احتمالاً این داستان را شنیدهاید که وقتی قورباغه در یک دیگ آب جوش انداخته شود، بلافاصله بیرون میپرد. اما اگر همان قورباغه را در آب ولرم بیندازید و به تدریج دما را افزایش دهید، همانجا خواهد مرد. زیرا این موجود فاقد قدرت تجدیدنظر دربارهی موقعیت است و تنها زمانی متوجه تهدید خواهد شد که دیر شده است.
اخیرا قدری تحقیق دربارهی این داستان متداول انجام دادم و متوجه یک مسئله شدم: حقیقت ندارد. اگر قورباغه در آب جوش انداخته شود، دچار سوختگی شدید خواهد شد، بنابراین شاید بتواند فرار کند و شاید هم نتواند. درحالیکه قورباغهی دیگر در آبِ درحال جوش، وضع بهتری دارد: بهمحض اینکه دمای آب آزاردهنده شود، از آن بیرون میپرد. این قورباغهها نیستند که توان ارزیابی مجدد نداشته باشند، ما چنین مشکلی داریم. پس از شنیدن و پذیرش صحت یک داستان، بهندرت به خودمان زحمت میدهیم تا درستی آن را زیر سوال ببریم.
اکثر ما به دانش و تخصصمان افتخار میکنیم و خیلی دوست داریم پای باورها و عقایدمان بمانیم. در یک دنیای باثبات، چنین طرز فکری منطقی خواهد بود و ثبات عقیدهی ما، عواید قابل توجهی را به همراه خواهد داشت. اما مشکل اینجاست که دنیای ما بهسرعت تغییر میکند و باید معادل زمانی که صرف تفکر میکنیم، برای بازنگری و اصلاح تفکراتمان هم وقت بگذاریم.
تجدیدنظر یک مجموعه مهارت و البته یک طرز فکر است. هماکنون خیلی از ابزارهای ذهنی موردنیازمان را در اختیار داریم. فقط باید یادمان باشد که هر از چند گاهی با بیرون آوردن آنها از قفسه، گردوغبار رویشان را پاک کنیم.
پیشگفتار
بخش اول؛ تجدید نظر شخصی
بخش دوم؛ بازنگری میان فردی
بخش سوم؛ تجدیدنظر جمعی
بخش چهارم؛ نتیجهگیری
مؤخر
اقدامات تأثیرگذار
پیشنهادی ها