سه بعد عشق عبارتند از:
استرنبرگ در نظریه خود در مورد عشق، انواع مختلفی از عشق را توصیف کرد، مانند: فقدان عشق، دوست داشتن، دلباختگی، عشق پوچ، عاشقانه، همراهی، عشق ابلهانه و عشق کامل. این انواع عشق بر اساس سه مؤلفه شور، صمیمیت و تعهد شکل گرفته اند.
در طول تاریخ، انسان ها عاشق شده اند. عشق به گفته هلن فیشر، انسان شناس و دکترای فلسفه، “بزرگترین هدیه زندگی” است و موضوعی است که توسط شاعران، موسیقی دانان و هنرمندان از هر نوع برای تعریف، توضیح یا حداقل عقلانی کردن آن تلاش کرده اند – در اکثر موارد، بی نتیجه بوده است.
عشق احساس مست کننده ای است که مردم بسیاری بخاطر آن به زندان رفته اند، تاج و تخت را رها کرده اند و کارهای عجیب و غریب دیگری انجام داده اند. چیزی است که برای آن افراد بسیاری، نه فقط در شخصیت های داستانی مانند رومئو و ژولیت، در واقعیت نیز جان خود را از دست داده اند.
تأثیر عشق بر انسان ها در طول تاریخ انکارناپذیر است و قرن هاست که فیلسوفان و روانشناسان به طور یکسان سعی کرده اند “چرا” و “چگونگی” عشق را کشف کنند، هر کدام با دیدگاهی متفاوت نسبت به این موضوع – و نظریه مثلثی عشق نیز از این قاعده مستثنی نیست.
اگرچه اکثر افراد در زندگی خود عشق را تجربه کرده اند، تعریف آن دشوار است. تعداد کمی از محققان نظریه قابل قبولی در مورد مفهوم عشق ارائه کرده اند. یک استثنا، نظریه مثلث عشق استرنبرگ است که در اواخر دهه ۱۹۸۰ توسط رابرت استرنبرگ، روانشناس، توسعه یافت.
این نظریه پیشنهاد می کند که افراد در هر لحظه از زمان می توانند درجات مختلفی از صمیمیت، شور و تعهد قرار داشته باشند.
رابرت استرنبرگ نظریه خود در مورد عشق را در مقاله ای با عنوان “نظریه مثلثی عشق” در سال ۱۹۸۶ ارائه کرد (استرنبرگ، ۱۹۸۶). این مقاله به بیان ایده های بنیادی نظریه او که در این مقاله مورد بحث قرار گرفته است، می پردازد.
این مقاله به بیان ایده های بنیادی نظریه او که در این مقاله مورد بحث قرار گرفته است، می پردازد.
در سال ۱۹۸۶، رابرت جی. استرنبرگ، روانشناس و دکترای فلسفه، با نظریه مثلثی عشق خود وارد عرصه فرضیه های عشق شد. بر اساس این نظریه، عشق بر سه اصل استوار است: صمیمیت، شور و تعهد. این سه مفهوم به نظر واضح هستند، اما ارزش دارد که کمی بیشتر آنها را تجزیه کنیم.
استرنبرگ، روانشناس مشهور، صمیمیت را به عنوان یکی از سه مولفه اصلی عشق معرفی میکند. او صمیمیت را “احساس نزدیکی، ارتباط و پیوند عمیق در روابط عاشقانه” تعریف میکند. این حس شامل احساسات گرمی، درک متقابل، و تعلق خاطر به یکدیگر است.
صمیمیت عنصری اساسی برای ایجاد و حفظ روابط عاشقانه پایدار و رضایت بخش است. با تلاش برای افزایش صمیمیت در رابطه تان، می توانید به یک پیوند عمیق و عاطفی با شریک زندگی تان دست پیدا کنید.
صمیمیت به احساس نزدیکی و پیوندی که در رابطه احساس می کنید اشاره دارد. این مولفه مسئول، به گفته استرنبرگ، “تجربه گرما در یک رابطه عاشقانه” است.
شور عشق، یکی از سه مولفه اصلی عشق در نظریه استرنبرگ، به عنوان نیروی محرکی که منجر به عشقورزی، جاذبه فیزیکی، و برآوردن نیاز جنسی میشود، تعریف میشود. این مولفه شامل انگیزهها و برانگیختگیهایی است که تجربه شور و اشتیاق را در یک رابطه عاشقانه به وجود میآورند.
