آیا شاخص S&P 500 را دنبال میکنید؟ اگر پاسخ مثبت است، پس باید بدانید که بخش بزرگی از پول شما ناخواسته وارد یک ریسک بزرگ شده است. در حالی که دنیا مسحور قدرت هوش مصنوعی است، برخی تحلیلگران بر این باورند که بازار فناوری در حال باد کردن یک حباب اقتصادی است که ابعاد آن به مراتب بزرگتر از حباب داتکام در سال ۲۰۰۰ است.
ویدئوی اخیر «آندری ژیخ» با عنوان «The AI Bubble Is A Lot Worse Than You Think» با جزئیات تکاندهندهای نشان میدهد که چگونه بزرگترین شرکتهای جهان در یک بازی تأمین مالی چرخشی گرفتار شدهاند که میتواند اقتصاد آمریکا و سرمایههای خرد را به خطر بیندازد.
در این مقاله، به بررسی دلایلی میپردازیم که چرا این رشد سریع میتواند در نهایت برای همه ما گران تمام شود.
یکی از اصلیترین دغدغههای مطرح شده در این تحلیل، شکاف عظیم بین ارزش فعلی شرکتهای هوش مصنوعی و توانایی آنها برای تولید سود واقعی است.
شرکتهای پیشرو در زمینه هوش مصنوعی (مانند انویدیا، مایکروسافت، گوگل و...) با چنان قیمتهایی در بازار معامله میشوند که تحلیلگران برای توجیه آنها، به درآمدی نزدیک به ۲ تریلیون دلار در سال نیاز دارند.
💡 واقعیت تلخ: در سال ۲۰۲۴، مجموع درآمد ترکیبی غولهایی چون اپل، آمازون، مایکروسافت، متا، انویدیا و گوگل حتی به ۲ تریلیون دلار نرسید.
به عبارت دیگر، بازار هوش مصنوعی را طوری قیمتگذاری کرده است که انگار همین امروز به بزرگترین موتور درآمدزایی تاریخ سرمایهداری تبدیل شده است؛ در حالی که هنوز در مراحل اولیه توسعه خود قرار دارد. این یعنی انتظارات بازار فراتر از هرگونه واقعیت بنیادی است.
این شرکتها برای حفظ سرعت رشد خود، در سال ۲۰۲۵، حدود ۳۳۰ میلیارد دلار را صرف ساخت زیرساختهایی چون دیتاسنترها و مزارع GPU خواهند کرد. بخش عمدهای از این سرمایهگذاریها نه از محل سود خالص، بلکه با قرض گرفتن حجم عظیمی از بدهی تأمین میشود.
بدتر آنکه، بسیاری از این بدهیها به طور مستقیم در ترازنامههای اصلی شرکتها نمایش داده نمیشوند و از طریق ساختارهای مالی پیچیدهای مانند شرکتهای با اهداف ویژه (SPVs) یا سرمایهگذاریهای مشترک پنهن میمانند. این امر تصویر قدرتمندی از اقتصاد را ترسیم میکند که زیر آن، پایههای سست بدهی نهفته است.
قلب این حباب، یک حلقه تأمین مالی داخلی است که ارزشهای نجومی را بدون خلق ارزش خارجی و واقعی ایجاد میکند.
انویدیا (تولیدکننده تراشه) 🤝 OpenAI: انویدیا در شرکتهای هوش مصنوعی مانند OpenAI سرمایهگذاری میکند.
OpenAI 🤝 ارائهدهندگان کلود: OpenAI برای اجرای مدلهای هوش مصنوعی خود، قراردادهای کلان ابری را با شرکتهایی مانند مایکروسافت یا اوراکل منعقد میکند. این قراردادها بهعنوان «تقاضا» و «درآمد» برای ارائهدهندگان کلود ثبت میشوند.
ارائهدهندگان کلود 🤝 انویدیا: شرکتهای کلود برای پاسخ به این تقاضای جدید، دهها میلیارد دلار تراشه و GPU از انویدیا خریداری میکنند.
این چرخه به انویدیا، مایکروسافت و اوراکل اجازه میدهد تا درآمدهای خود را به طور همزمان افزایش دهند و بزرگتر به نظر برسند. در واقع، پول از جیب یک بخش از اکوسیستم خارج شده و به بخش دیگری واریز میشود، اما نتیجه نهایی این است که قیمت سهام هر دو طرف بالا میرود، بدون اینکه لزوماً یک مشتری نهایی جدید و سودده به سیستم اضافه شده باشد.
