ویرگول
ورودثبت نام
رفیق علمی
رفیق علمیما رو از دانش ترسونده‌اند تا فک کنیم این چیزا فقط مال از ما بهترون ه. یه رفیق لازم داریم که دست‌مون رو بگیره تا با هم نترسیم و پیش بریم واسه یاد گرفتن. تلگرام: t.me/refighelmi
رفیق علمی
رفیق علمی
خواندن ۶ دقیقه·۱۰ ماه پیش

کدام وطن‌ات را دوست داری؟

وقتی می‌گوییم وطن‌مان را دوست داریم، دقیقاً چه چیز را دوست داریم؟ علاقه به وطن و میهن، علاقه‌ای است رایج در بین مردم یک سرزمین. اما این علاقه دقیقاً چه معنایی دارد و محتوایش چیست؟ آیا وطن، یک خط فرضی و بی‌اهمیت است که به دورِ یک تکه از خاکِ کره‌ی زمین کشیده شده است؟ خطی است که هر موقع لازم بود می‌توان آن را جابه‌جا کرد؟ یا نه، وطن مقدس است و باید هر طوری که هست، از وجب‌به‌وجبِ آن دفاع کرد و هر کس این کار را نکند، خائن و وطن‌‌فروش است؟ در این صورت، دقیقاً به چه چیز خیانت شده است؟

احساس‌های مختلفی مانند غم، دلتنگی، خشم، محبت و شور که ما نسبت به وطن‌مان تجربه می‌کنیم، آیا توهماتی هستند ساخته‌ی ذهن ما؟ این احساسات هیچ اعتباری ندارند؟ اگر چنین است، چرا مردمان مختلف، با همین گونه احساسات به حرکت درمی‌آیند، دست به عمل‌ می‌زنند و حتی هزینه‌های سنگینی مثل کشته‌شدن را به جان می‌خرند؟ آیا علاقه به وطن، فقط یک بازی روان‌شناسانه است که قدرتمندان و ثروتمندان راه می‌اندازند تا از نیروی مردم به نفعِ خودشان سوءاستفاده کنند؟

آیا دوست داشتنِ وطن، هیچ اعتبارِ عقلانی‌ای ندارد و بهتر است به کلی کنار گذاشته شود؟ یا آنکه می‌توان وطن خود را به شیوه‌ای عقلانی دوست داشت؟ و اگر چنین است، چگونه می‌توانیم وطن‌مان را به شیوه‌ای درست و انسانی، دوست داشته باشیم؟

کتابِ «برای عشق به میهن»، می‌خواهد به همین سؤالات بپردازد و پاسخی برای این قضیه پیدا کند که چگونه می‌توانیم وطن‌مان را به شکلی سالم و عقل‌پسند دوست داشته باشیم. در این کتاب، شیوه‌ها و مدل‌های مختلفِ دوست‌داشتنِ وطن مطرح می‌شود؛ از شیوه‌ی یونانی‌ها و رومی‌های باستان گرفته تا شیوه‌ی وطن‌دوستی در آلمان و آمریکای امروز. هر شیوه و مدل هم مورد بررسی قرار می‌گیرد و ضعف‌ها و قوت‌های آن بیان می‌شود. نظریه‌های متفکرانی که در زمینه‌ی وطن‌دوستی، ایده‌پردازی کرده‌اند مسیر اصلی کتاب را تشکیل می‌دهد.

در کتابِ «برای عشق به میهن»، دو رویکرد کلی در زمینه ی علاقه به وطن وجود دارد. طبق اصطلاحِ مورداستفاده‌ی نویسنده یا مترجم، رویکرد اول «وطن‌پرستی» (Patriotism) نام دارد. در این رویکرد، فرد به وطن خود عشق می‌ورزد؛ یعنی به زندگیِ آزادانه‌ی مردمانِ سرزمین‌اش؛ به دیار و مردمی که به او زبان، تعلیم‌وتربیت، خاطراتِ زیبا، حقوق انسانی و سیاسی و بسی مواهبِ دیگر عطا کرده است؛ به زیستنِ مردم‌اش در فضایی پُر از مهر و شَفَقَت و به دور از سرکوب و تبعیض؛ به تلاشِ ارزشمند هم‌وطنانش برای دفاع از کرامتِ انسانی‌شان و ایستادگی‌شان در برابر فساد و زورگویی. به بیانی خلاصه، فرد به وطن‌اش به عنوان یک «جمهوری» عشق می‌ورزد؛ جمهوری‌ای که آزادی و برابری مشخصاتِ اصلیِ آن هستند.

