ریحانه رادی
ریحانه رادی
خواندن ۹ دقیقه·۳ سال پیش

ویروسی که عقل از سر می پراند!

در میان انبوه عوارض متنوع کرونا گزارش هایی وجود دارد که نشان می دهد بعضی از بیماران مبتلابه کرونا در طول دوره بیماری ممکن است ساده‎ترین چیزها مثل نحوه روشن کردن گوشی تلفن همراه یا حتی نشانی خانه خود را فراموش کنند. کمی بعد هم ممکن است توهم شروع شود، مثلا مارمولک روی دیوار بینند یا بوهای زننده ای احساس کنند. در اصطلاح پزشکی این افراد درواقع دچار دلیریوم (Delirium) یا روان آشفتگی شده‎اند. نوعی سردرگمی شدید که ناگهانی اتفاق می‎افتد. روان آشفتگی شامل گیجی، اختلال در هوشیاری، بی‎قراری، عدم توجه، تحریک پذیری و دیگر مشکلات شناختی است که عمدتا در سالمندان دیده می‎شود. نتایج به دست آمده تا به امروز نشان می‎دهد روان آشفتگی از علائم اصلی ابتلا به کووید-۱۹ در افراد مسن است حتی اگر دیگر نشانه‎های رایج بیماری را مانند تب، سرفه، سردرد، تنگی نفس، نداشتن بویایی و چشایی و... را نداشته باشند. در بعضی از سالمندانی که به مراقبت‎های اورژانسی نیاز پیداکرده اند، اعضای خانواده یا کادر درمان روان آشفتگی را نشانه جدی تلقی نکرده بودند و شروع درمان با تاخیر بوده است. موج ابتلا به روان آشفتگی ناشی از همه‎گیری کووید-۱۹ برای دانشمندان فرصت بی نظیری است تا با دنبال کردن بیماران ببینند چطور روان آشفتگی در طولانی مدت بر عملکرد شناختی مغز می‎تواند اثر بگذارد. از همین رو پژوهشگران مطالعات زیادی را برای کشف اثرات طولانی مدت عصبی-شناختی ابتلا به کووید-۱۹ مانند زوال عقل ترتیب داده‎اند. اگر عالم گیری کرونا یک مزیت هم داشته باشد، این است که بفهمیم چطور روان آشفتگی باعث زوال عقل یا برعکس می‎شود.

پزشکانی که با بیماران بستری کووید-۱۹ سروکار دارند در تعداد زیادی از آنها به ویژه در افراد مسن روان آشفتگی را گزارش می‎کنند. به عنوان مثال، پزشکان فرانسوی در فروردین ۹۹ متوجه شدند از بین افرادی که به شکل شدید به  کووید-۱۹ مبتلا شده بودند، ۶۵ درصدشان دچار سردرگمی حاد شده اند که یکی از نشانه‎های ابتلا به روان آشفتگی است یا در پژوهشی دیگر از بین ۲۰۰۰ نفری که در سراسر دنیا در بخش مراقبت‎های ویژه (آی سی یو) بستری بودند، ۵۵ درصدشان دچار روان آشفتگی شده بودند. این درصدها بسیار بیشتر از حد انتظار است. فرا تحلیلی در سال ۹۴ نشان می دهد یک سوم یا حدود ۳۰ درصد افرادی که به بیماری‎های مختلف ولی از نوع وخیم مبتلا می‎شوند، روان آشفتگی را تجربه می‎کنند اما در مواجهه با بحران کرونا این عدد به بیشتر از نصف بیماران افزایش پیداکرده است.

هذیان در بیماران کووید-۱۹ آن قدر رایج است که برخی پژوهشگران آن را معیاری برای تشخیص کرونا پیشنهاد می‏کنند. از یک سو پزشکان در خط مقدم مبارزه با کرونا با سردرگمی و بی‎قراری در بیماران کرونایی مواجهند و در سوی دیگر محققان درباره آینده و دوران پس از همه گیری کرونا نگرانند. در دهه گذشته مطالعات طولانی مدت نشان داد یک دوره ابتلا به روان آشفتگی می‎تواند در سال‎های بعد خطر ابتلا به زوال عقل یا دمانس و سرعت کاهش عملکرد شناختی مغز را افزایش دهد. عکس این قضیه نیز صادق است، یعنی ابتلا به زوال عقل احتمال ابتلا به روان آشفتگی را بیشتر می‎کند. اما رابطه بین روان آشفتگی و دمانس بسیار پیچیده‎تر است و تا گرفتن نتیجه‎ای قطعی باید سال‎ها بیماران را دنبال کرد. انجام بعضی کارهای ساده مثل حضور یکی از اعضای خانواده در کنار این بیماران برای این که بتوانند خودشان را با شرایط به وجود آمده وفق دهند، احتمال بروز روان آشفتگی را تا ۴۰ درصد کاهش می‎دهد. روان آشفتگی در بحران کرونا به چالشی مضاعف و قابل توجه تبدیل شده است، به خصوص این که برخی روش‎های غیر دارویی برای درمان و جلوگیری از روان آشفتگی به علت قرنطینه و دیدارهای خانوادگی محدود، دیگر امکان پذیر نیست. اما حالا باید دید باوجود بحران کووید-۱۹ این آمار و احتمالات چه تغییری می‎کند.

