رسول شاکرین
رسول شاکرین
خواندن ۲ دقیقه·۳ سال پیش

هنوزم پولا نیست!

عکسی از خدایان جذابیت دهه شصت
عکسی از خدایان جذابیت دهه شصت

قدیما عید چیز عجیبی بود، مخصوصا واسه بچه‌ها. ما یه ضرب المثلی داریم میگیم مهمون خر صاحبخونست. ولی تو کودکی ما و در زمان عید برای کسی مهم نبود که این بچه، بچه‌ی مهمانه یا میزبان. بچه‌ها در هر صورت خر صاحبخونه حساب میشدن. مثلا میوه‌های ته بار و کال و کرم خورده و لکه دار و داغون رو همیشه میذاشتن جلو بچه‌ها میگفتن این بخوره کسی نمیفهمه.
‎یه بار خونه یه فامیلامون واسه من میوه گذاشتن، جای سالم تو این میوه نبود. تا من کارد دستم گرفتم دیگه خود میوه به اذن خدا به حرف اومد گفت جون هرکی دوست داریم منو نصف کن بخور راحتم کن. بابا من تو جنگ جهانی اول ترکش خوردم تو جنگ جهانی دوم تانک روسی ازم رد شد، تو جنگ تحمیلی ازم برا تولید بمب شیمیایی استفاده کردن تو آزمایشات موشکی من سیبل بودم دیگه بسه تو رو خدا منو بخور تموم کن!
‎یا مثلا موز میذاشتن توی بشقاب. موز رو کسی برای خوردن نمیذاشت. یعنی اتفاق میفتاد طرف یه کیلو موز میخرید پنج شش سال عید رو باهاش سر میکرد چون کسی نمیخورد. موز خوردنش کلاس نداشت ولی نخوردنش کلاس داشت. مثلا اگه از مهمونی میومدی بیرون موز خورده بودی تو یه شخصیت ضد فرهنگی بودی که این بی فرهنگیت ممکن بود به سوراخ بودن لایه اوزون هم ربط پیدا کنه ولی اگه نمیخوردی سطح فرهنگیت با جلال آل احمد برابری میکرد. یه دوره هم که دیگه بحثای سیاسی داغ شده بود این موزها چهار پنج سال تحلیل سیاسی میشنیدن تو مهمونی‌ها، عید آخرشون یا تبدیل به صادق زیباکلام میشدن یا رجل سیاسی محسوب میشدن میتونستن تو انتخابات ریاست جمهوری بدی با محسن رضایی میرقائد رقابت کنن.
‎ما با پدرهامون که میرفتیم خرید، بابامون دو تا کت و شلوار ایکس لارج سفارش میداد. یکی برای خودش یکی برای ما. خود حاج آقا که دیگه سن رشد رو پشت سر گذاشته بود و خودش رو توی سنگین وزن و وزن آزاد تثبیت میکرد که ده سال میتونست بپوشه، ما هم که سن رشد رو داشتیم، کم کم اندازه کت و شلواره میشدیم. به عبارتی ما رو برای کت و شلواره میخریدن نه کت و شلوار و واسه ما. یه بار وسط عید ما رفتیم بیرون و من گم شدم. پدر و مادرم نگفته بودن ما یه رسول داریم که یه کت و شلوار گِلِشه، گفته بودم یه کت داریم که یه رسول گِلِشه. جای عکس منم عکس کت و شلوار رو داده بودن به پلیس. همسایه ها هم که منو دیده بودن مشکوک نشده بودن که یه بچه با کت و شلوار گم شده، گفته بودن یه کت و شلواره که پدر و مادرش رو گم کرده.
گرگای وال استریت اولیه هم که پدر و مادرا بودن. از اونور عیدی میدادن از اونور پدر و مادرا بانک مرکزی طور پولا رو میگرفتن قایم کنن. هنوزم قایم کردن. هنوزم پولا نیست. ایشالا یه روزی همراه با گنج قارون پیدا بشه.

عیدنوروزدهه شصتدهه هفتادطنز
بنده ضعیف حضرت حق، ادبیات خوانده و همچنان ادبیات خواننده، علاقه‌مند به علوم ارتباطات اجتماعی، در حوالی فرهنگ و هنر و رسانه، گوشه نشین حجره طنزنویس ها، ما بقیش رو هم بوق بذارید
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید