر روی رودخانه افسانهایزاینده رود کرده است. لازم است تا مقام محترم قضایی با صدور حکمی متولیان فرهنگ و هنر شهر اصفهان بر این دارد تا از این فرصت استفاده کرده و با استخدام یک شاعر، هر چه سریعتر ماجرای این عشق را به نظم دربیاورند که سالیان بعد ضمن در دسترس بودن یک نسخه از دیوان شعر، ماجرای عشق اصغر و زینت در دانشگاههای معتبر دنیا تدریس شود. سی سه پل را عشق کند، شهرتش اصغر برد. در صورتی که چنین حرکتی اجرایی نبود، از محضر دادگاه عاجزانه میخواهم تا مقداری کوه برای شهر خریداری نموده که اصغر ادامه کنده کاری هایش را به کوه و کمر ببرد.
7- از آنجا که ممکن است نظریه وجود یک رود در این زمین خاکی درست باشد و با توجه به برنامه ریزیهای دقیق و کلان مملکت، احتمالا بزودی شاهد وجود آب در این زمینها خواهیم بود و با توجه به این متروی اصفهان از زیر این زمین رد میشود، لازم است تا دستوری اتخاذ گردد که اگر بنا به آسفالت کردن آن نیست، حداقل کف آن ایزوگام شود تا سقف مترو چکه نکند، زیرا چون همه حواسمان متمرکز مسائل کلان از تر حفاظت از زمین است، تعمیر این سقف به چندین سال دیگر موکول شده و آنگاه نسل بعدی در مورد ما چه فکر میکنند؟ پس ضمن نصب تابلوی خطر نشت آب، اقدام به ایزوگام شدن آن نقطه در دستور کار قرار بگیرد.
8- نظر بر این مسئله که تکه کویر فوق الذکر، هم اکنون در امتداد شهر بلا استفاده افتاده و چیزی جز هوا کردن گرد و خاک در هنگام هرگونه وزش باد ندارد، از هیئت منصفه محترم درخواست دارم تا به دلیل کمکاری و مضایقه سازمان ورزش و جوانان اصفهان جهت استعدادیابی فوتبال در این زمینهای خاکی، هر چه سریعتر با این سازمان برخورد قهری نماید آقا مهدوی کیا، علی آقا کریمی، تو دلیا، مشتیا، ستارههای این خاک، با معرفتها، لوتیا، سلطان علی پروین، ژنرال امیرقلعه نوعی، مسی، رونالدو، نیمار، راموس و همه همکاران روزی از این زمینهای خاکی شروع کرده و به موفقیترسیدهاند، چرا باید در شهر فضا به گونهای پیش برود که از کمترین امتیازات و فضاهای طبیعی و ظرفیتهای شهریاستفاده نشود؟
9- در پایان از دادگاه محترم درخواست دارم، حالا که بازار تغییر اسامی در اصفهان داغ بوده و مردم حواسشان به قرارداد ایران چین پرت است، اسم رودخانه افسانهای زاینده رود، به آرامستان مرکزی شهر اصفهان تغییر کند، زیرا طبق مختصات زبان فارسی، رودخانه به جایی پرآب گفته میشود و تکه زمینی بایر که هر بار با دیدنش غم به دل آدم هجوم میآورد، فرقی با آرامستان باغ رضوان ندارد.
با تشکر از هیات منصفه دادگاه