rasoul_lotfi222
rasoul_lotfi222
خواندن ۴ دقیقه·۴ سال پیش

?آیا موانع توسعه در کشور از جنس "سیاسی" هستند یا نسبت وثیقی با "نظام دانایی" دارند؟

✍️ سیدجواد میری


?روایتی از اولیاء دین نقل شده است که در آن در باب نسبت "#جهان" و "#عالِم" تذکری بنیادین داده شده است. اجازه دهید نخست روایت را برای شما نقل کنم و سپس تاملات خویش را با شما در میان بگذارم. روایت به شرح ذیل است: (اذا فسد العالِم فسد العَالَم) معنای ساده این عبارت این است که اگر عالِم فاسد گردد عالَم به فساد کشیده خواهد شد. اما واقعاً بحث بنیادین در این عبارت حِکمی از منظر #پدیدارشناسانه چیست؟


نظام دانایی
نظام دانایی

?ما می دانیم که یکی از ابعاد در بینش حکمی مقوله "کّون و فساد" است که خود به معنای "پدید آمدن و نابودی" می باشد. به عبارت دیگر، قاعده تحول و دگرگونی در هستی بر پایه پدیدار شدن موجودات و نابودی آنها استوار است و هر پدیده ای ذیل این دو رکن قابل تحدید است. اما در این گفتار بحث از هستی اجتماعی است و در باب عالّم انسانی بحث تمرکز یافته است و بهمین خاطر است که حدیث به مسئله "نابودی" جهان در نسبت با مولفه انسانی "عالِم" اشارت دارد.


? به زبان دیگر، توازن در #هستی_اجتماعی زمانی ممکن خواهد بود که اهل دانش دچار زوال و انحطاط نشده باشند والا واقع بودگی جمعی انسان ها دچار فساد و زوال خواهد گشت. این سخن بدین معناست که نظم زاییده قدرت نیست بل قدرت زاییده نظم است ولی نظم یکی از ابعاد دانش است که عالِم آن را صورتبندی می کند و به صورت مفهومی آن را در "بیان" ظاهر می کند.


?حال اگر از این منظر به وضع کشور نگاه کنیم درخواهیم یافت که جنس مشکلات کشور به خلاف "حس اولیه" از جنس سیاسی نیست بل ریشه در ساحت علم دارد که ما از آن به نظام دانایی یاد کردیم. به تعبیر دیگر، برای صورتبندی "وضعیت فسادینه" باید به بنیان های نظام دانایی در کشور و نسبت آن با تحولات عصری نظر بیفکنیم و ببینیم آیا با چینش کنونی قادر به برهم زدن "وضع زوالین" خویش هستیم یا اصلا چینش کنونی خود بخشی از موقعیت فسادینه در کشور است؟‌ عالِم در نظام دانایی کنونی چگونه دچار "انتروپی" و "فساد" می شود؟‌


?ما می دانیم که عالِم در ساختار معرفت کنونی فردیتش مماس با ساختارها تحدید و تهدید می گردد و هنگامیکه از فساد عالِم در بستر کنونی دانش که سازمانمند و نهادمند است سخن می گوییم به نوعی از #سیاستگذاری‌های_دانش در کشور صحبت می کنیم و همزمان به نسبت مدیریت و چینش ساختاری در چارچوب کنترل سیستم ها اشاره داریم.


?اگر این سخن بهره ای از حقیقت داشته باشد آنگاه می توان گفت که فساد در نظام دانایی ریشه در نوع فهم از "#مدیریت_دانش" دارد و این سخن بدین معناست که دانش در دیدگاه سیاستگذاران و مدیران نظام دانایی در ایران از چه جنس تلقی می گردد؟‌ آیا دانش "کالا" است و از نوع "خدمات" یا دانش "آتش" است و از نوع "روشنایی"؟


? اگر کالا تلقی گردد و از نوع خدمات پس می توان آنرا با توجه به ساختارهای اقتصادی کشور که مبتنی بر "دلالی" است خرید و فروش کرد و بهترین نحوه مدیریت بر چنین بازاری "زد و بند" و "دمِ او را ببین تا دمِ تو را ببیند" خواهد بود ولی اگر دانش آتش باشد آنگاه جان باید کوره ای گردد که تحمل آتش را در طول زمان مدید پیدا کند که شاید با تدبیر به انواری در جامعه مبدل گردد.


?برای فهم نوع دوم از دانش ما ساز و کار دیگری لازم داریم که اکنون در ساحات گوناگون نظام دانایی ایران وجود ندارد و این فقدان فقط "درون-مخرب" نیست بل کل سیستم را دچار ناکارکردی کرده است و چون عالمان تبدیل به کارمندان حقوق بگیر شده اند حتی حریت فردی را نیز از دست داده اند و اغلب وارد چرخه معیوب "زد و بند" می شوند تا لقمه نانی به کف آرند و به غفلت بخورند. البته این بحث دامنه درازی دارد و حتی می توان تاکتیک ها و تکنیک های به سکوت درآوردن اهل علم را مفهومسازی کرد و نشان داد که ۹۰% آن از جنس سیاست نیست بل ریشه در ساخت نظم دانایی دارد که ما خود در تولید و نهادینه کردن و بازتولید آن و جامعه پذیر کردن یکدیگر برای فسادینه کردن چرخه دانش سهیم و سهامدار هستیم. حال چه باید کرد؟


کانال ما در ایتا:


⚜️ @taammolat74

مدیریت دانشسیاستگذاری علمتاملات
✍️رسول لطفی ?طلبه حوزه علمیه قم کارشناسی روانشناسی دانشجوی ارشد مدیریت راهبردی فرهنگ ?مطالعات: حوزه علم و فلسفه و سواد رسانه
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید