بسم الله الرحمن الرحیم
سلام علیکم
وقتی در حال یادگیری برنامه نویسی هستید و با توجه به روش های چند مدرسی پیش رفتید یعنی چندین مدرس که یک موضوع واحد رو تدریس می کنند رو انتخاب کردید و فیلم اونها رو همزمان با هم پیش بردید .
که قبلا در مورد این روش ها گفته شد و مقالاتش رو پایین همین صفحه قرار می دهم. بعد از این مرحله باید وارد یادگیری با اجرای طرح(پروژه) بشید یعنی مدرس یک طرح رو بالا می آورد و شما هم همزمان با اون در سیستم خود کد می زنید و طرح رو بالا می آورید .
بعد از اینکه چندین طرح رو با مدرس های مختلف بالا آوردید حالا باید وارد گام مهم بعدی بشید.
در این مرحله و گام شما به جایی رسیدید که کاملا آن زبان و هدف مورد نظر براتون عادی سازی شده است . یعنی با توضیح های مدرس های مختلف و اجرای چندین طرح همراه مدرس در گام های قبلی , کاملا آن زبان برنامه نویسی و هدف مورد نظر یک نقشه کلی در ذهن شما پیدا کرده است.
ولی مشکلی که الان وجود دارد این است که شما در جزئیات مشکل دارید یعنی وقتی خودتون می خواهید کد بزنید در جزئیات گیر می کنید و نمی دانید چه جور باید با جزئیات برنامه را خودتون بدون وجود مدرس بالا بیارید .
برای رفع این مشکل شما باید در این مرحله هر کدام از طرح ها رو که بامدرس بالا آوردید بعد از پایان فیلم مدرس , خودتون دوباره شروع کنید و از اول اون طرح رو بالا بیارید . و سعی کنید هر موقع گیر کردید به کد هایی که بامدرس زدید مراجعه کنید و دوباره ادامه دهید . و یا اینکه جاهایی که گیر می کنید در اینترنت جستجو کنید یعنی در این مرحله مثل بچه ای که تازه شروع به راه رفتن می کند و مادر مهربانش مواظب است که هر وقت افتاد دستش را بگیرد , شما هم در مواقع ضروری به کدهایی که با مدرس زدید رجوع کنید و سعی کنید بیشتر متکی به خودتون باشید و جستجو .
در پایان یک مثال زیبا رو از حرف های شهید مطهری بخوانید در این مثال پرواز کرکس به زیبایی گفته شده و می تونه در یادگیری برنامه نویسی براتون مفید باشه :
((یکی دیگر از مسائلی که بشر باید در آن آزاد باشد نه از نظر اینکه اصلا قابل اجبار نیست بلکه از جنبه های دیگری، رشد بشر است.بشر اگر بخواهد رشد پیدا بکند باید در کار خودش آزاد باشد، در انتخاب خودش آزاد باشد.شما بچه تان را تربیت می کنید، خیلی هم علاقمند هستید که او آن طوری که دلتان می خواهد از آب در بیاید ولی اگر همیشه از روی کمال علاقه ای که به او دارید در تمام کارها از او سرپرستی کنید یعنی مرتب به او یاد بدهید، فرمان بدهید: این کار را بکن، از اینجا برو، اگر می خواهد چیزی بخرد همراهش بروید، هی به او دستور بدهید: این را بخر، آن را نخر، محال است که این بچه شما یک آدم با شخصیت از آب در بیاید.درحدودی برای شما لازم است بچه تان را هدایت کنید و در حدودی هم لازم است او را آزاد بگذارید.یعنی هم هدایت و هم آزاد گذاشتن.ایندو وقتی با یکدیگر توأم شد، آنوقت بچه شما اگر یک استعدادی هم داشته باشد، ممکن است که یک بچه با تربیت کاملی از آب در آید.در یکی از کتابهای حیوان شناسی خواندم بعضی از پرندگان [به روش خاصی پرواز را به بچه هایشان یاد می دهند.] مثل اینکه کرکس را مثال زده بود.نوشته بود این حیوان وقتی می خواهد پرواز را به بچه اش یاد بدهد بعد از اینکه این بچه پر در آورد، یعنی جحازش از نظر جسمانی کامل شد ولی چون هنوز پرواز نکرده پرواز کردن را بلد نیست، او را با نوک خودش بر می دارد می اندازد روی بال خودش و پرواز می کند.یک مقدار که بالا رفت، یک دفعه این بچه را رها می کند.او به حکم اجبار شروع می کند به پر و بال زدن ولی پر و بالهای نامنظم، گاهی بالا می رود گاهی پائین، گاهی افقی می رود، گاهی عمودی.مادر هم مراقب و مواظبش است تا وقتی که احساس می کند خسته شده که اگر او را نگیرد سقوط می کند.آنوقت او را می گیرد و دو مرتبه روی بال خودش می گذارد.باز مقداری او را می برد و ضمنا به او ارائه می دهد که اینطور باید حرکت کرد و بال زد.همینکه رفع خستگیش شد دو مرتبه آزادش می گذارد.باز مدتی پر و بال می زند و همینطور.مدتها بچه خودش را اینطور تربیت می کند تا پرواز کردن را به او یاد بدهد.یعنی راهنمایی را با به خود واگذاشتن توأم می کند تا آن بچه پرواز کردن را یاد بگیرد.