شور نشان دهنده احساسات کشش و برانگیختگی بین شما و شریک زندگی تان، و همچنین انگیزه برای عمل به آن ها است.
استرنبرگ مولفه تصمیم/تعهد عشق را به عنوان “تصمیم فرد به دوست داشتن فرد دیگری در کوتاه مدت و تعهد به حفظ آن عشق در بلندمدت” تعریف میکند. این مولفه شامل عناصر شناختی است که در تصمیمگیری برای وجود و تعهد بلندمدت به یک رابطه عاشقانه نقش دارند.
تعهد عنصری حیاتی در روابط بلندمدت است. بدون تعهد، ادامه دادن یک رابطه برای مدت طولانی دشوار خواهد بود.
تعهد انتخاب آگاهانه برای عشق ورزیدن به فرد مورد نظرتان و با گذشت زمان، حفظ این عشق است.
سه مؤلفه عشق به صورت سیستمی با هم در ارتباط هستند. وجود یک مؤلفه یا ترکیبی از دو یا چند مؤلفه، هفت نوع تجربه عشق را ایجاد می کند.
این انواع عشق ممکن است در طول یک رابطه نیز تغییر کنند. برای مثال، یک رابطه می تواند به عنوان عشق پرشور شروع شود، به عشق رمانتیک پیشرفت کند و سپس در نهایت به عشق همراهی برسد.
این نوع عشق زمانی اتفاق می افتد که مؤلفه صمیمیت یا دوست داشتن وجود داشته باشد، اما احساسات شور یا تعهد به معنای عاشقانه وجود نداشته باشد. عشق به دوستی می تواند ریشه سایر اشکال عشق باشد.
دلباختگی با احساسات شهوت و شور فیزیکی بدون دوست داشتن و تعهد مشخص می شود. در این مولفه زمان کافی برای ایجاد حس عمیقتر صمیمیت، عشق رمانتیک یا عشق کامل وجود ندارد. این احساسات ممکن است در نهایت پس از مرحله دلباختگی ظاهر شوند. دلباختگی اولیه اغلب بسیار قدرتمند است.
عشق پوچ بدون شور و صمیمیت و تنها با تعهد مشخص می شود. گاهی اوقات، عشق قوی به عشق پوچ تبدیل می شود. برعکس آن نیز ممکن است رخ دهد. برای مثال، یک ازدواج سنتی ممکن است در ابتدا پوچ باشد، اما به مرور زمان به شکل دیگری از عشق تبدیل شود.
عشق رمانتیک افراد را از طریق صمیمیت و شور فیزیکی به هم پیوند می دهد. شرکای این نوع رابطه گفتگوهای عمیقی دارند که به آنها کمک می کند جزئیات صمیمانه ای در مورد یکدیگر بدانند. آنها از شور و محبت جنسی لذت می برند. این زوجین ممکن است در مرحله ای باشند که تعهد بلندمدت یا برنامه های آینده هنوز مشخص نشده باشد.
عشق مشفقانه نوعی عشق صمیمی اما بدون شور است. این نوع شامل مؤلفه صمیمیت یا دوست داشتن و مؤلفه تعهد در مثلث عشق است. همچنین میتوان گفت این نوع عشق از دوستی قویتر است، زیرا تعهد بلندمدت وجود دارد، اما میل جنسی کم یا اصلا وجود ندارد.
این نوع عشق اغلب در ازدواجهایی دیده میشود که شور و جاذبه فیزیکی (منبع اصلی شور جنسی) از بین رفته است، اما زوجین همچنان علاقه عمیق یا پیوند محکمی دارند. این نوع عشق را همچنین می توان به عنوان عشق بین دوستان بسیار صمیمی و اعضای خانواده در نظر گرفت.
در این نوع عشق، تعهد و شور وجود دارد در حالی که صمیمیت یا دوست داشتن وجود ندارد. عشق بیهوده با خواستگاری پرشور و هیجانی مشخص می شود که در آن شور بدون وجود ثبات ناشی از صمیمیت، فرد را به تعهد سوق می دهد.
اغلب، مشاهده چنین ازدواجی باعث سردرگمی دیگران در مورد چرایی این همه عجله زوجین می شود. متأسفانه، چنین ازدواج هایی اغلب نتیجه خوبی ندارند. در صورت موفقیت آمیز بودن، بسیاری آن را به شانس نسبت می دهند.
عشق کامل از هر سه مؤلفه تشکیل شده است و شکل کامل عشق است. این نوع عشق نشان دهنده یک رابطه ایده آل است. زوج هایی که این نوع عشق را تجربه می کنند، حتی پس از چند سال رابطه، همچنان صمیمیت جنسی خوبی دارند. آنها نمی توانند خود را با شخص دیگری تصور کنند. آنها همچنین نمی توانند خود را بدون شریک زندگی شان واقعا شاد ببینند. آنها موفق به غلبه بر اختلافات و روبرو شدن با استرس ها با هم می شوند.
عشق، فقط یک احساس نیست، بلکه یک فعل است
استرنبرگ، روانشناس مشهور، معتقد است که عشق فقط یک احساس گذرا نیست، بلکه فعلی است که نیاز به تلاش و تعهد دارد.
عشق کامل زمانی اتفاق میافتد که هر سه عنصر صمیمیت، شور و تعهد در یک رابطه وجود داشته باشند. اما به گفته استرنبرگ، حفظ این نوع عشق دشوارتر از رسیدن به آن است. چرا که برای حفظ عشق، باید این سه عنصر را در عمل نشان داد.استرنبرگ
بر اساس نظریه استرنبرگ، اهمیت هر مؤلفه عشق ممکن است از فردی به فرد دیگر و از زوجی به زوج دیگر متفاوت باشد. هر سه مؤلفه برای یک رابطه عاشقانه ایده آل ضروری هستند، اما میزان مورد نیاز هر مؤلفه از یک رابطه به رابطه دیگر یا حتی در طول زمان در یک رابطه متفاوت خواهد بود.
دانستن اینکه چگونه این مؤلفه ها با هم در ارتباط هستند، می تواند به برجسته کردن مناطقی که ممکن است نیاز به بهبود داشته باشند کمک کند. به عنوان مثال، تشخیص اینکه شور رابطه شما از بین رفته است، می تواند به شما کمک کند به دنبال راه هایی برای دوباره شعله ور کردن آن باشید.
آیا می دانستید که نظریه مثلث عشق استرنبرگ در ابتدا برای توضیح عشق بین زوج های عاشقانه طراحی شده بود، اما از آن زمان برای بررسی انواع دیگر عشق، مانند عشق به خانواده، دوستان و حتی حیوانات خانگی نیز استفاده شده است؟
مطالعات نشان داده است که افراد در فرهنگ های مختلف تعاریف متفاوتی از عشق دارند، اما صمیمیت، شور و تعهد در همه فرهنگ ها به عنوان مؤلفه های کلیدی عشق در نظر گرفته می شوند.
تحقیقات اخیر نشان داده است که ممکن است مؤلفه چهارم عشق به نام “همدلی” وجود داشته باشد. همدلی به معنای توانایی درک و به اشتراک گذاشتن احساسات شریک زندگی است.
مثلث عشق استرنبرگ ابزاری قدرتمند برای درک عشق است، اما مهم است که به یاد داشته باشیم که عشق یک تجربه پیچیده و منحصر به فرد برای هر فرد است.
با وجود این انتقادات، نظریه مثلث عشق استرنبرگ همچنان یک چارچوب مفید برای درک و مطالعه عشق است.
مثلث عشق استرنبرگ، ابزاری ارزشمند برای درک و تحلیل انواع مختلف عشق است. با شناخت سه مؤلفه اصلی عشق (صمیمیت، شور و تعهد) و نحوه تعامل آنها با یکدیگر، می توانیم به درک عمیق تری از روابط خود دست پیدا کنیم.
این نظریه به ما نشان می دهد که عشق یک مفهوم پیچیده و چندوجهی است و هیچ نوع “صحیح” عشقی وجود ندارد. هر رابطه ای منحصر به فرد است و ترکیب خاص خود را از این سه مؤلفه خواهد داشت.
اهمیت هر مؤلفه عشق ممکن است از فردی به فرد دیگر و از زوجی به زوج دیگر متفاوت باشد.
در نهایت، هدف از نظریه مثلث عشق استرنبرگ، ارائه یک چارچوب برای درک عشق و کمک به ما برای ایجاد و حفظ روابط سالم و رضایت بخش است.
به یاد داشته باشید:
منبع: ندارد چون تبلیغ میشه!