Null
Null
خواندن ۳ دقیقه·۳ سال پیش

رفیق معتاد شما / ۱

اگه قسمت ۰ رو مطالعه کردی قسمت پایین رو نیاز نیست بخونی رفیق ???

سلام رفیق ، کسی که داری الان اینو میخونی ، من تو رو رفیق خودم صدا میکنم چون کسی رو ندارم که توی این زمینه باهاش صحبت کنم ، مجبورم باهات صحبت کنم ، چون باید صحبت کنم

اسمی از خودم نذاشتم توی پروفایلم برای این که هم بتونم راحت صحبت کنم و اعتراف بکنم هم این که تو بتونی منو رفیق خودت بدونی ، منو به چشم یه آدمی به اسم فلان و فامیلی فلان که در فلان جا زندگی میکنه تصور نکنی که پسره یا دختر

بتونی منو به عنوان یه انسان که نفس میکشه و قلبی داره که هنوز میزنه ببینی و اینطوری بتونی منو رفیق خودت بدونی و حرفام رو گوش کنی

تمامی ناملایمتی هایی که توی زندگی داشتم رو با خوردن قرص آروم کردم و الان نزدیک به ۸ سال هستش که وابسته به ترامادول هیدروکلارید هستم و از ۲ روز پیش تصمیم گرفتم که برای همیشه ترکش کنم و تصمیم گرفتم توی زمانی که دارم ترک میکنم ، بیام اینجا و صحبت کنم





طبق تحقیقات و تجربه ایی که دارم بهترین راه ترک قرص ، کم کردن دوز قرص هر ۷ روز یک بار هستش ، من از روزی ۲ تا قرص شروع کردم و الان دارم هر هفته 1/4 قرص رو میزارم کنار و روند این کار برای من نزدیک ۴۵ روز طول میکشه تا کامل بزارم کنار

اینو میدونم که توی این ۴۵ روز از دو جهت روم فشارعه ، یکی این که باید وسوسه ام رو کنترل کنم و از طرف دیگه ضعف و خماری که برای بدنم قراره ایجاد بشه

البته این روشی که من انتخاب کردم ، خماری خیلی شدیدی رو قرار نیست تحمل کنم مثل کسایی که یه دفعه میزارن کنار ، اما باز یه سری تغییرات رو همین الان دارم حس میکنم

مثل این که یکم احساس سرما میکنم دائم و بدنم سردعه و دوم این که خوابم بهم ریختع و راحت نمیتونم بخوابم


الان از فردا قرارعه ۱ و نصف کنم دوزم رو ، و اینو میدونم که مشکل خوابم قطعا بیشتر خواهد شد ، به خاطر همین باید حتما یه دکتر روانپزشک برم و باهاش صحبت کنم

هم باید بهش بگم که برای مشکل خوابم راه حلی بده و یه قرصی رو برام تجویز کنه و هم این که برای این که این فرایند برام یکم کم درد تر باشه ، یه قرصی برام تجویز کنه که باعث ترشح سروتونین توی مغذم بشه ، همون هورمنی که باعث شادی های ما میشه

همون هرمونی که ترامادول باعث میشه به مقدار زیادی توی مغذ پیاده کنی و نتیجه اش این بشه که همه ی درد هات فراموشت بشه ، باعث بشه ناراحتی های عالم رو داشته باشی و خاطرت پریشون باشه ، حالت اما خوبه خوب


من توی این ۸ سالی که قرص میخوردم ، تمام درد هام رو فراموش کردم و تونستم یه پرده ایی روشون بکشم ، الان که میخوام قرص رو بزارم کنار ، احساس میکنم تمام اون درد ها باز دوباره میخوان توی ذهنم زنده بشن :(


چند وقت پیش که رفتم یه عطاری تا قرص بگیرم، توی عطاری یه مرد نسبتا مسنی بود که انگار توی زمینه مدیتیشن کار میکرد ، ازم خواست که چند دقیقه پیشش بشینم و باهام صحبت کنه ، توی حرفاش یه جمله ایی بهم گفت ، بهم گفت بعضی وقتا که فشار روت زیاد میشه و وسوسه میشی که قرص بخوری ، همون لحظه بشین و به هر چیزی که معتقد هستی که میتونه خدا باشه یا کائنات یا هر چیز دیگه بگو که الان اون وقتیه که من بهت نیاز دارم و باید کمکم کنی




شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید