از بیرون که به درهای بسته آزمایشگاه ها در دانشگاه ها و پژوهشکده ها نگاه میکنیم، همهچیز به نظر سری و محرمانه است. کارکنان این آزمایشگاهها وقتی برای استراحت یا خوردن غذا بیرون می آیند هم غرق در افکارشان هستند و اغلب با دیگر همکاران خود در همان موسسه یا دیگر دانشگاهها ارتباط موثری ندارند. پژوهشگران و دانشمندان ترجیح میدهند پروژه هایشان را به تنهایی جلو ببرند تا جایزه، اعتبار پژوهشی و ارتقای رتبه را از آن خود کنند. چنین فضای بیروح و وجود چنین شکافی در سیستم تشویق و پاداش دنیای علم، طبیعی است پژوهشگران جوان و سرشار از ایده های نو را با خلاقیت کم و بهشدت اهل رقابت بار بیاورد. نتیجه آن هم سرعت آهستهتر کشف و پیشبرد مرزهای دانش است. اما این نیمه خالی لیوان است؛ نیمه پر لیوان ره صدساله ای است که با آغاز عالمگیری کرونا یک شبه طی شد. نحوه واکنش جامعه علمی در زمان عالم گیرشدن بیماری ها برای دستیابی به موفقیت های بزرگ در پزشکی، یافتن روشهای درمانی و ارائه داروهای موثر در کاهش مرگومیر و سایر اثرات منفی این دوران، اهمیت بسیار بالایی دارد. برای مقابله با عالم گیرشدن کووید-۱۹ نیز دیدیم که چطور دانشمندان کشورهای مختلف دست به دست هم دادند تا در سریعترین زمان ممکن واکسنهای جدیدی بسازند. بررسیه ای مختلف نشان میدهد با شروع همه گیری کرونا، همکاریهای بین المللی محققان و همکاری افراد با گرایشها و زمینههای علمی مختلف در یک مقاله تا حدودی افزایش یافته است. از آنجا که هدف نهایی هر پژوهشی به کارگیری آن در بهبود کیفیت زندگی انسانهاست، پس چرا پیش از این شاهد چنین همکاریهای گستردهای نبوده ایم؟ چرا باید چنین تراژدی عظیمی اتفاق میافتاد تا متخصصان رشته های مختلف با هم همکاری کنند؟ آیا پیشرفت سریعی که برای مقابله با کووید-۱۹ جریان داشت، برای سایر بیماریها نیز تکرار میشود؟ به نظر میرسد که اگر میخواهیم به کشفیات مهمی در حوزه محیطزیست، فضا، آزمایشهای بالینی و روشهای درمانی جدید برسیم، وقت آن رسیده است تا دانشمندان و پژوهشگران از منطقه امن شان خارج شوند و با همکاری بیشتر با یکدیگر به دنبال چارهای باشند برای مشکلاتی که رودرروی همه قرارگرفته است.
چند سال دیگر وقتی به عقب برگردیم و به روند پژوهشها در این روزها نگاه کنیم، ردپای نابسامانی های امروز برای همیشه باقی خواهد ماند. اکنون بسیاری از پژوهشگران گرایش خود را تغییر داده و روی مطالعه ویروس کرونا متمرکز شده اند. بسیاری از پژوهشگران سفرهای خارجیشان لغو شد، گروههایی هم آزمایشگاههای خود را به طور موقت تعطیل کردند. بعضیها در کشور دیگری گیر افتادند و اجازه سفر نداشتند، برخی هم بهعلت قرنطینه های طولانی نتوانستند فرد کلیدی پژوهش هایشان را استخدام کنند. از سویی لغو جلسات حضوری، کنفرانسها و سمپوزیومها فرصت تعامل و ارتباط با دیگران را که برای پژوهشگران جوان اهمیت ویژهای دارد از آنها دریغ کرد. از طرف دیگر شوک غیرمنتظره کووید-۱۹ بر بدنه جامعه علمی باعث تغییر نحوه همکاری بین دانشمندان شد. در طول این عالمگیری کمبود آزمایشگاه های مرکزی یا محدودبودن شان در نقاط خاصی، نیاز دسترسی به دادههای بیشتر و تخصصهای مختلف را همه گروههای پژوهشی احساس کردند و همین امر آنها را مجاب میکند تا برای غلبه بر محدودیتها و چالشهای موجود، با بیرون از مرزهای کشورشان تعاملات خود را ایجاد و تقویت کنند؛ همچنین اهمیت حفظ یک جامعه علمی مشترک و فراتر از مرزها در زمان همه گیریها به خوبی خود را نشان داد. با شروع عالم گیری