چه کسی بیشتر آسیب می بیند مرد یا زن؟
ازدواج و رابطه زن و شوهر هدیه و پیوند مقدسی است که خانواده را تشکیل می دهد. خانواده نهادی است با شدت، عمق و وسعت روابط و تعاملات بیش از هرجای دیگر، اولین سازمان اجتماعی است که افراد برای بقا بر آن تکیه می کنند، کیفیت این سازمان بر سلامت اعضای آن تأثیر می گذارد.
نقش خانواده به عنوان کوچکترین واحد اجتماعی با کارکردهای متعدد، هم از جنبه مثبت (یعنی ایجاد کانون آرامش) و هم از جنبه منفی (یعنی ایجاد آسیب اجتماعی) بسیار مهم و مؤثر است. یکی از آثار منفی که در این نظام اجتماعی به وجود میآید، وقوع آسیب طلاق است که گاه عامل خطری برای اشکال متعدد اختلال عملکرد و آسیبشناسی روانی در خانوادهها است.
جدایی و طلاق از جمله پدیدههای دردناک و استرسزای زندگی برخی از زوجها است که برای سازگاری مجدد پس از مرگ همسر، نیازمند بیشترین تغییرات از سوی فرد است . این پدیده در طول تاریخ بشر وجود داشته و امروزه نیز در حال تشدید است. تقریباً نیمی از ازدواجهای دنیا به طلاق ختم میشود براساس آمار ثبت احوال کشور در چهار ماه نخست سال 1402 در کل کشور 65 هزار و 355 مورد طلاق به ثبت رسیده است.
پدیده طلاق پیامدهای اقتصادی، اجتماعی و روانی مختلفی دارد که در این میان جنبه روانی آن بسیار حائز اهمیت است . طلاق بر زنان تأثیر منفی بیشتری نسبت به مردان دارد، تحقیقات انجام شده در ایران و سایر کشورها نشان می دهد که زنان پس از طلاق دچار افسردگی، اضطراب، ناامیدی، بی مسئولیتی و سایر علائم می شوند و در موارد شدید می تواند منجر به از هم پاشیدگی ازدواج شود . علی رغم اینکه از یک سو زنان نیمی از نیروی انسانی جامعه هستند و توجه به سلامت روان آنها بسیار مهم است. زنان دارای روحیه امید، نشاط و نشاط هستند که می تواند تأثیر بسزایی در نحوه و نحوه کار آنها و به نوبه خود در شادابی فرزندان و نسل بعدی داشته باشد .
تحقیقات نشان میدهد که زنان مطلقه بیشتر از زنان غیر طلاقگرفته، رویدادهای اضطرابآور بیشتری را در زندگی خود تجربه میکنند ، و اضطراب همچنان بزرگترین مشکلی است که افراد، بهویژه زنان، پس از طلاق با آن مواجه هستند . اضطراب یک احساس فراگیر، بسیار ناخوشایند و اغلب مبهم از ترس و نگرانی است که با یک یا چند احساس فیزیکی مانند احساس تنگی نفس و قفسه سینه، تپش قلب، تعریق و سردرد همراه است . همه افراد تحت استرس اضطراب را تجربه می کنند، اما گاهی اوقات اضطراب با رویدادهای مکانی-زمانی ناسازگار است که منجر به علائم مخرب و هشداردهنده در انسان می شود. اضطراب، یکی از رایج ترین مشکلات روانی، کانون تحقیقات بسیاری بوده است. زنان مطلقه در میان چالشهای شروع زندگی از اضطراب مالی، عاطفی و اجتماعی رنج میبرند و در نتیجه، این افراد بیشتر احساس درماندگی میکنند. از متغیر های مرتبط با اضطراب، نشخوار فکری است. نتایج پژوهش ها نشان می دهد که میزان اضطراب با نمره های نشخوار فکری رابطه مستقیم دارد . نشخوار فکری عنوان یک سبک تفکر با مشخصات اصلی افکار تکراری، مزاحم و کنترل ناپذیر تعریف شده است و بیانگر افکاری است که تمایل به تکرار داشته، آگاهانه بوده و پیرامون یک موضوع متمرکز هستند و حتی در صورت غیبت محرک های محیطی فوری و ضروری این افکار باز هم پدیدار می شوند. زنان به طور مداوم سطوح بالاتر نشخوار فکری را گزارش می کنند. بر اساس مطالعات، افکار نشخوار فکری به طور منفعل توجه زنان مطلقه را به علائم افسرده ساز خود متمرکز می کند و سبب افزایش اضطراب آنان نیز می شود . با توجه به بررسی ها نشخوار فکری بالا در زنان مطلقه به دلایل گرایش منفی به زندگی و آینده، بدبینی نسبت به مردان، احساس گناه و مقصر دانستن خود به خاطر شرایط موجود و نگرانی و اضطراب از وقوع حوادث آینده می باشد. بنابراین به نظر می رسد برای کاهش اضطراب و نشخوار فکری زنان مطلقه نیاز است مداخلات درمانی انجام داد.
از روش های مختلفی برای درمان اختلالات روانی استفاده شده که یکی از آن ها، شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی است. درمان شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی حدود 2000 سال پیش از بودیسم گرفته شد . این نظریه توسط کابات زین گسترش یافته است. شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی، مفهوم ذهن آگاهی را با اصول نظریه رفتاری شناختی ترکیب می کند. این رویکرد شامل عنصری از شناخت درمانی است که دیدگاه فرد را از افکار او جدا می کند. در این درمان، بیماران همچنین یاد می گیرند که چگونه افکار و احساسات منفی خود را به روش های مختلف تغییر جهت دهند، از آنها آگاه شوند، افکار و احساسات خود را در یک چشم انداز وسیع تر ببینند و اضطراب خود را کاهش دهند. ببخشید، در دام مراقبه نیفتید . ذهن آگاهی می تواند ماهیت پیشگیرانه درمان را با تغییر الگوهای تفکر معیوب و آموزش مهارت های کنترل توجه، و با تشویق فرد به تمرین توجه به ویژگی های تجربیات به روشی غیر قضاوتی، افزایش دهد و در نتیجه اطلاعات خاص تری در کدگذاری حافظه تاریخی به دست آورد. این به نوبه خود می تواند به خواندن های خاص تری از حافظه منجر شود. در این رویکرد، به افراد آموزش داده می شود که افکار و احساسات خود را بدون قضاوت مشاهده کنند و آنها را به عنوان رویدادهای ذهنی ساده ای ببینند که می آیند و می روند، نه اینکه آنها را بخشی از خود بدانند یا آنها را بازتابی از واقعیت بدانند. بنابراین به افراد توصیه می شود جهت درمان و پیشگیری از بروز آسیب های جدی تر و جبران ناپذیر پیامد طلاق به یک روانشناس با تجربه مراجعه کرده و اتاق درمان را همچون مامنی برای آسایش و آفرینش دوباره زندگی خود بپذیرند.
مهمتر از خود شخص مطلقه، اطرافیان وی نیز می توانند در پیمودن این مسیر رنج آور با حمایت های خود و ایجاد حس دلگرمی و انگیزه ی ادامه ی زندگی از طریق یادآوری توانایی هایش به او کمک کنند.