علل ایجاد سردرگمی

هنوز بر سر این که آیا رابطه قطعی بین زوال عقل و روان آشفتگی در افرادی که دچار زوال عقل شده‎اند وجود دارد یا این که آیا روان آشفتگی خطر کاهش عملکردهای شناختی مغز را در افرادی که حتی مستعد ابتلا به آن نیستند، افزایش می‎دهد بین دانشمندان مجادله است. به علاوه این که چه چیزی در مورد روان آشفتگی وجود دارد که می‎تواند زوال عقل را تحریک کند، کماکان سوال بی‎پاسخی است. اگر پژوهشگران این رابطه‎ها را کشف کنند، شاید بتوانند از تبدیل روان آشفتگی به شکل تشدید شده آن یعنی زوال عقل جلوگیری کنند. تا امروز هیچ روش موفقی برای مدیریت روان آشفتگی با دارو کشف نشده و هنوز مکانیسم روان آشفتگی کاملا شناخته شده نیست. بااین حال سه فرضیه درباره این که چطور روان آشفتگی در ابتلا به زوال عقل دامن می‎زند، مطرح شده است:

فرضیه اول

بر اساس این فرضیه انباشت مولکول‎های سمی در مغز می‎تواند باعث دوره‎های کوتاه مدت روان آشفتگی و آسیب‎های دیگری در طولانی مدت شود. بدن معمولا این مولکول‎های سمی را از طریق جریان خون و سیستم گلیمفاتیک (glymphatic) دفع می‎کند. در سیستم گلیمفاتیک، مواد غیرمفید و سمی وارد مایع مغزی-نخاعی می‎شوند، سپس داخل خون ریخته و کبد و کلیه تصفیه شان می کنند. آسیبی که به عروق در مدت روان آشفتگی حاد وارد می‎شود، ممکن است باقی بماند و باعث ایجاد زوال عقل شود. به علاوه مغزی که دوره روان آشفتگی را از سر گذرانده باشد، برای مشکلات عروقی در آینده مستعدتر است.

فرضیه دوم

این فرضیه دلیل روان آشفتگی را التهاب می‎داند که اغلب در افرادی اتفاق می‎افتد که برای عفونت، ناراحتی‎های تنفسی یا بیماری‎های قلبی-عروقی در بیمارستان بستری شده‎اند. جراحی و عفونت شدید می‎تواند باعث تجمع بقایای سلولی در مغز شود و به این ترتیب التهاب بیشتر می‎شود. دوره ابتلا به روان آشفتگی، واکنشی کوتاه مدت است و مغز در این مدت مواد باقیمانده مضر را از بین می‎برد و در نهایت التهاب برطرف می‎شود، اما التهاب طولانی مدت می‎تواند باعث شروع یک دوره روان آشفتگی حاد شود و نورون‎ها و دیگر سلول‎های مرتبط مثل آستروسیت (astrocytes) که وظیفه تغذیه و مراقبت از یاخته‎های عصبی را دارند و میکروگلیا (microglia) که نقش مهمی در تنظیم ایمنی سیستم عصبی مرکزی دارند، کارایی خود را از دست بدهد و منجر به آسیب شناختی شود.

فرضیه سوم

این طور در نظر گرفته می شود در کسانی که دچار زوال عقل شده اند، حتی در مراحل اولیه آن، نورون‎ها ارتباط کمتری باهم خواهند داشت و این درواقع آسیب به ماده سفید مغز را نشان می‎دهد. ماده سفید مغز دارای فیبرهای عصبی با ساختار رشته‎ای است که سیگنال‎های سلول‎های عصبی یا نورون‎ها را به سایر نقاط بدن منتقل می‎کند. ازدست دادن این رشته‎های عصبی که به فرد کمک می‎کردند تا از عهده التهاب یا عفونت برآید، نه تنها باعث بروز روان آشفتگی می‎شود بلکه زوال عقل پیشرفته‎تری را نیز به همراه دارد.

