معمولاً باید موجودات گیاهی و جانوری در محیط طبیعی و بدون مداخلۀ انسان زندگی کنند اما. چرا ما روز و شب متفاوتی با خارجیها داریم، اما فصلهای مشترک؟ چرا یکسان از حال چرخه طبیعت باخبر نمیشویم و چرا اگر نمیتوانیم آنطرف برویم اما فرهنگ آنها را میپذیریم. چون فکر میکنیم شرایط زیستی میتواند همانند فصلها سنخیت پیدا کند. خوب ما اگر نمیتوانیم برویم که میتوانیم پت بیاوریم، زمانی گاو و گوسفند و مرغ "پت" بودند. سگ آن موقع نگهبان مابقی پتها بود. امروزه ولی سوژه سرگرمیها، یعنی غایت سگ این شده است ظلمی فراتر از اندازه رها بودن آنها، تازه اگر توله کشیهای سودمند را فاکتور بگیریم. میتوان تصور کرد که روزی سگ منقرض شود؟ اگر نژاد تلفیقی نسازیم انقراض پیشکش! خب برای همین دیگر انقراضهای صورت گرفته به چشم نمیآید. اینکه چرخه طبیعت در حال نابودی است زیرا واقعیت پت دارد حقیقت حفظ چرخه حیاتوحش را باطل میکند. نمیدانم چرا گاهی جای واقعیت و حقیقت جابجا میشود انگار باطل سحری که جابجا عمل کند، شما ببینید از کدام جهت سحر شدهاید واقعیت یا حقیقت از همان جهت باطل کنید اگر از روی عشق به حیوانات از آنها نگهداری میکنید یا از روی جذابیت و سرگرمی یعنی میخواهم بگویم ناخودآگاه جانور دوست ما دارد گرا خطا برای نگهداری خانگی آنها میدهد و نه نگهداری در بستر موردنیاز ما و جانداران. اگر یوزپلنگ نابود شود یعنی دام خوبی برای تغذیه نداشته و علفزاری برای تغذیه دام وجود نداشته و نبود علفزار حاصل آبوهوای نامناسب است. یعنی خراب شدن اندک تصوری که از بهشت برایمان باقیمانده است. اعتقاد داشتن به بهشت دو سر برده است؛ یا لیاقتمان را برای رسیدن به بهشت اثبات میکنیم و یا اینکه با کمالگرا بودن ضربهای بر پیکر دیگران وارد نکردهایم و اندیشیده عمل کردهایم، همین دنیا را مبدل به بهشت خواهیم کرد. یادمان باشد اینکه آیندگان چه میکنند دیگر مطرح نیست اگر میخواهید تا سال ۲۰۴۰ باشید و با همین رویه زندگی کنید، دیگر زمینی وجود ندارد. پس بهتر است این نتیجه را نگیریم که هرچقدر پول است را جمع کنیم برای کوچ بهجایی غیر از زمین، چون سرعت نابودی آنچنان بیشتر میشود، که به رؤیا دیرینه انسانی نخواهد کشید که قابلیت دسترسی به آن را میسر کند. بهاندازه باقیمانده عمر تنها ایلان ماسک فرصت برای ساختن و یا فرصت رفتن وجود دارد. تنها کافی است از نگهداری پت که سرپوشی برای ارضا نیاز به حفظ چرخه طبیعت است کنارهگیری کنیم، همین مورد تعمیمیافته تقلیدهای بسیار دیگر از سبک زندگی غربی است. که در رأس آن امریکا سالیانه دارد بهاندازه تغذیه روزانه تمام جهان را تنها خوراک دام میکند. درمجموع مصرفگرا تجربهها نباشیم، کمی بهجای توسعه فردی و شغلی به فکر گسترش دامنه فکری خود باشیم. به ازای هر ساعت کوچ شدن مستندی در رابطه با زیستگاهمان نیز ببینیم. قیمت ناپرهیزیهای ما دارد به نابودی حیات منجر میشود، ماشینهای خنک، سرمایشی خانهها، ادارهها، پاساژها دائم روشن و عبور مرور پیادهروها خاموش...