یا رفیق
یه گیاه تا وقتی که توی آبه، امکان چند شاخه شدنش کمه به خاطر اینکه خاک میخواد، اما ممکنه که جونه بزنه و ریشه بده اما این از خاصیت خودشه نه مهارت من باغبون، حالا وقتی با جمله بچه روزیش با خودش میاره مواجه میشم، همچین حسی بهم دست میده که انگار فرزندی متولد میکنیم و درون آب قرار میدیم. چون اکثر ما آدم ها هنوز خودمون در خاک مناسب برای رشد قرار نگرفتیم، گیاه در آب قلمه مناسبی نداره پس چرا ما آدم ها اینکارو میکنیم؟ حتی درست ترین انسان های بزرگی که ما ازشون یاد میکنیم؟ چی بوده که اونهارو ماندگار کرده؟ میزان فرزندآوری؟ یا میزان راز و نیاز با خدا؟ نه بلکه درکی که اونا از رسالتی که آدمیزاد به خاطرش روی زمین اومده.
اگر ما قرار نباشه دنیا رو جای بهتری کنیم و ثابت کنیم به خدا که ارزش اینهمه هستی داشتیم؟ پس برای چی باید زندگی کنیم؟ خدا هزاران فرشته تسبیح گوی داره که یکی از اون ها به خاطر ما رانده شده ، پس ما ارزشی بیش از اینها داریم. اگر قرار با شه ما بدون خرد فقط تولید مثل کنیم پس با حیوانی که 99% شبیه ماست چه فرقی داریم؟ خدا خودش میگه پیامبر هارو از میان شما برگزیدم، یعنی انسان های بودن شبیه به ما و از جنس ما و زایده آدمیزاد بودن، چرا خدا ملائکه رو برای هدایت ما نفرستاد؟ باورپذیری اونا که راحتتر بود، چون این امر داره به ما میگه انسانیت بر روی زمین برگزیدهس نه شخص ! نشانه رسالت پیامبر ها در زمین معجزه های اونا بوده، مگه همه ما انسان ها کم معجزه داشتیم؟ آیا تاسیس بزرگترین مرکز درمان کودکان سرطانی در خاورمیانه در کشوری با اقتصاد نه چندان مطلوب توسط یک بانو ؟ معجزه نیست؟ آیا انسانی که حجمی با تن ها وزن رو به آسمان یا حتی فضا میفرسته؟ معجزهگر نیست؟ اگر پیامبران انسان های خاصه بودند برای کمک کردن به ما برای درک بهتر ارزش های وجودی خودمون بودند در روزگاری که هنوز توانایی های ما انقدر که باید مشخص نشده بود. چرا از 1400 سال پیش تاکنون دیگه پیامبری نیست؟ چون ما خودمون معجزهگری یاد گرفتیم! چرا نمیخوایم باور کنیم آدمیزادی که با وجود اینترنت هنوز خودش نشناخته ؟ با معجزه هیچ پیامبری قرار نیست بیدار بشه؟ اگر اینهمه پیشرفت قرار نیست مارو از خواب غفلت بیدار کنه؟ پس کدوم معجزه از کدوم پیامبر ناشناخته میتونه؟
این باور اشتباه ماست که فکر میکنیم بقا ما در گرو فرزندان ماست، رستم به ما میگه مرام پهلوانی اثرش از پادشاهی موروثی بیشتر، حتی اگر قاتل تنها پسر خودت باشی. چرا بعضی حیوانات با نام خاص در تاریخ ماندگار شدن؟ چون ذره ای از رسالت انسانی درک کردن، حالا خود ما که آدمیزاد هستیم؟ چقدر به فکر خصایص انسانی خودمون هستیم؟ انسان وقتی سیب ممنوعه رو خورد، از توانایی های جسمی خودش آگاه شد و بعد زمینی شد. پس اگر ما بخوایم دوباره بهشتی باشیم، باید از هر چیزی که از سر غریزه در ما به وجود اومده فاصله بگیریم، ثابت کنیم گه ارزش اون 1% تفاوت رو داشتیم، چرا با فرزندآوری نابجا؟ به دنبال بقا یک اسم و رسم زمینی هستیم؟ فرزندی انسانیت دارد که از دل خاک برآمده باشد، فرزندی که بدنبال نیاز به رشد انسان بودن در این دنیا وجود دارد، چه نیازی با ماندگاری اسم خود بر روی زمین دارید؟ اگر خود را بهشتی و آسمانی میدانیم؟ اگر فرزند من از نسل آدمیزاد و برای فرایند رشد انسانیت باشد چه فرقی میکند که مال من باشد یا انسانی دیگر؟
ماندگاری انسان ها به خاطر انجام رسالت آنهاست، انسانی های که کیفیت آدمیزاد را بالا بردهاند و نه کمیت آنرا، انسانیت به آدم های بی جا و مکان که اصالت انسانی خود را نمیشناسند و دلیل وجود خود را نیازی از سر غریزه و حس قطعیت والدین خود میدانند نیاز ندارد. ما از خاک رستهایم و قبل از هر چیز باید به فکر کاشتن خود بر روی زمین باشیم، بعد از رشد بارور شویم. اگر ما فرزندی در آب به دنیا آوریم، اگر حتی به مقام انسانیت برسد از ذات خود اوست نه از توانایی ما، اگر ریشه های ما در خاک باشد میتوانیم سر بر آسمان برآریم و جاودانه شویم.
به نظرتون چرا آدم ها برای خودشون اسم تخلص یا کنیه انتخاب میکنن؟