کرونا، پژوهشگران در بسیاری از حوزهها به دنبال ایجاد همافزایی و همکاری با دیگر همتایان خود در دنیا بودند، خواستهای که تا حدی هم برآورده شد. براساس دادههایی که پایگاه نیچر از مقالات با نویسندههای چندملیتی به دست آورده است، در ماه های ابتدایی همه گیری همکاری های بین المللی زیادی درباره مقالات با موضوع ویروس کرونا شکل گرفت. اما با گذشت زمان، تعداد مقالات با همکاری های بینالمللی کاهش یافت. این اتفاق چالشهای موجود در همکاریهای بین المللی برآمده از تنشهای سیاسی دیرینه را میتواند تشدید کند؛ به ویژه این موضوع درباره همکاریهای بین چین و ایالات متحده نگران کننده است. ولی در برابر این موضوع همکاریهایی که در آن افراد با گرایشها و زمینه های مختلف در کنار هم قرار میگیرند، رشد داشته است. پژوهشگران برای این نوع از همکاریها اصطلاح چتربازی (parachuting) را به کار میبرند و این پروژه ها با خلاقیت بیشتری همراه هستند. به طورکلی اگر بخواهیم به روند همکاریهای بین المللی درباره کووید-۱۹ در سال گذشته میلادی نگاه کنیم، تفاوت چندانی با دیگر حوزه های پژوهشی نداشته است. اما مقالاتی که با همکاریهای بینالمللی یا با «چتربازی» منتشرشده اند، جدیدتر بوده و نوآوری بیشتری داشته اند.
رشد همکاریهای جهانی
در دهه ۱۳۷۰ شمسی/۱۹۹۰میلادی، بررسی آماری بین دانشمندان آمریکایی نشان میداد که حدود یکسوم از ترتیبدهندگان و پیشگامان همکاریهای بینالمللی علمی، اصالتا اهل کشور دیگری هستند و با همکاران خود در آن کشور در ارتباطند. یک سوم دیگر نیز اهل خود آمریکا بودند. از آن زمان تا به امروز سفرهای ارزانتر و بهبود دنیای ارتباطات دیجیتالی به افزایش همکاریهای بینالمللی کمک کرده است. علاوه بر رشد پایدار همکاریهای جهانی، سالهاست که مقالات با نویسندههای چندملیتی بیشتر از مقالات با نویسنده های اهل یک کشور، مورد ارجاع قرار میگیرند. برای مثال نتایج پژوهشی در سال گذشته نشان می دهد با اضافه شدن هر کشور جدیدی در فهرست نویسندگان مقاله، روند ارجاع به آن مقاله بهطور پیوسته بالا میرود. البته دانشمندان بر سر رابطه بین این همکاریها و کیفیت مقالات اتفاق نظر ندارند. برای نمونه در بررسی دیگری روی مقالات حوزه زیست پزشکی، رابطهای بین همکاریهای بینالمللی و افزایش دقت یا کیفیت مقالات وجود ندارد. نتایج بررسی ها نشان می دهد یکی از عواملی که باعث افزایش همکاریهای جهانی شده است، ظهور چین به عنوان یک ابرقدرت در حوزه پژوهش است. اگرچه در بیشتر مقالات چینی، نویسندهها همه اهل چین هستند، ولی روند صعودی انتشار تعداد مقالات چین، این کشور را بهعنوان شریک تحقیقاتی قدرتمندی به پژوهشگران دیگر کشورها معرفی میکند. البته توجه ویژهای به همکاریهای بین ایالات متحده و چین، به عنوان دو ملتی مطرح می شود که بیشترین شکوفایی علمی را دارند. همانطور که در نمودارها میبینیم، در ماههای ابتدایی شروع همهگیری کرونا، این دو کشور در ارائه مقالات مربوط به کووید-۱۹ بیش از هر دو کشور دیگری باهم همکاری داشته اند. همینطور در مورد مقالات مربوط به دیگر رشته ها نیز روند مشارکت بیشتری داشتند. اما با ادامه روند عالم گیری کووید-۱۹، ایالات متحده همکاری اش را در ارائه مقاله های کووید-۱۹ با دیگر کشورها مثل انگلیس جایگزین کرد. به این ترتیب، سهم چین در مقالات افت کرد. از این موضوع گذشته دولت چین نیز همزمان پیگیری درباره کووید-۱۹ را محدودتر کرد و ادامه همکاریهای این دو کشور درباره جریان اطلاعات غلط درباره کرونا ویروس جدید متوقف شد.
تنشهای سیاسی -جغرافیایی
کاهش همکاریهای بین چین و آمریکا در تحقیقات کووید-۱۹ تنها بخش کوچکی از همه همکاریهای پژوهشی بین دو کشور است و کاهش همکاری بین آنها بسیار گستردهتر بوده است. بررسیهای نیچر روشن میکند که گرچه در انتشار تعداد مقالاتی که نویسندههای چینی و آمریکایی دارند روند صعودی وجود دارد، سهم همکاریهای بین المللی چینیها با نویسندگان آمریکایی از چهار سال پیش کمتر شده و همکاریشان با دیگر کشورها مثل استرالیا و انگلیس افزایش یافته است. به طور مشابه سهم همکاری های بین المللی آمریکاییها نیز با نویسندگان چینی برای اولین بار پس از رشد در دو دهه گذشته افت کرده است.
دلیل کاهش همکاریها را شاید بتوان در مداخلات دولتی جستوجو کرد. دولت آمریکا، آن دسته از محققانش را که با دانشمندان چینی همکاری میکنند، از جهت دزدیدن مالکیت معنوی و جاسوسی بهدقت زیر نظر میگیرد. زیرا مواردی نظیر دستگیری و اخراج از کار بهدلیل عدم شفافیت مالی از نهادهای خارجی و زیرپا گذاشتن قوانین مربوط به مقالات در مرحله داوری همتا (peer review) وجود داشته است. چنین اقداماتی بالطبع پژوهشگران را نسبت به همکاریهای جدید دلسرد میکند. شاید مهمتر از همه، محدودیتهایی باشد که دونالد ترامپ، رئیس جمهور سابق آمریکا برای ویزای این کشور وضع کرد، از علل کاهش سفر دانشجویان بینالمللی به این کشور باشد. به طورکلی هر تغییری در سیاست و قانونگذاریهای مربوط به ویزا، بر همکاریهای بینالمللی تاثیر میگذارد. به علاوه گزارش هایی مبنیبر افزایش تبعیض نژادی باعث شده تا دانشمندان و پژوهشگران چینی تمایل کمتری برای ماندن در ایالات متحده داشته باشند.
البته از سیاستهای ملی چین هم نباید غافل شویم. دولت چین هم مانند بسیاری از کشورها برای نویسندگان مقالات آی اس آی (ISI) پاداش و جایزه در نظر میگرفت، اما از سال گذشته این پاداش حذف شده است تا دانشمندانش به جای تلاش بر چاپ مقالات بیشتر، روی بالابردن کیفیت پژوهشهایشان متمرکز شوند. هدف این سیاستگذاری جلوگیری از سرقت علمی، چاپ مقالات با محتوای کپی برداری شده و همین طور مقالاتی است که با ارجاعات نامناسب برای افزایش ارجاعات مقالهای دیگر چاپ میشود. این تغییر سیاست میتواند تاثیر عمیقی بر همکاریهای بین المللی بگذارد.
البته تاثیر سیاستهای داخلی کشورها را به جز در چین، در خروج انگلیس از اتحادیه اروپا نیز میتوان مشاهده کرد؛ از بزرگترین اتفاقات تاثیرگذار اخیر بر پژوهشهای علمی که مشکلات زیادی را بر سر راه دانشمندان اروپایی و انگلیسی قرار داده است. ازاینرو دولتمردان انگلیسی به دنبال تسهیل شرایط ویزا برای دانشمندان و فناوران دیگر کشورهای خارجی هستند.
در همین حال، جوامع علمی در حال تهیه گزارشی در راستای حمایت از همکاریهای علمی بین المللی هستند. برای نمونه آکادمی علوم و هنر آمریکا در دومین گزارش خود به جزئیات مزایای علمی، اقتصادی و دیپلماتیک همکاریهای جهانی بزرگ مقیاسی مانند سرن (CERN، آزمایشگاه فیزیک ذرات اروپا در سوئیس) پرداخته است.
