رسول شاکرین
رسول شاکرین
خواندن ۲ دقیقه·۳ سال پیش

بهشتی که بهشتی را بهشتی کرد

شهید بهشتی، آسوده و آرام، عبایش را زیر سر گذاشته و به خواب رفته است...
شهید بهشتی، آسوده و آرام، عبایش را زیر سر گذاشته و به خواب رفته است...

بهشتی را یکبار چندسال قبل از بمبگذاری حزب ترورش کردند. دقیقا همان سالهایی که شعارهایشان به گوش بهشتی رسیده بود و او گفته بود هر کسی که خط دارد، دوست و دشمن پیدا می‌کند، اما امیدوارم بتوانم در راه خدا و حقانیت تلاش کنم. همان روزهایی که با راسپوتین، راهب مسیحی که با زنان دربار رابطه داشت و شاهزادگان او را کشته بودند، مقایسه‌اش کرده بودند و به او میگفتند:« اسقف بهشتی». همان روزهایی که آقای رییس جمهور آن بالا حرف میزد و هوادارانش آن پایین بلند میگفتند مرگ بر بهشتی. همان روزهایی که طالقانی تازه فوت کرده بود و جلوی در دانشگاه تهران شعار میدادند:« بهشتی، بهشتی، طالقانی رو تو کشتی». همان روزهایی که میگفتند ویلای بالای شهر دارد، زن خارجی دارد و نمیتواند فارسی حرف بزند و...
.
بهشتی را یکبار دیگر توی دفتر حزب جمهوری ترورش کردند. با بمب. یک بمب زیر ستون سرچشمه و یک بمب زیر تریبون بهشتی. بهشتی، توی همان جایی که حالا بازسازی شده و اسمش را گذاشته‌اند سرچشمه و مجموعه شهدای هفتم تیر، بوی بهشت را شنید. آخرین جملات بهشتی همین بوده که: «بچه‌ها بوی بهشت می‌آید، شما هم می‌فهمید بوی بهشت را؟ آیا این عطر دلنشین نیست؟».
.
بهشتی را چندبار پس از شهادتش ترورش کردند. هر یک به نحوی. هر بار به اسمی. یکبار جهت وایرال شدن کلیپ‌هایشان، آمدند و عرفانی ترین صحبت هایش من باب مسئله عشق را دم دستی کردند. یکبار برای آن که «آقای جمهوری اسلامی» گفتنشان طبیعی تر شود، هزاربار جامعه را لجن کردند، بی آن که بدانند دلیل حرف بهشتی در آن زمان چه بود و بی آن که بدانند بهشتی برای احقاق عدالت چه ها که نکرد. روزی برای توجیه اخلاق تندشان، ترجیح بهشتی را مد کردند و بهشتی شده بود اسباب توجیهات برخی.
.
بهشتی را محصور کردند در چند جمله، بی آن که ده فرمان تشکیلاتی اش را برایمان بگویند که بهشتی چقدر به رشد فردی ایمان داشت. بی آن‌که بگویند سالهایی که ایران نبود، در غربت چه کارستان هایی کرد. بی آن که بگویند حتی در شعارهای اول انقلاب، وقتی میخواستند بگویند شاه حرامزاده است خمینی آزاده است، به هم ریخت و اجازه نداد این شعار گفته شود. البته این‌ها توی بساط فروششان هم نبود. اگر حرفی جز این صحبت های بهشتی میزدند، بازار خودشان کساد بود.
اگر بهشتی امروز هم بود،منتقدین همیشگی که جملاتش را چماقی بر سر نظام می‌کنند، قضاوت‌هایی در موردش داشتند. مثلا شاید برایش تیتر میزدند و می‌نوشتند: جهنمی برای بهشتی. بهشتی در یک قدمی جهنم. برخورد شیرین برای یک فرهاد در بهشت و...

ترور، این چنین سهم بهشتی شده است؛

شهید بهشتیتروربهشتیانفجار دفتر حزب جمهوری اسلامیمنافقین
بنده ضعیف حضرت حق، ادبیات خوانده و همچنان ادبیات خواننده، علاقه‌مند به علوم ارتباطات اجتماعی، در حوالی فرهنگ و هنر و رسانه، گوشه نشین حجره طنزنویس ها، ما بقیش رو هم بوق بذارید
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید