یکی از نقلقولهایی که مرتباً توسط راست اقتصادی از متون جان مینارد کینز تکرار میشود این جملهی منتسب به لنین است: «بهترین راه برای تخریب سرمایهداری، تضعیف ارزش پول است». جملهای که در کتاب پیامدهای اقتصادی صلح (The Economic Consequences of the Peace) جان مینارد کینز که بههنگام انتشارش در سال 1919 یکی از پرفروشترین کتابهای جهان بود، آمده است. حدود شصت سال بعد، یعنی در 1977، فرانک فتر (Frank W. Fetter) در کتابش نوشت که از آن زمان «داستان نقلقول لنین در میان اقتصاددانان، خبرنگاران، تجار و صاحبان کسبوکار، سیاستمداران و بانکداران چرخیده است». فتر شک داشت که کینز واقعاً چنین چیزی را از آثار خود لنین نقل کرده باشد. پس از پژوهشهای فراوان، گزارشی منتشر کرد که ابداً نتوانسته است چنین اظهارنظری را در مجموعه آثار لنین بیابد و نوشت که «اولین اشاره به این موضوع در زبان انگلیسی، و احتمالاً هر زبان دیگری» توسط کینز صورت پذیرفته است. حدس فتر این بود که بهاحتمال بسیار، کینز چنین چیزی را در کنفرانس صلح پاریس در 1919 شنیده است. کینز که در ماه ژانویهی آن سال بهعنوان نماینده خزانهداری در هیئت بریتانیا به پاریس سفر کرده بود، در اوایل ژوئن بهخاطر سختگیریهای نیروی متفقین علیه آلمان استعفا کرد. بلافاصله به انگلستان بازگشت و در اعتراض به دستاوردهای پیمان ورسای شروع به نوشتن کتاب «پیامدهای اقتصادی صلح» نمود و در 28 ژوئن امضای خود را پای متن کاملشده کتاب زد. فتر چنین حدس میزند که «به احتمال زیاد، کینز داستانهای بسیاری دربارهی اینکه واکنش احتمالی شوروی چه خواهد بود شنیده است و ... این امر بسیار رایج بود که تمام این نقلقولها به لنین یا تروتسکی نسبت داده شود». پژوهشگران دیگری همچون موگریج و شاپیرو از این نیز فراتر رفتهاند و حدس میزنند که خود کینز این نقلقول را «که بعدها به مباحث مربوط به ارز در گفتمان اقتصادی مدرن راه یافت» ابداع کرده است.
فتر و دیگر پژوهشگران نتوانستند رد این نقلقول را بیابند، چرا که فکر میکردند برای یافتنش باید مجموعه آثار لنین را جستجو کنند. اما امروزه دیگر میدانیم منبع این نقلقول کجاست: کینز این نقلقول را از مصاحبهای با لنین که در آوریل 1919 در روزنامههای لندن و نیویورک چاپ شده بود برگرفت. گزارش مصاحبه با لنین در 23 آوریل 1919 توسط دیلی کرونیکل لندن و نیویورک تایمز منتشر شد. در ابتدای مصاحبه ادعا شده بود که «این مصاحبه با رهبر بلشویسم، ولادیمیر ایلیچ لنین، توسط یکی از اشخاص معتبر و مورد اعتماد مجله طی سفر اخیری که با مسکو داشته است صورت پذیرفته است.» این وابستهی ویژهی روزنامه که نامش هرگز فاش نشد، در بخشی از مصاحبه مدعی شده بود که «در حال حاضر تمام فکر لنین مشغول برنامهای است که قدرت پول را در جهان نابود کند». نقلقولهای بسیاری که به لنین نسبت داده شده بود با این جملهها شروع میشد:
«روزانه صدها هزار روبل توسط خزانهداری ما چاپ میشود. این کار نه به دلیل پر کردن خزانه دولت که برای بیارزش کردن پول انجام میپذیرد. دلیلی ندارد که در نظام بلشویستی که شهروندانش اقلام ضروری زندگی را در ازای کارشان دریافت خواهند کرد، پول بهعنوان ابزار تبادل مورد استفاده قرار گیرد.»
بعدها، ادوارد کار در یادداشتی بر کتاب فِتر نوشت «هیچکدام از بلشویکها به دنبال ایجاد تورم نبودند، اما وقتی تورم پدید آمد (ازآنجاییکه روزنامهی چاپی تنها منبع درآمد بلشویکها بود) آن را الف) مرگ سرمایهداری و ب) پیشزمینهای برای جامعهی بدون پول کمونیستی میدیدند. این نوع صحبتها در مسکوی 1919 و 1920 بسیار رایج بود».
این نقلقولها پس از آن در روزنامهها و مجلات بسیاری دهان به دهان چرخید. بعدها اقتصاددانان دستراستی، از جمله فونمیزس، به کرّات از این نقل قول استفاده کردند. اما آنها هرگز به جملهی پیش از نقلقول در کتاب کینز دقت نکردند. شاید کینز خود میدانست که امکان ندارد لنین چنین گفته باشد، چرا که پیش از نقلقول آورده است «گفته میشود که لنین اظهار کرده است بهترین راه برای تخریب سرمایهداری...». کینز در نقلقول خود از واژه تخریب (debauch) و نیز اشاره به سیاستهای مالی دولت استفاده میکند، یعنی کینز میدانست که لنین نیز همچون وی آگاه است که تورم کلان، دولت را بیثبات میسازد، چرا که باعث میشود سوداگران به هزینهی سایر شهروندان سودهای کلانی کسب کنند.
اما کمتر کسی (بهخصوص در فضای دستراستیهای ایران) از پاسخ لنین به کینز خبر دارد. این که لنین هرگز بر این باور نبود که تخریب پول الزاماً به انقلاب منجر خواهد شد در گزارش وضعیت بینالمللی کنگرهی دوم کمینترن در جولای 1920 مشهود است. لنین با استناد به آمار کینز دربارهی بدهی دولت میگوید که کینز چنین نتیجه گرفته است که «اروپا و تمام دنیا بهسوی ورشکستگی میروند. وی از مقام خود استعفا داد و کتابش را با این کلمات بر سر دولت کوبید: آنچه که انجام میدهید دیوانگی محض است». لنین طرح کینز را برای ایجاد بدهی بین دولتی (intergovernmental debt) تأیید میکند و میگوید که این همان طرحی است که دولتهای عضو شوروی در پیش گرفتهاند: «همانطور که میدانید... بدهیهای روسی در کار ما اخلال ایجاد نخواهند کرد، چرا که ما این توصیهی بخردانهی کینز را پیش از آنکه کتابش چاپ شود پیش گرفته بودیم». اما آیا ممکن است لنین به نقلقول اشاره نکند؟ «او [=کینز] به نتایجی دست یافت که آموزندهتر و وزینتر از هر چیزی است که انقلاب کمونیستی میتوانست در پی داشته باشد؛ چرا که این نتایج از ذهن یک بورژوای معروف و دشمن بلشویسم -که وی آن را خطرناکتر از هر هیولایی میداند- برآمده است.». البته در آن زمان کینز هنوز کتاب نوشتههایی برای اقناع (۱۹۳۱) را منتشر نکرده بود؛ کتابی که در آن بهصراحت نفرت خود از اندیشههای مارکس را بیان کرده است: «چهگونه میتوانم این آموزهی (کمونیستی) را بپذیرم که کتاب مقدس خود [=کاپیتال] را بالاتر و فراسوی هر نقدی جای میدهد؛ کتاب منسوخی که میدانم نهتنها بهلحاظ علمی پر از خطاست، بلکه هیچ توجهی به دنیای مدرن ندارد و ابداً نمیتوان آموزههایش را بهکار بست ... بنابراین، در منازعات طبقاتی، من را در کنار بورژوازی فرهیخته خواهید یافت».
برخلاف باور عموم، این لنین نبود که موافق تورم بود. بلکه کینز بود که برای اولین بار دیدگاه موافق خود با تورم را فرموله کرد. کینز باور داشت هنگامی که مردم به پسانداز درآمدهای خود روی میآورند، چرخهای اقتصاد بهخاطر کاهش سرمایهگذاری از حرکت باز خواهند ایستاد.[1] بنابراین دولت باید ابتدا مخارج خود را افزایش دهد و از طرفی هزینهی پسانداز را برای مردم بالا ببرد، یعنی ایجاد تورم کند تا مردم را تشویق به هزینه کردن پساندازهایشان نماید. ازآنجاییکه در دورهی رونق انتظار میرود حقوق کارگران افزایش یابد، دولت میتواند با ایجاد تورم از ارزش واقعی پول بکاهد، چرا که کارگران دچار توهم پولیاند، یا به گفتهی خود کینز «آنقدر دانا نیستند که در لحظه بتوانند کاهش ارزش پول در دستانشان را درک کنند». ازاینرو تورم راهی است برای «زهکشی پول» از طبقهی کارگر. در حقیقت، این کینز - و نه لنین- بود که میخواست با استفاده از تورم، اقتصاد را در سطح اشتغال کامل نگاه دارد.
[1] کینز دام نقدینگی (Liquidity Trap) را نوعی خطای ترکیب (Composition fallacy) میداند. بدین صورت که پسانداز شاید برای یک نفر، دو نفر، و صد نفر خوب باشد، اما وقتی تمام افراد جامعه پولهای خود را پسانداز کنند، سرمایهگذاری لازم برای رشد اقتصادی صورت نمیگیرد و اقتصاد دچار رکود خواهد شد.
منابع:
1. Fetter, Frank Whitson. 1977. “Lenin, Keynes and Inflation.” Economica, 44(173): 77–80.
2. Keynes, John Maynard. 1919 [1971]. The Collected Writings of John Maynard Keynes. Volume 1: The Economic Consequences of the Peace. London: Macmillan.
3. John Maynard Keynes, Essays in Persuasion, 1931.
4. Lenin, Vladimir Ilyich. 1920 [1966]. “Report on the International Situation and the Fundamental Tasks of the Communist International July 19.” In V. I. Lenin, Collected Works, Volume 31: April–December 1920. Moscow: Progress Publishers.
5. Shapiro, Fred R., ed. 2006. The Yale Book of Quotations. New Haven: Yale University Press.
6. Carr, Edward Hallett. 1952. The Bolshevik Revolution 1917–1923, vol. 2. London: Macmillan.
7. Commercial and Financial Chronicle. 1919. “Bolshevist Lenin’s View of Money.” May 3, pp. 1763–64. Daily Chronicle. 1919a. “Russian Workers Plot against Lenin.” April 22, p. 2.
8. Daily Chronicle. 1919b. “Lenin Defends his Policy of Terror.” April 23, p. 5.
9. Moggridge, D. E. 1992. Maynard Keynes: An Economist’s Biography. London: Routledge.
10. New York Times. 1919a. “Talk with Bolshevist Head.” April 23, pp. 1, 3.
New York Times. 1919b. “Lenin Pontificates.” April 26, p. 14.