_ پازل زندگی را که باز میکنی،باید از کشف هر قطعه لذت ببری.
_ جانِ آدم ها را اگر بخواهی بشناسی، در خانه هاشان پهن است.
_ ...بند پاره شده را اگر همان موقع، همان شب بدوزی که هیچ، اما اگر بگذاری گوشه ای و بگذی، سر از خاطرات خاک خورده ای در میاورد که وبال گردن روز عزیمت اند.
_همیشه خورده ریزه ها هستن که آدم را فرو میریزند.
_ دل سپردم به خاطرات خاطراتی که کرده بودیم، و خودِ خطر کردن را فراموش کردیم. به جاش یاد گرفتیم چطور هر چیزی را که دوست داریم، امانمی توانیم توی زندگی جایش بدهیم، یک گوشه انبار کنیم: شکسته، دل مرده خاک گرفته.
راضیسم: در این قسمت نویسنده اشاره و گذری به مینیمالیسم کرده. مکتب و سبک زندگی ای که براتون آرامش و آسودگی خاطر میاره اگر به معنای واقعی اون رو یاد بگیرید! در آینده بیشتر راجب مینیمالیسم خواهم گفت.