Raziyeh Bahrami
Raziyeh Bahrami
خواندن ۴ دقیقه·۱۰ ماه پیش

چالش کتاب‌خوانی طاقچه: من سرگذشت یأسم و امید

https://taaghche.com/book/191298/%D9%85%D9%86-%D8%B3%D8%B1%DA%AF%D8%B0%D8%B4%D8%AA-%DB%8C%D8%A3%D8%B3%D9%85-%D9%88-%D8%A7%D9%85%DB%8C%D8%AF

یادداشتی بر کتاب آذرماه: کتابی که جامعه را به تو می‌شناساند.

قرن بیستم قرنی پرحادثه در تاریخ بشر بود. دو جنگ جهانی عظیم با تلفات جانی و مالی سنگین، شورش‌ها، انقلاب‌ها و جنبش‌ها، رقابت‌های تسلیحاتی و هسته‌ای بلوک شرق و غرب و هزارویک اتفاق دیگر. درست است که سال‌ها از ورود به هزارۀ جدید می‌گذرد اما نمی‌توان منکر نقش تمامی وقایع قرن پیش به زمان حال و به‌تبع آن آینده شد. عمدۀ آن وقایع سرنوشت‌ساز یا خانمان‌سوز را کسانی رقم زدند که تآثیر تصمیماتشان، کماکان بر زندگی امروز ما باقی‌‌ست و دراین‌میان بوده‌اند کسانی که در آن روزگار پرالتهاب و در نقاط تاریک و روشن تاریخ از کنج سلول‌های زندان، یا با مشت‌هایی گره‌کرده در خیابان یا پشت تریبون وعظ و یا در میان صفحات روزنامه‌ها و مجلات یا در شبکه‌های اجتماعی کماکان شعلۀ لرزان امید را در برابر تندباد حوادث نگاهبانی کرده‌اند و حال، از سرگذشت روزگار یأس و امید خود نوشته‌اند.

من سرگذشت یأسم و امید:)
من سرگذشت یأسم و امید:)

کتاب من سرگذشت یأسم و امید مجموعه‌ایست از ۱۳ جستار به‌قلم نویسندگان و کنشگرانی چون نلسون ماندلا، آریل دورفمن، مارتین لوترکینگ، پابلو نرودا و... که به‌همت پژوهشگری آمریکایی جمع‌آوری و توسط نشر خوب به چاپ رسیده است. این کتاب فرصتی‌ست برای نشستن پای حرف کسانی که عمری را در راه مبارزه سیاسی و فکری با حکام جور زمانۀ خویش صرف کرده و حال از تجربیات و درک و دریافت خود می‌گویند؛ از چرایی غفلت نورزیدن و بی‌تفاوت نبودن، از ایستادگی پای شرف و ایمان و اعتقاد برای حفظ زندگی در همۀ ابعادش و در یک کلام از انسان بودن.

درجایی از کتاب از زبان نلسون ماندلا می‌خوانیم:

«هرگز اجازه ندادم این احتمال که شاید هیچ‌وقت از زندان آزاد نشوم در ذهنم پررنگ شود. هرگز باور نکردم که حبس ابد یعنی حبس تا پایان عمر. هرگز باور نکردم که پشت این میله‌ها خواهم مرد. شاید آینده را انکار می‌کردم چون ناخوشایندتر از آن بود که بخواهم ذهنم را مشغولش کنم. اما همیشه می‌دانستم روزی دوباره سبز‌ه‌ها را زیر پاهایم حس خواهم کرد و مرد آزادی خواهم بود که زیر آفتاب قدم می‌زند.»

شهامت و شور زندگی در این کلمات هویداست و چون کسانی آن را بر زبان و قلم رانده‌اند که خود در تاریک‌ترین روزهای قرن پیش زیسته‌اند و افول انسانیت و آزادگی را به‌وضوح شاهد بوده‌اند، بیشتر به جان و دل خواننده خواهد نشست. در جای دیگری از این کتاب و این‌بار به‌قلم واسلاو هاوِل می‌خوانیم:

«یا در وجودمان امید داریم یا نداریم. این ویژگی به‌لحاظ روحی اهمیت دارد و لزوماً به مشاهدۀ شرایطی خاص در جهان یا برآورد موقعیت‌های مختلف بستگی ندارد. امید پیشگویی نیست، موضع‌گیری روح است، سمت و سوی دل است، امید از جهانی که آدمی در همان دم تجربه می‌کند، فراتر می‌رود و آن‌سوی افق‌های این جهان لنگر می‌افکند.»

آری، انسان به حکم انسان بودن موظف است به زندگی و ادامه دادن و این کتاب، مجالی‌ست برای تأمل در این حقیقت مسلم که این ادامه دادن در هر عصر و زمانی دشواری و کامیابی را یک‌جا به همراه دارد و چه بهتر که برای درک و دریافت بیشتر این حقیقت، پای سخن کسانی بنشینیم که به‌‌دور از منیت و نفع زودگذر شخصی از جان و مال و فکر و قلمشان مایه گذاشته، منادی امید شدند در روزگار نومیدی و صدایشان در گنبد دوار به یادگار ماند که به قول حضرت حافظ:

«عالم از نالۀ عشاق مبادا خالی / که خوش‌‌آهنگ و فرح‌بخش نوایی دارد»

دربارۀ گردآورنده

پل روگات لوب متولد سال 1952 در برکلی کالفرنیاست. او دانش‌آموختۀ رشتۀ تاریخ و علوم سیاسی و فعال و کنشگر اجتماعی‌ست. عمدۀ فعالیت‌های او در قالب کتاب، مقاله و سخنرانی حول محور مسئولیت اجتماعی شهروندان و نقش آنان در تغییرات و تحولات اجتماعی‌ست. گفتنی‌ست این کتاب از سوی انجمن کتاب آمریکا در سال 2004، به‌عنوان سومین کتاب سیاسی سال و نیز برندۀ جایزۀ ناتیلوس برای بهترین کتاب در زمینۀ تغییر اجتماعی گردید.

دربارۀ مترجم

آزاده کامیار، متولد دی‌ماه ۱۳۵۹ در شهرستان قائمشهر است. او پس از اتمام دوران دبیرستان و سپس کارشناسی زبان در زادگاهش، تحصیلات دانشگاهی را تا کارشناسی ارشد رشتۀ مطالعات ترجمه در دانشگاه علوم و تحقیقات تهران ادامه داد.او مترجم کتاب‌های دیگری از جمله: دوئتی برای یک صدا و چند عنوان کتاب کودک به‌نام‌های من ماری کوری هستم، من نیل آرمسترانگ هستم و شاهزادۀ سیاه‌پوش بوده است.

لازم به ذکر است که نام این کتاب برگرفته از یکی از اشعار احمد شاملو به نام «شبانه» است که در مجموعۀ هوای تازه به چاپ رسیده است.

امیدتاریخ بشرجنگ جهانیعلوم سیاسیچالش کتابخوانی طاقچه
زندگی کوتاه‌تر از اونه که خودمون رو از یادگیری محروم کنیم. شاید دانسته‌های ما راه کسی رو روشن کرد.
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید