در میان انبوه عوارض متنوع کرونا گزارش هایی وجود دارد که نشان می دهد بعضی از بیماران مبتلابه کرونا در طول دوره بیماری ممکن است سادهترین چیزها مثل نحوه روشن کردن گوشی تلفن همراه یا حتی نشانی خانه خود را فراموش کنند. کمی بعد هم ممکن است توهم شروع شود، مثلا مارمولک روی دیوار بینند یا بوهای زننده ای احساس کنند. در اصطلاح پزشکی این افراد درواقع دچار دلیریوم (Delirium) یا روان آشفتگی شدهاند. نوعی سردرگمی شدید که ناگهانی اتفاق میافتد. روان آشفتگی شامل گیجی، اختلال در هوشیاری، بیقراری، عدم توجه، تحریک پذیری و دیگر مشکلات شناختی است که عمدتا در سالمندان دیده میشود. نتایج به دست آمده تا به امروز نشان میدهد روان آشفتگی از علائم اصلی ابتلا به کووید-۱۹ در افراد مسن است حتی اگر دیگر نشانههای رایج بیماری را مانند تب، سرفه، سردرد، تنگی نفس، نداشتن بویایی و چشایی و... را نداشته باشند. در بعضی از سالمندانی که به مراقبتهای اورژانسی نیاز پیداکرده اند، اعضای خانواده یا کادر درمان روان آشفتگی را نشانه جدی تلقی نکرده بودند و شروع درمان با تاخیر بوده است. موج ابتلا به روان آشفتگی ناشی از همهگیری کووید-۱۹ برای دانشمندان فرصت بی نظیری است تا با دنبال کردن بیماران ببینند چطور روان آشفتگی در طولانی مدت بر عملکرد شناختی مغز میتواند اثر بگذارد. از همین رو پژوهشگران مطالعات زیادی را برای کشف اثرات طولانی مدت عصبی-شناختی ابتلا به کووید-۱۹ مانند زوال عقل ترتیب دادهاند. اگر عالم گیری کرونا یک مزیت هم داشته باشد، این است که بفهمیم چطور روان آشفتگی باعث زوال عقل یا برعکس میشود.
پزشکانی که با بیماران بستری کووید-۱۹ سروکار دارند در تعداد زیادی از آنها به ویژه در افراد مسن روان آشفتگی را گزارش میکنند. به عنوان مثال، پزشکان فرانسوی در فروردین ۹۹ متوجه شدند از بین افرادی که به شکل شدید به کووید-۱۹ مبتلا شده بودند، ۶۵ درصدشان دچار سردرگمی حاد شده اند که یکی از نشانههای ابتلا به روان آشفتگی است یا در پژوهشی دیگر از بین ۲۰۰۰ نفری که در سراسر دنیا در بخش مراقبتهای ویژه (آی سی یو) بستری بودند، ۵۵ درصدشان دچار روان آشفتگی شده بودند. این درصدها بسیار بیشتر از حد انتظار است. فرا تحلیلی در سال ۹۴ نشان می دهد یک سوم یا حدود ۳۰ درصد افرادی که به بیماریهای مختلف ولی از نوع وخیم مبتلا میشوند، روان آشفتگی را تجربه میکنند اما در مواجهه با بحران کرونا این عدد به بیشتر از نصف بیماران افزایش پیداکرده است.
هذیان در بیماران کووید-۱۹ آن قدر رایج است که برخی پژوهشگران آن را معیاری برای تشخیص کرونا پیشنهاد میکنند. از یک سو پزشکان در خط مقدم مبارزه با کرونا با سردرگمی و بیقراری در بیماران کرونایی مواجهند و در سوی دیگر محققان درباره آینده و دوران پس از همه گیری کرونا نگرانند. در دهه گذشته مطالعات طولانی مدت نشان داد یک دوره ابتلا به روان آشفتگی میتواند در سالهای بعد خطر ابتلا به زوال عقل یا دمانس و سرعت کاهش عملکرد شناختی مغز را افزایش دهد. عکس این قضیه نیز صادق است، یعنی ابتلا به زوال عقل احتمال ابتلا به روان آشفتگی را بیشتر میکند. اما رابطه بین روان آشفتگی و دمانس بسیار پیچیدهتر است و تا گرفتن نتیجهای قطعی باید سالها بیماران را دنبال کرد. انجام بعضی کارهای ساده مثل حضور یکی از اعضای خانواده در کنار این بیماران برای این که بتوانند خودشان را با شرایط به وجود آمده وفق دهند، احتمال بروز روان آشفتگی را تا ۴۰ درصد کاهش میدهد. روان آشفتگی در بحران کرونا به چالشی مضاعف و قابل توجه تبدیل شده است، به خصوص این که برخی روشهای غیر دارویی برای درمان و جلوگیری از روان آشفتگی به علت قرنطینه و دیدارهای خانوادگی محدود، دیگر امکان پذیر نیست. اما حالا باید دید باوجود بحران کووید-۱۹ این آمار و احتمالات چه تغییری میکند.