در رویکرد دوم که نویسنده یا مترجم، آن را «ملی‌گرایی» (Nationalism) می‌نامد، فردِ ملی‌گرا وطن‌اش را دوست دارد؛ یعنی خلوص نژادیِ وطنش را، همگون و یکدست‌بودنِ فرهنگی یا مذهبیِ وطنش را، زبان مشترکش را. این نوع علاقه به میهن، همراه است با فخرفروشی و خاص‌انگاریِ کشور خود؛ همراه است با بیگانه‌سازی از دیگر مردمان و همراه است با بدبینی و عصبانیت نسبت به تغییر، چندگانگی و تنوع‌های درون کشور. در این نوع علاقه به میهن، خبری از آزادی، حقوق سیاسی، مبارزه با تبعیض و نابرابری و اموری از این دست نیست. در ملی‌گرایی، آنچه موردعلاقه است، «ملت» است، نه جمهوری.

ایران ما، در دوره‌های مختلف تاریخی، از گذشته‌های بسیار دور گرفته تا دوران مشروطه، به شکل‌های مختلف در تلاش بوده است که یک کشور یا وطن باشد. کشور یا وطن شدنِ ما در هر دوره‌ای، بر پایه‌ها و ستون‌های خاصی بنا شده است. اکنون، ایران دوباره در حال اندیشیدن به خود است؛ به اینکه می‌خواهد وطن بودن‌اش را بر چه ستون‌هایی استوار کند. کتابِ «برای عشق به میهن»، تمرین بسیار خوبی است برای کسانی که اهمیت و حساس بودنِ این مسأله را متوجه اند:

«همان‌گونه که تاریخ غالباً نشان داده، وقتی مردمی با بحرانی اخلاقی و سیاسی مواجه می‌شوند، این احتمال وجود دارد که یکی از این دو استیلای فکری پیدا کنند: زبانِ وطن‌پرستی یا زبانِ ملی‌گرایی. چنین به نظر می‌رسد که آن زبان‌ها، دارای نیرویی وحدت‌بخش و بسیج‌کننده اند.»

پرداختن به این مسأله بسیار مهم است، زیرا وطن‌پرستی و ملی‌گرایی هر یک به دنبال خود آینده و زندگی‌ای متفاوت را به همراه خواهند آورد:

«ما باید بتوانیم در استدلال‌های علنی و عمومیِ خود بگوییم کدام یک از مطالباتی که کشورمان از ما دارد، باید رد گردد و کدام یک باید پذیرفته شود. علاقه‌ی ملی‌گرایانه به میهن، باعث می‌شود که کشور به طرز خفقان‌آوری یکدست، بی‌رنگ، خمود و سرکوبگر شود و شهروندان را به متعصبانی کوته‌فکر، ناشکیبا و کسل‌کننده تبدیل می‌کند.»

بسیاری از متفکران و اهالی فرهنگ و هم‌چنین بسیاری از فعالان اجتماعی و سیاسی، وقتی می‌خواهند انسانی و اخلاقی عمل کنند، احساس می‌کنند که دیگر نمی‌توان از چیزی به نام وطن‌پرستی صحبت کرد، زیرا سخن گفتن از وطن همان و افتادن در دامِ خودشیفتگیِ گروهی و تعصب‌ورزی و منفعت‌طلبیِ دسته‌جمعی همان. اما در پیِ این وضعیت، این متفکران و فعالان، به‌تدریج از مردم عادی و از زبانِ مؤثر برای ارتباط با آنها دور و دورتر می‌شوند؛ مردمی که علاقه به وطن، بخشی از تجربه‌ی زیسته‌ی آنهاست.

