سلام به شمایی که داری انتخاب رشته میکنی و برات سوال شده رشتهی اقتصاد چیه!
قبل از هر چیز این رو بگم که من از مقطع ارشد وارد رشتهی اقتصاد شدم و در مقطع کارشناسی مهندسی خوندم؛ پس ممکنه به اندازه کسی که کارشناسی اقتصاد خونده نتونم کمکت کنم. اینجا هم قرار نیست راجع به رشتهی اقتصاد در مقطع کارشناسی یا ارشد صحبت کنم؛ بلکه میخوام راجع به علم اقتصاد به عنوان یکی از علومی که ممکنه باهاش همراه بشی و یک مسیر طولانی رو باهاش زندگی کنی، توضیح بدم.
از دو دریچه میخوام به این مسئله نگاه کنم. دریچهی اول مربوط به مسیریه که در طول دانشگاه قراره با اقتصاد طی کنید و دریچه دوم مربوط به مسیر بعد از دانشگاه شما با اقتصاده.
اول با دریچهی دوم شروع میکنم؛ شما بعد از اتمام تحصیلتون در دانشگاه، با سه مسیر پیش روتون مواجه میشین!
مسیر اول همون مسیر دانشگاهیه؛ یعنی میتونید برید و در فضای علمی اقتصاد پژوهش کنید و به سوالهایی که بشر در علم اقتصاد داره، پاسخ بدید. احتمالاً استاد دانشگاه یا یک پژوهشگر در یک موسسه تحقیقاتی میشین و مقاله دادن و کلنجار رفتن شبانهروزی با دانشجوهاتون و دنبال کردن مجلات معتبر علمی، بخش مهمی از زندگیتون رو میسازن.
مسیر دوم؛ مسیر سیاستگذاریه! غیرقابلانکاره که بسیاری از آدمهایی که سمت علوم انسانی میان، با دغدغهی بهبود اوضاع کشورشون و اصلاح امورات حکمرانی مملکتشون وارد این عرصه شدن. یکی دیگه از کارهایی که به عنوان یک اقتصادخونده میتونید انجام بدید، همین کار سیاستگذاریه. مسائل مربوط به اقتصاد کشور رو میذارید وسط و تا میتونید با اونها کلنجار میرید تا براش راهحل ارائه بدید. محل کارتون هم احتمالاً اندیشکدهها و موسسات تحقیقاتی وابسته به وزارتخونهها و مراکز سیاستی هست.
مسیر سوم هم مسیر بیزینسه؛ با علمی که کسب کردید میتونید وارد یک کسب و کاری بشید و از محل اون پول دربیارید. چندتا از بیزینسهایی که معمولاً بچهها سراغش میرن؛ صنعت مشاوره، صنعت مالی و بانکداریعه. البته کارهای بسیار زیاد دیگهای هم میتونید در فضای کسب و کار انجام بدید.
برگردیم سر دریچه اول :)
شاید توضیح دادن اینکه علم اقتصاد چیه و به دنبال چی میگرده، خیلی سخت باشه و نشه مرز مشخصی بین اقتصاد و سایر علوم انسانی و یا حتی مهندسی ایجاد کرد.
ولی اونچه که من از اقتصاد میفهمم، اقتصاد بر پایه همین اصولیه که تو کارگاه بهش پرداختیم. منابع محدوده، در تصمیماتمون باید هزینه فرصت رو درنظر بگیریم و بدهبستان جزء جداییناپذیر از زندگی روزمره ماست.
حالا این پایهها، به انضمام یک سری مشاهدات و دیتاهایی که از دنیای واقعی سرچشمه میگیره یک سری اتفاقاتی رو رقم میزنن و اقتصاددانها سعی میکنن اونها رو با داشتههاشون مدلسازی کنن و توضیح بدن! انقدر اقتصاد گسترده شده و تنه به تنه سایر علوم زده که نمیشه براش حد مشخصی گذاشت. اقتصاد خرد میاد و سعی میکنه روابط بین بنگاهها و خانوارها رو مدلسازی کنه. اقتصاد کلان سعی میکنه تا به مسائل کلان اقتصاد یک کشور مثل تورم و رشد و بیکاری بپردازه. اقتصادسنجی در پی اینه که علیت پیدا کنه! یعنی بفهمه چرا فلان اتفاق افتاد و منشا بهمان اتفاق چی بود! تا دلتون هم بخواد ذیل اینها، حوزه مطالعاتی شکل گرفته. اقتصاد محیطزیست، اقتصاد بخش عمومی، اقتصاد شهری، اقتصاد اجتماعی، اقتصاد دیجیتال و ... تعدادی از اونهان.
من سعی کردم خیلی مختصر به آن چه در دانشگاه خواهید دید و به آن چه بعد از دانشگاه باهاش مواجه میشید اشاره کنم. امیدوارم که مفید بوده باشه. البته حتماً نظر افراد دیگه رو هم بشنوید تا بتونید تصمیم بهتری بگیرید!
خدا پشت و پناهتون.