افزایش نابرابری های جنسی در مطالعات علمی
همچنین چند مقاله به صورت مستند نشان میدهد چطور همه گیری کرونا، نابرابریهای بین پژوهشگران زن و مرد را تشدید کرده است. زنان به عنوان عضوی از همکاریهای پژوهشی با چالشهای خاص بیشتری روبهرو هستند. آنها معمولا بخش بزرگی از مسوولیت آموزش کودکان را در محیط خانواده برعهده میگیرند و تغییر ناگهانی آموزشهای حضوری به آموزشهای مجازی در پی تعطیلی مدارس و مهدهای کودک باعث شده زمان کمتری برای پژوهش و آزمایش داشته باشند. ارزیابی نویسندگان مقالات علمی از نظر جنسیت، بیانگر حضور کمتر زنان به عنوان نویسنده اصلی مقالات است، به علاوه در پایگاههای دادهای مانند ClinicalTrials gov نیز کمتر اسم یک خانم به چشم میآید و آنها آغازگر پژوهش یا کارآزمایی نیستند. این امر میتواند تاثیرات کوتاه مدت و بلندمدتی بر حرفه آنها داشته باشد. ازاینرو به نظر می رسد با ادامه تعطیلی ها و قرنطینه ها، دانشگاه ها و موسسات تحقیقاتی جهان گامهای موثری برای کاهش اختلافات جنسیتی در سریعترین زمان ممکن برخواهند داشت. برای مثال بودجهای در اختیار دانشمندان زن قرار خواهند داد تا بتوانند از آن برای استخدام پرستار کودک یا همکار در آزمایشگاه های شان استفاده کنند.
کرونا و همکاریهای نابرابر
از شروع همه گیری، بیش از ۲۰۰۰ آزمایش بالینی کووید-۱۹ در سراسر جهان ثبت شده است و حداقل ۹۰درصد آنها در کشورهای توسعه یافته و برای کشف روشهای درمانی برای بیماران بستری در بیمارستانها بوده است. در نتیجه زمان بیشتری طول کشیده تا این آزمایشها و داروهای ضدویروسی بهدست مردم کشورهای با درآمد متوسط و در حال توسعه برسد. البته سرعت و شکل همکاریها در آزمایشهای بالینی در دنیا شگفتآور بوده است، اما نمیتوان از شکاف موجود چشمپوشی کرد. همکاری بینالمللی فقط به معنی همکاری با دانشمندان دیگر کشورها در یک گروه نیست، علاوهبر آن به اشتراکگذاری دستاوردها و آموخته با گروههای دیگر نیز تعبیر میشود و بهاینترتیب میتوانیم شکافهای موجود را پر کنیم. حالا با افزایش روند واکسیناسیون در دنیا و افق روشن پایان این همه گیری، ارزیابیها نشان میدهد بسیاری از آزمایش های بالینی برای مقابله با کووید-۱۹ بیهوده و ناهماهنگ بودهاند. برای مثال از هر شش مقاله، یک مقاله درمورد استفاده از داروهای مالاریا برای افراد بستری بوده است. ازاینرو بنیانگذاران تحقیقات پزشکی باید سازوکاری را برای تامین بودجه پژوهشهای مختلف پزشکی و حوزه های کمتر شناخته شده مانند علوم رفتاری و شناختی در نظر بگیرند. به این ترتیب پژوهش تکراری اجرا نخواهد شد و سایر حوزه ها نیز نادیده گرفته نمیشود. کووید-۱۹ بیشک پیگیری بسیاری از فعالیتهای علمی را از روال عادی انداخته و بر رشتههای مختلف علمی تاثیر یکسانی نداشته است. برای مثال دانشمندانی که کارشان وابسته به حضور فیزیکی در آزمایشگاههاست یا آزمایشهایشان وابسته به زمان است، مانند حوزه های بیوشیمی، زیست شناسی، شیمی و مهندسی شیمی، ۳۰تا ۴۰ درصد کمتر از قبل میتوانند برای پروژه هایشان وقت بگذارند.
روزنامه جام جم، شماره 6000، 11 مرداد 1400