سلام به همه عزیزان دل.
حتماً شما هم شنیدهاید که از قدیمالایّام گفتهاند: هیچکس بازندهها را به یاد نخواهد سپرد.
اما بعضی از بازندهها هم هستند که به نحوی در یادها میمانند که هیچکس باورش نمیشود. بله؛ همانهایی که به قول محبوب از شکستشان به پیروزیشان پل میزنند. امروز میخواهم در مورد احداث این پل برایتان بنویسم.
اولاً بگویم که ابداً این پل زدن مثل هر کار دیگری سختیهای خودش را دارد و به همین سادگی که میگوییم نیست. به قول معروف:
☆مرد میخواهد...☆
خشت اول این پل پذیرش صددرصدی مسئولیت شکست است. حتّی اگر می دانید که عوامل دیگری هم بجز کمکاری خودتان در رخداد شکست تان دخیل بودهاند باز هم تمام و کمال مسئولیت آن را به عهده بگیرید و با صدای رسا بگویید: اَیُهاالنّاس تقصیر من بود، من خواستم که اینگونه شود.
حداقل حاصله این سبک تفکر برای شما این است که متوجّه میشوید که کنترل اوضاع کماکان در دستان شماست و هرگاه بخواهید میتوانید تغییرات لازم را ایجاد کنید و دیگر چه اعتماد به نفسی از این بهتر!
بدون فوت وقت میرویم سراغ گام بعد.
حالا خیلی سریع در خلوت خودتان دلایلی را که فکر میکنید در شکست شما تاثیر داشتهاند را روی کاغذ بیاورید و میزان و نوع تاثیر آنها را تحلیل کنید و نتایج خودتان را هم از آنها بنویسید تا برای مرحله بعد بتوانید از آنها استفاده کنید و به خودتان قول بدهید که از یک سوراخ دوبار گزیده نشوید. حالا شما روی پل پیروزی ایستاده اید و منتظر مسابقه و حرکت بعدی برای به کارگرفتن تجربیاتتان هستید. بهتر است یک دفتر ویژه برای اینکار داشته باشید تا گهگاه درسها را مرور کنید.
یک نکته دیگر اضافه کنم و آن هم اینکه هیچ وقت و در هیچ یکی از مراحل زندگیتان نگذارید که شکست برایتان عادی شود، از شکست خوردن بترسید و از رخداد آن ناراحت شوید اما زیاد هم در خمودگی و ناراحتی آن نمانید. نهایتاً بعد از هر آزمون با نمره پایین دقایقی را صرف تفکر و البته ساخت پل تان اختصاص کنید و تمام.
این شما و این ادامه مسیر.
دوستدار شما دکتر فضایلی