یادداشتی برای کتاب مرداد: کتابی به پیشنهاد آدمها یا پادکستها
فکر میکنم دو سال پیش بود که در یک پیج اینستاگرامی به معرفی کتابی برخوردم که تآکید صاحب پبج بر خواندنش، کنجکاویام را برانگیخت و بیدرنگ دست به جستوجو زدم، نسخۀ الکترونیکش را در طاقچه یافتم و به بهانۀ چالش این ماه بالاخره به سراغش رفتم.
کتاب دوست بازیافته روایتی است از دوستی دو پسر نوجوان در آلمان پیش از جنگ جهانی دوم. روزهایی که زندگی از نگاه هانس با آمدن دانشآموز تازهواردی به کلاس، رنگوبوی دیگری میگیرد و جهان، جای زیباتر و امنتری جلوه میکند. نام این پسر جدیدالورود کُنراد است؛ از خاندانی صاحبنام، اصیل و بانفوذ. این همشاگردی خوشپوش و کمحرف از همان روز نخست، تحسین و احترام همه، حتی معلمین سختگیر و ناآرامترین دانشآموزان کلاس را برمیانگیزد و همین امر، هانس تنها و کمالگرا را به تلاش برای نزدیک شدن و ریختن طرح دوستی با کنراد وامیدارد.
رشتههای این پیوند دوستی با شکیبایی و به مرور زمان در خلال زنگهای تفریح یا راه آمدوشد به مدرسه مستحکم میشود و حتی به ملاقاتهای خانوادگی هم میرسد. روزهای این دو پسر حالا جلا و جلوهای دیگرگون یافته و از کمرویی و انزوایشان کاسته اما در این میان چیزی هست که سببساز شک و تردید هانس میشود و شائبۀ عدم صداقت کنراد را در ذهن پرسؤال این نوجوان ایجاد میکند. هانس به این میاندیشد که رفیقش رازی را از او پنهان میدارد و انگار دری نامرئی اما نفوذناپذیر در دنیای دوستیشان هست که هانس هنوز اجازهی عبور از آن را نیافته. اما این راز چیست و چه چیزی مُهر سکوت بر لبان کُنراد میزند؟
سایۀ ابهام و دودلی همچنان بر افکار هانس سنگینی میکند تا اینکه زمزمههای جدیدی شنیده میشود. مردی بر مسند قدرت مینشیند که با شور و حرارت از اصالت و برتری نژاد آریایی سخن میراند و وعدۀ بازگرداندن شکوه و عظمت به آلمان را میدهد. اینجاست که آرامآرام آن سر مگو فاش میشود و تاریخ، سرنوشت را جور دیگری رقم میزند.
هانس که پسری یهودی و از خانوادهای متوسط است، مجبور به ترک وطن و مهاجرت به آمریکا میشود اما خاطرۀ آن دوستی هرگز از ذهن او پاک نمیشود تا روزی که دست تقدیر این دو رفیق را بهگونهای غیرمنتظره و بهتآور به هم میرساند و پایانی تکاندهنده و تاثیرگذار برای داستان رقم میزند.
فرد اولمن، نویسندۀ کتاب که خود نیز یهودی و در زمان روی کار آمدن هیتلر مجبور به ترک موطن مادریاش گشت، تحصیلکردۀ حقوق و البته نقاش بود و سالهای زیادی از زندگیاش را بهاجبار، خارج از کشورش گذراند. به همین دلیل میتوان این کتاب را بازتابی از وقایع زندگی او نیز نامید. رنج غربت و سرگردانی در جایی دور از خانه و خانواده، گذشتن از خاطرات و حمل بار سنگینی از اندوه و نگرانی و احساس عدم تعلق، همه و همه نشان از تجربۀ زیستۀ دردناکی است که در خلق شخصیت هانس نمود یافته است.
این داستان، شرحی است از آثار بلای خانمانسوز جنگ و تمامی عواقب و ابعاد شومش. روایت گسستن رابطهها و تزلزل عقیدهها و انحطاط و افول ارزشهای اخلاقی بشر.آرتور کوستلر، نویسندۀ نامدار مجارستانی و خالق رمان ظلمت در نیمروز، در مقدمهای که بر کتاب دوست بازیافته نوشته، این اثر را شاهکاری کوتاه از رفاقت در روزهایی پرتنش و راوی دردناکترین فاجعههای تاریخ بشر با لحنی آرام و سرشار از دلتنگی میداند. این کتاب به کوشش نشر ماهی و با ترجمۀ زندهیاد مهدی سحابی، خواندنی و خالق درک تجربهای ناب از معنای دوستی است.
در سال 1986 فیلمی با نام Reunion براساس داستان این کتاب و به کارگردانی جری شاتزبرگ ساخته شد که خودم هنوز ندیدمش اما میتواند پیشنهادی مناسب برای افرادی باشد که فیلمهای اقتباسی را میپسندند.