علل ایجاد سردرگمی
هنوز بر سر این که آیا رابطه قطعی بین زوال عقل و روان آشفتگی در افرادی که دچار زوال عقل شدهاند وجود دارد یا این که آیا روان آشفتگی خطر کاهش عملکردهای شناختی مغز را در افرادی که حتی مستعد ابتلا به آن نیستند، افزایش میدهد بین دانشمندان مجادله است. به علاوه این که چه چیزی در مورد روان آشفتگی وجود دارد که میتواند زوال عقل را تحریک کند، کماکان سوال بیپاسخی است. اگر پژوهشگران این رابطهها را کشف کنند، شاید بتوانند از تبدیل روان آشفتگی به شکل تشدید شده آن یعنی زوال عقل جلوگیری کنند. تا امروز هیچ روش موفقی برای مدیریت روان آشفتگی با دارو کشف نشده و هنوز مکانیسم روان آشفتگی کاملا شناخته شده نیست. بااین حال سه فرضیه درباره این که چطور روان آشفتگی در ابتلا به زوال عقل دامن میزند، مطرح شده است:
فرضیه اول
بر اساس این فرضیه انباشت مولکولهای سمی در مغز میتواند باعث دورههای کوتاه مدت روان آشفتگی و آسیبهای دیگری در طولانی مدت شود. بدن معمولا این مولکولهای سمی را از طریق جریان خون و سیستم گلیمفاتیک (glymphatic) دفع میکند. در سیستم گلیمفاتیک، مواد غیرمفید و سمی وارد مایع مغزی-نخاعی میشوند، سپس داخل خون ریخته و کبد و کلیه تصفیه شان می کنند. آسیبی که به عروق در مدت روان آشفتگی حاد وارد میشود، ممکن است باقی بماند و باعث ایجاد زوال عقل شود. به علاوه مغزی که دوره روان آشفتگی را از سر گذرانده باشد، برای مشکلات عروقی در آینده مستعدتر است.
فرضیه دوم
این فرضیه دلیل روان آشفتگی را التهاب میداند که اغلب در افرادی اتفاق میافتد که برای عفونت، ناراحتیهای تنفسی یا بیماریهای قلبی-عروقی در بیمارستان بستری شدهاند. جراحی و عفونت شدید میتواند باعث تجمع بقایای سلولی در مغز شود و به این ترتیب التهاب بیشتر میشود. دوره ابتلا به روان آشفتگی، واکنشی کوتاه مدت است و مغز در این مدت مواد باقیمانده مضر را از بین میبرد و در نهایت التهاب برطرف میشود، اما التهاب طولانی مدت میتواند باعث شروع یک دوره روان آشفتگی حاد شود و نورونها و دیگر سلولهای مرتبط مثل آستروسیت (astrocytes) که وظیفه تغذیه و مراقبت از یاختههای عصبی را دارند و میکروگلیا (microglia) که نقش مهمی در تنظیم ایمنی سیستم عصبی مرکزی دارند، کارایی خود را از دست بدهد و منجر به آسیب شناختی شود.
فرضیه سوم
این طور در نظر گرفته می شود در کسانی که دچار زوال عقل شده اند، حتی در مراحل اولیه آن، نورونها ارتباط کمتری باهم خواهند داشت و این درواقع آسیب به ماده سفید مغز را نشان میدهد. ماده سفید مغز دارای فیبرهای عصبی با ساختار رشتهای است که سیگنالهای سلولهای عصبی یا نورونها را به سایر نقاط بدن منتقل میکند. ازدست دادن این رشتههای عصبی که به فرد کمک میکردند تا از عهده التهاب یا عفونت برآید، نه تنها باعث بروز روان آشفتگی میشود بلکه زوال عقل پیشرفتهتری را نیز به همراه دارد.
حتی اگر علت پیدایش روان آشفتگی و ارتباط مولکولی آن با زوال عقل ناشناخته باقی بماند، با برنامه ساده HELP یا برنامه زندگی سالمندان در بیمارستان (سرواژه Hospital Elder Life Programme) میتوان خطر روان آشفتگی را تا حدود ۴۰درصد کاهش داد. این برنامه بر کاهش استفاده از آرام بخش حتی در طول استفاده از ونتیلاتور، توجه کافی به تغذیه و رساندن آب به سلولهای بدن و حضور یکی از اعضای خانواده برای قوت قلب دادن و کمک کردن به بیماران متمرکز است. بیمارستانهای ایالات متحده که به تازگی شروع به پیاده سازی این پروتکلهای ساده کرده بودند، با شیوع کووید-۱۹ از ادامه همه این موارد بازماندند و غیرممکن شد.
موج افزایش زوال عقل
پزشکان در مواجهه با بعضی از بیماران مبتلا به کووید-۱۹، نشانههای مرسوم بیماری را مثل تب، سرفه و دشواری در تنفس مشاهده نمیکنند، ولی در عوض بیشتر آنها کسل و خواب آلود هستند. برخی دیگر آشفته و بیقرارند که همه اینها نشانه روان آشفتگی است. گزارش دانشگاه هاروارد در ماه گذشته نشان میدهد ۲۸درصد سالمندان مبتلابه کووید-۱۹ وقتی به اورژانس مراجعه میکنند، روان آشفتگی نیز دارند.