بسیاری از مسائل اجتماعی است که اگر سرپرستهای اجتماع افراد بشر را هدایت و سر پرستی نکنند، گمراه می شوند.اگرهم بخواهند و لو با حسن نیت (تا چه رسد به اینکه سوء نیت داشته باشند) به بهانه اینکه مردم قابل و لایق نیستند و خودشان نمی فهمند آزادی را از آنها بگیرند به حساب اینکه مردم خودشان لیاقت ندارند، این مردم تا ابد بی لیاقت باقی می مانند .مثلا انتخابی می خواهد صورت بگیرد، حالا یا انتخاب وکیل مجلس و یا انتخاب دیگری.ممکن است شما که در فوق این جمعیت قرار گرفته اید واقعا حسن نیست هم داشته باشید و واقعا تشخیص شما این باشد که خوب است این ملت فلان فرد را انتخاب بکند، و فرض می کنیم واقعا هم آن فرد شایسته تر است.اما اگر شما بخواهید این را به مردم تحمیل بکنید و بگوئید شما نمی فهمید و باید حتما فلان شخص را انتخاب بکنید، اینها تا دامنه قیامت مردمی نخواهند شد که این رشد اجتماعی را پیدا کنند.اصلا باید آزادشان گذاشت تا فکر کنند، تلاش کنند، آنکه می خواهد وکیل بشود تبلیغات کند، آن کسی هم که می خواهد انتخاب بکند مدتی مردد باشد که او را انتخاب بکنم یا دیگری را، او فلان خوبی را دارد، دیگری فلان بدی را دارد .یک دفعه انتخاب کند، بعد به اشتباه خودش پی ببرد، باز دفعه دوم و سوم تا تجربیاتش کامل بشود و بعد به صورت ملتی در بیاید که رشد اجتماعی دارد.و الا اگر به بهانه اینکه این ملت رشد ندارد باید به او تحمیل کرد، آزادی را برای همیشه از او بگیرند، این ملت تا ابد غیر رشید باقی می ماند.رشدش به اینست که آزادش بگذاریم و لو در آن آزادی ابتدا اشتباه هم بکند.صد بار هم اگر اشتباه بکند باز باید آزاد باشد.مثلش مثل آدمی است که می خواهد به بچه اش شناوری یاد بدهد.بچه ای که می خواهد شناوری یاد بگیرد آیا با درس دادن و گفتن به او ممکن است شناوری را یاد بگیرد؟ اگر شما انسانی را صد سال هم به فرض ببرید سر کلاس هی به او بگوئید که اگر می خواهی شناوری را یاد بگیری اول که می خواهی خودت را در آب بیندازی، به این شکل بینداز، دستهایت را اینطور بگیر، پاهایت را اینطور، بعد دستهایت را اینطور حرکت بده، پاهایت را اینطور، امکان ندارد که او شناوری را یاد بگیرد.باید ضمن اینکه قانون شناوری را به او یاد می دهید، رهایش کنید برود داخل آب، و قهرا در ابتدا یک چند دفعه می رود زیر آب، مقداری آب هم در حلقش خواهد رفت، ناراحت هم خواهد شد ولی دستور را که می گیرد ضمن عمل شناوری را یاد می گیرد و الا با دستور فقط بدون عمل آنهم عمل آزاد ممکن نیست شناوری را یاد بگیرد.یعنی حتی اگر او را ببرید در آب ولی آزادش نگذارید و همه اش روی دست خودتان بگیرید، او هرگز شناور نمی شود.)) منبع: http://www.mortezamotahari.com/fa/articleview.html?ArticleID=4696
چند مقاله دیگر در مورد روش های یادگیری برنامه نویسی :