از من بپرسی «زندگیِ ایدهآل چیه؟» میگم: سلامتی، سحرخیزی، موسیقی لایت توی ویلای کلاردشت، یه پنجرهٔ بازِ رو به جنگل، خوندن و نوشتن و نوشتن و نوشتن و نوشتن... . اما چون زندگی هیچوقت زندگی ایدهآل نیست، باید وسط اینهمه درگیری و کار و سروصدای ماشین و تبلیغات و دزدی و اختلاس، شبها تنهایی بشینی لب پنجره و با کورسوی چراغ مطالعه کنی و بنویسی. برای آیندگان، برای کسانی که نیستند، اوناکه یهموقعی میان که دیگه ما نیستیم!
زندگی به همین تلخیهاشه که شیرینه؛ مثل شکلات تلخ!