با فاصله‌گرفتنِ اندیشمندان و فعالان از مردم، علاقه به میهن همچون زمینی که در آن بسی چیزهای نیک و بد می‌توان کِشت، باقی می‌ماند. بلافاصله نیروهای سرکوبگر، رژیم‌های فاسد، نظام‌های طبقاتی و عدالت‌ستیز و بسیاری دیگر از قدرت‌های موجود به این زمین هجوم آورده و در آن، به کشتِ آنچه می‌خواهند می‌پردازند؛ چنان‌که در طول تاریخ نیز چنین کرده‌اند. آنها، نسخه‌ای ملی‌گرایانه از عشق به میهن را خلق کرده و نهایت بهره را از تبلیغ و گسترشِ آن می‌برند:

«ضرورتِ مواجهه‌ی جدی با ملی‌گرایی، هم به لحاظ فکری و هم به لحاظ سیاسی، امری بسیار ضروری است. تأثیر سخنانِ ملی‌گرایانه بر روی فقرا، بیکاران، روشنفکران سرخورده و طبقه‌ی متوسطِ روبه‌اُفول بسیار زیاد و قدرتمند بوده است و هم‌چنان نیز هست. کسانی که به لحاظ اجتماعی تحقیر و خفیف شده‌اند، عضویت در یک ملت برایشان بسیار باشکوه جلوه می‌کند و در آنها حس تازه‌ای از غرور و کرامت ایجاد می‌نماید: من بی‌چیزم، اما دست‌کم یک آمریکایی (یا ایرانی یا آلمانی) ام.» [در نتیجه، نیروهای اجتماعی مهم و ستمدیده‌ای که می‌توانستند فعالانه دل به آرمان و اهداف تحول‌خواهانه بسپارند، غالباً وارد اردوگاه نیروهای سرکوبگر می‌شوند.]

اما نویسنده‌ی کتابِ «برای عشق به میهن» می‌خواهد نشان دهد که نوعی از وطن‌پرستی وجود دارد که می‌تواند اخلاقی، انسانی و البته از لحاظ سیاسی قدرتمند و مؤثر باشد:

«بر این باورم که وطن‌پرستی، فاقدِ زبانی از آنِ خودش است. در نگاه اول، به نظر نمی‌رسد که وطن‌پرستی نتواند صدای خودش را در میان هیاهوی پرسروصدای ملی‌گرایی به گوش برساند و به همان‌ اندازه هم قدرتمند و رسا باشد. گفتنِ مُتقاعدکننده‌ی این مطلب که میهن یعنی جمهوری و آزادی مشترک؛ گفتن این مطلب که عشق به جمهوری و آزادیِ مشترک، توهم و شیدایی نیست و یک میلِ حریصانه به تملّک و تصاحب هم نیست، بلکه عین مهرورزی و بخشندگی است؛ گفتنِ این‌ها دشوار به نظر می‌رسد؛ در حدی دشوار که می‌تواند آدم را همان اولِ کار، از گفتن‌شان منصرف کند. [شخصاً راهِ رسیدن به آن را به طور دقیق نمی‌دانم] اما می‌دانم وطن‌پرستی‌ای هست که سزاوارِ بازیافتن و بازپس‌گرفتن است؛ وطن‌پرستی‌ای که از مهرورزی و جمهوری سخن می‌گوید.»
کتابمعرفی کتابوطنایرانسیاست
۱۷
۲
رفیق علمی
رفیق علمی
ما رو از دانش ترسونده‌اند تا فک کنیم این چیزا فقط مال از ما بهترون ه. یه رفیق لازم داریم که دست‌مون رو بگیره تا با هم نترسیم و پیش بریم واسه یاد گرفتن. تلگرام: t.me/refighelmi
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید