حتما به یاد دارید زمان هایی را که کودکتان هر چیزی که به ذهنش رسیده به طور ناگهانی به زبان آورده و لحظات خجالت باری را برای شما به بار آورده است. مثلا در مطب دکتر با صدای بلند در مورد چاقی یک نفر صحبت می کند و کاملا با تعجب از شما می پرسد: «مامان این آقاهه چرا اینقدر چاقه؟!» شما دوست دارید زمین دهن باز کند و برای ثانیه هایی آن زیر به سر ببرید! ولی حالا شما هستید و یک کودک بلا و یک مرد عصبانی و خجالت زده! چه باید بکنید؟ با کودکتان دعوا می کنید و همان جا جلوی جمع شخصیت او را خورد می کنید؟ یا بی تفاوت از مطلب می گذرید که در این صورت با سوالات مکرر او مواجه خواهید شد و اوضاع بدتر می شود.
بچه ها در این سن به هیچ بی ادب نیستند. آن ها فقط نمی دانند در هر موقعیتی چگونه منظورشان را برسانند. خبر خوب ما برای شما اینجاست که می توانید به دانشمند کوچکتان یاد دهید که چطور در هر موقعیتی عمل کند. به نکات زیر توجه کنید تا در دفعه بعدی داد نزند که این مرد بوی بدی می دهد.
به او یاد دهید که تشکر کند
مثلا فرض کنید در روز تولدش کادویی دریافت می کند که قبلا داشته است. ناگهان آن را به طرفی می اندازد و می گوید که من این وسیله را دارم و ناراحت و رنجور می شود. در این گونه مواقع سعی کنید کاملا صاف و صادق با او صحبت کنید. به اندازه او خم شوید و در چشمانش نگاه کنید و بگویید که «ما همیشه از کسی که برایمان کادویی بیاورد تشکر می کنیم چه آن را قبلا داشته باشیم و چه نه.» به یاد داشته باشید که او واقعا قصد بی احترامی به کسی را نداشته است. پس سعی کنید آرامش خود را حفظ کرده و این کلمات را در عین صداقت به او بگویید.
حالا وقت تمرین دوم رسیده است. در بیشتر مواقع لازم است شما و پدرش یک نمایشنامه برایش در خانه اجرا کنید. وسایل بسیار سادهای که در خانه دارید را بسته بندی کنید و به عنوان هدیه به هم بدهید. بعد از باز کردن بسته بندی کادو، شادی و خوشحالی و نشاطتان را نشان دهید و از هم بسیار تشکر کنید.
حساسیت نشان دهید
اگر در خیابان راه می روید و او فردی را چاق و بی قواره خطاب می کند، بهتر است سعی کنید از آن محیط دور شوید و آن موقع به طور صریح به او بگویید که نباید در مکان های عمومی در مورد ظاهر افراد بلند بلند اظهار نظر کند. اما یادتان باشد به هیچ وجه عصبانی نشوید. کودکان در سن پیش دبستانی معمولا علت عصبانیت شما را درک نمی کنند.
هیچ وقت بچه را مجبور نکنید که عذرخواهی کند. اگر خیلی شرایط نامناسب بود، یک «عذرخواهم اگر به شما توهین کردیم هم کافی است.» وقتی به خانه رفتید به او بفهمانید که نباید در مورد ظاهر یا بدن کسی در خیابان صحبت کنیم و بهتر است آن را نزد خودمان نگه داریم، حتی بهتر است آن را به هیچ کس دیگر نگوییم. چرا که اگر آن فرد بداند که ما در مورد ظاهرش صحبت کرده ایم، مسلما خوشحال نخواهد شد.
می توانید برای خودتان علامت هایی بگذارید. مثلا اگر لازم بود در جایی ساکت بماند، دست او را دوبار فشار دهید یا هیس بگویید.
به رفتار خودتان بیشتر توجه کنید
بیایید با حقیقت رو به رو شویم. شما نمیتوانید دهان کودکتان را ببندید ولی میتوانید آن چه را که از دهان خودتان بیون میآید را کنترل کنید. پس نه تنها نحوه صحبت کردن شما با او مهم است، بلکه باید هنگامی که او در کنارتان است، به حرف هایتان توجه کنید.
اگر او مرتبا از 4 سالگی نظر شما را در مورد همسایه تان بشنود، هر زمانی که داشته باشد نظر خودش را به همسایه خواهد گفت. بیایید با خودتان روراست باشید. یک بچه 4 ساله نظری دور از نظر خانواده اش نخواهد داشت و در واقع او دارد اتفاقات خانه را بروز می دهد.
کودکان نازنین شما خمیربازی هایی هستند که در دستان شما شکل میگیرند. به یاد داشته باشید که آن ها هدیه خداوند یکتا به شما هستند. پس با آرامش و لطافت و با برنامهریزی با آنها رفتار کنید. لبخندهای گل های نازتان گوارای وجودتان.