بسیاری از پزشکان روان آشفتگی را به عنوان یکی از نشانههای تشخیص کرونا در نظر میگیرند. افزایش شمار افرادی که به طور ناگهانی دچار روان آشفتگی شدهاند، پزشکان را نسبت به این که همهگیری در دهههای بعدی، موج افزایش زوال عقل به خصوص در سالمندان را به همراه داشته باشد، نگران کرده است. آیا میانسالان یا بزرگسالانی که به کرونا مبتلا میشوند، در دهه آینده با افزایش سن این جمعیت، زوال عقل نیز در آنها افزایش پیدا خواهد کرد؟
برای پاسخ به این سوال، مراکز علمی بسیاری در سراسر جهان پژوهشهای مختلفی درباره اثرات شناختی طولانی مدت ناشی از کووید-۱۹، مانند روان آشفتگی ترتیب دادهاند. برای مثال در یکی از این مطالعات عملکردهای شناختی و روان شناختی، افراد شرکت کننده در آزمایش، برای بررسی ایمنی و اثربخشی داروی هیدروکسی کلروکین برای درمان ویروس کرونا ارزیابی میشود. در مطالعهای بینالمللی میزان شیوع روان آشفتگی در بیماران کرونا بستری در بخش مراقبتهای ویژه بررسی میشود تا شناسایی عواملی که میتوانند نتایج طولانی مدت را پیش بینی کنند ممکن شود.
در تحقیقی دیگر در آلمان و انگلیس، پژوهشگران نتایج عصب شناختی بیماران مبتلا به کووید-۱۹ را دنبال میکنند تا بدانند روان آشفتگی چگونه روی عملکرد مغز در ماههای بعدی اثر میگذارد. پژوهشگران دانشگاه وندربیلت آمریکا نیز به دنبال جایگزینی برای بنزودیازپین (Benzodiazepine) هستند؛ آرامبخش رایجی که خطر روان آشفتگی را افزایش میدهد. آنها به دنبال آزمایش مسکن دگزمدتومیدین (Dexmedetomidine) هستند تا ببینند آیا میتواند انتخاب بیخطرتری برای بیماران مبتلا به کرونا بستری شده باشد یا خیر.
تا پیش از این میدانستیم سبک زندگی و عوامل ژنتیکی میتوانند خطر ابتلا به زوال عقل را افزایش دهند، ولی حالا ابتلا به کووید-۱۹ نیز به دو عامل قبلی اضافه شده است. پژوهشگران میگویند تحقیقات آینده باید روی جلوگیری از بروز روان آشفتگی در بیماران کووید-۱۹ و بررسی اثربخشی روشهایی مانند برنامه زندگی سالمندان در بیمارستان (HELP) برای مهار شدت روان آشفتگی، کاهش مدت زمان دوره آن و کاهش بروز عوارض جانبی آن، تمرکز کنند.
مکث
واقعیت هایی از روان آشفتگی ناشی از کووید-۱۹
نتایج پژوهشهای یک پزشک سالمندان از دانشکده پزشکی هاروارد نشان می دهد روان آشفتگی زمانی اتفاق میافتد که چند عامل استرس زا باهم اتفاق بیفتد و مغز قادر به سازگارشدن با موقعیت استرس آور نباشد. آسیبهایی که قبلا اتفاق افتادهاند، مانند بیماریهای مزمن یا اختلالات شناختی همراه با عوامل تشدیدکننده ای مثل جراحی، بیهوشی یا عفونت سخت میتوانند منجر به شروع ناگهانی سردرگمی، بیقراری و نقص توجه، به خصوص در سالمندان شود. در یکی از پژوهشهای این گروه روی ۵۶۰بیمار ۷۰سال به بالا که جراحی داشتند، سرعت کاهش عملکردهای شناختی، ۳۶ماه بعد از جراحی در بیمارانی که روان آشفتگی را تجربه کرده بودند سه برابر افراد دیگر بوده است. دلایل اصلی زیستی روان آشفتگی نیز میتواند التهاب و عدم تعادل در انتقال دهنده های عصبی مانند پیام رسان های شیمیایی مانند دوپامین و استیل کولین باشند.
اما صرف نظر از اینکه عامل روان آشفتگی چیست، ۷۰درصد بیماران آن کاملا بهبود پیدا میکنند. ولی در ۳۰درصد دیگر یک دوره روان آشفتگی میتواند تا چند ماه بعد اختلالات شناختی عمیق و حتی نشانههایی از زوال عقل را نشان دهد.
در فراتحلیلی که به تازگی صورت گرفته ، نشان میدهد روان آشفتگی اگر در طول زمان بستری در بیمارستان اتفاق بیفتد، همراه با افزایش احتمال ۳/۲برابری بروز زوال عقل خواهد بود. همین طور هر چه مدت زمان ابتلا به روان آشفتگی طولانیتر باشد، خطر کاهش عملکردهای شناختی بیشتر میشود.
روزنامه جام جم 5836، 3 دی 1399