وقتی یک صنعت به قدری بزرگ و حیاتی برای منافع ملی تبدیل میشود، دیگر سقوط آن یک گزینه نیست.
🗣️ سم آلتمن (OpenAI) به صراحت: «با توجه به بزرگی تأثیر اقتصادی هوش مصنوعی، فکر میکنم دولت در نهایت به عنوان بیمهگر آخرین چاره عمل خواهد کرد.»
مدیران عامل هوش مصنوعی کاملاً آگاهند که دولت ایالات متحده به هیچ قیمتی اجازه نخواهد داد که این کشور مسابقه هوش مصنوعی را به رقبایی مانند چین واگذار کند. اگر هزینههای سرمایهای هوش مصنوعی (CapEx) کند شود، اقتصاد آمریکا کند خواهد شد، بازارها سقوط میکنند و فشار سیاسی برای «نجات» این شرکتها به وجود میآید.
این یعنی: هر چقدر این شرکتها بزرگتر شوند، احتمال اینکه در صورت بروز مشکل، مالیاتدهندگان عادی مجبور به پشتیبانی از آنها شوند، بیشتر میشود. حتی اگر شما هرگز یک سهم انویدیا نخریده باشید، ممکن است در نهایت ریسک شکست آن را بپذیرید.
زمانی که دو تن از بزرگترین و متضادترین سرمایهگذاران جهان به طور همزمان محتاط میشوند، باید زنگ خطر به صدا درآید:
وارن بافت (سرمایهگذار ارزشمحور): بافت در حال حاضر بزرگترین ذخیره نقدی تاریخ خود را نگهداری میکند و بخش قابل توجهی از سهام خود را فروخته است. او با این کار نشان میدهد که ارزش فعلی بازار را دوست ندارد.
مایکل بری (پیشبینیکننده بحران ۲۰۰۸): بری گزارش داده که تقریباً ۸۰ درصد از سبد دارایی صندوقش را به شرطبندی علیه سهام انویدیا و پالانتیر اختصاص داده است. او به وضوح بر این باور است که قیمتگذاریها اشتباه است.
جالب است که بیتکوین در مسیری متفاوت از سهام فناوری حرکت میکند و شاهد یک ریزش بوده است. این تحلیل دو دلیل عمده برای این افت را مطرح میکند:
فشار نقدینگی (Macro Force): فدرال رزرو اعلام کرده که زودتر از موعد به سیاست انقباض کمی (QT) پایان خواهد داد. سرمایهگذاران این را نه یک خبر خوب، بلکه یک سیگنال تنش در سیستم مالی تفسیر میکنند. بیتکوین، به عنوان یک دارایی پرریسک و با نقدشوندگی بالا، اولین دارایی است که به این استرس نقدینگی واکنش نشان میدهد.
تحلیل تکنیکال: بیتکوین خط حیاتی «میانگین متحرک ۵۰ هفتهای» خود را شکسته است؛ الگویی که در گذشته نشاندهنده پایان چرخههای صعودی بوده است.
آندری ژیخ نتیجه میگیرد که این احتمالاً یک حباب است. او یادآوری میکند که در طول حباب داتکام، قیمتها سقوط کرد، اما اینترنت در نهایت به آینده تبدیل شد. اگرچه AI قطعاً آینده است، اما قیمتگذاریها در کوتاهمدت غیرمنطقی به نظر میرسد.
توصیه شخصی ژیخ: از قرض گرفتن پول برای سرمایهگذاری (مارجین) خودداری کنید و سهمی از داراییهای خود را به وجه نقد اختصاص دهید تا برای استفاده از فرصتهای احتمالی در صورت اصلاح بازار آماده باشید.
برای مشاهده تحلیل کامل و جزئیات بیشتر، ویدیوی اصلی را تماشا کنید: لینک ویدیوی "The AI Bubble Is A Lot Worse Than You Think"
نظر شما چیست؟ آیا ما در میانه یک حباب تاریخی هستیم؟ دیدگاههای خود را در بخش نظرات با ما به اشتراک بگذارید!