چند روز پیش روز جهانی معلم بود
داشتم فکر میکردم.دیدم من زمانی که بچه بودم و انشا (دراینده چه کاره خواهید شد؟) رو مینوشتم هیچ وقت به معلمی فکر نکردم
روزگار گذشت و ارزو ها و شرایط تغییر کرد و حالا قراره معلم بشم
میگن یکی از راهای درمان افسردگی انجام کار مفیده.یه کار اثر بخش برای جامعه
وقتایی که غمگینم به این فکر میکنم که چند سال دیگه من به دانش اموزام به جای استرس فشار رقابت مقایسه های غلط حفظ کردن های مسخره ای که نهایتا همون سال به یاد دارن، به اونها درس عشق میدم.درس محبت به همنوع درس پذیرش تفاوت ها درس لذت بردن از شعر و موسیقی لذت خوندن یه کتاب جدید
بهشون یاد میدم عیب نداره اگه هرازگاهی برن زیربارون و تک تک قطره هاش رو حس کنن
هر چند روز یک بار به اونها گوشزد میکنم که گذشته رفته و اینده نیومده از حال از این لحظه ای که داره میگذره استفاده کنید و لذت ببرید
میگم بهشون که اصلا ایرادی نداره اگه اشتباه کردن مهم اینه که دوباره پاشن تسیلم شدنه که بده
به دانش اموزام هر روز میگم که نمره ارزش اشک شمارو نداره بخندین که دنیا کوتاهه
میگم که هروقت حس کردید کسی رو دوست دارین بهش بگین درنگ نکنید شاید دیر بشه
به جای اینکه بگم درس بخونید تا دکتر مهندس بشین میگم درس بخونید و برید دنبال علاقه تون
بهشون میگم به جای خریدن کتاب های فراوون غیر درسی و رفتن به کلاس های تموم نشدنی فشرده خصوصی برید یک فن یادبگید یک هنر یک مهارت
بهشون یاد میدم خودشون رو هرجور که هستن دوست داشته باشم
این روزا وقتایی که خستم وقتایی که ناامیدم به همین ارزوها و اهدافی که برای دانش اموزانم دارم فکر میکنم.عجیب لبخند به لب هام میاره دوباره سرشار از امید میشم
شما اگه معلم بودید چی به بچه ها یاد میدادین؟