حتی اگر علت پیدایش روان آشفتگی و ارتباط مولکولی آن با زوال عقل ناشناخته باقی بماند، با برنامه ساده HELP یا برنامه زندگی سالمندان در بیمارستان (سرواژه Hospital Elder Life Programme) می‎توان خطر روان آشفتگی را تا حدود ۴۰درصد کاهش داد. این برنامه بر کاهش استفاده از آرام بخش حتی در طول استفاده از ونتیلاتور، توجه کافی به تغذیه و رساندن آب به سلول‎های بدن و حضور یکی از اعضای خانواده برای قوت قلب دادن و کمک کردن به بیماران متمرکز است. بیمارستان‎های ایالات متحده که به تازگی شروع به پیاده سازی این پروتکل‎های ساده کرده بودند، با شیوع کووید-۱۹ از ادامه همه این موارد بازماندند و غیرممکن شد.

موج افزایش زوال عقل

پزشکان در مواجهه با بعضی از بیماران مبتلا به کووید-۱۹، نشانه‎های مرسوم بیماری را مثل تب، سرفه و دشواری در تنفس مشاهده نمی‎کنند، ولی در عوض بیشتر آنها کسل و خواب آلود هستند. برخی دیگر آشفته و بی‎قرارند که همه این‎ها نشانه روان آشفتگی است. گزارش دانشگاه هاروارد در ماه گذشته نشان می‎دهد ۲۸درصد سالمندان مبتلابه کووید-۱۹ وقتی به اورژانس مراجعه می‎کنند، روان آشفتگی نیز دارند.

بسیاری از پزشکان روان آشفتگی را به عنوان یکی از نشانه‎های تشخیص کرونا در نظر می‎گیرند. افزایش شمار افرادی که به طور ناگهانی دچار روان آشفتگی شده‎اند، پزشکان را نسبت به این که همه‎گیری در دهه‏های بعدی، موج افزایش زوال عقل به خصوص در سالمندان را به همراه داشته باشد، نگران کرده است. آیا میانسالان یا بزرگسالانی که به کرونا مبتلا می‎شوند، در دهه آینده با افزایش سن این جمعیت، زوال عقل نیز در آنها افزایش پیدا خواهد کرد؟

برای پاسخ به این سوال، مراکز علمی بسیاری در سراسر جهان پژوهش‎های مختلفی درباره اثرات شناختی طولانی مدت ناشی از کووید-۱۹، مانند روان آشفتگی ترتیب داده‎اند. برای مثال در یکی از این مطالعات عملکردهای شناختی و روان شناختی، افراد شرکت کننده در آزمایش، برای بررسی ایمنی و اثربخشی داروی هیدروکسی کلروکین برای درمان ویروس کرونا ارزیابی می‎شود. در مطالعه‎ای بین‎المللی میزان شیوع روان آشفتگی در بیماران کرونا بستری در بخش مراقبت‎های ویژه بررسی می‎شود تا شناسایی عواملی که می‎توانند نتایج طولانی مدت را پیش بینی کنند ممکن شود.

در تحقیقی دیگر در آلمان و انگلیس، پژوهشگران نتایج عصب شناختی بیماران مبتلا به کووید-۱۹ را دنبال می‎کنند تا بدانند روان آشفتگی چگونه روی عملکرد مغز در ماه‎های بعدی اثر می‎گذارد. پژوهشگران دانشگاه وندربیلت آمریکا نیز به دنبال جایگزینی برای بنزودیازپین (Benzodiazepine) هستند؛ آرامبخش رایجی که خطر روان آشفتگی را افزایش می‎دهد. آنها به دنبال آزمایش مسکن دگزمدتومیدین (Dexmedetomidine) هستند تا ببینند آیا می‎تواند انتخاب بی‎خطرتری برای بیماران مبتلا به کرونا بستری شده باشد یا خیر.

تا پیش از این می‎دانستیم سبک زندگی و عوامل ژنتیکی می‎توانند خطر ابتلا به زوال عقل را افزایش دهند، ولی حالا ابتلا به کووید-۱۹ نیز به دو عامل قبلی اضافه شده است. پژوهشگران می‎گویند تحقیقات آینده باید روی جلوگیری از بروز روان آشفتگی در بیماران کووید-۱۹ و بررسی اثربخشی روش‎هایی مانند برنامه زندگی سالمندان در بیمارستان (HELP) برای مهار شدت روان آشفتگی، کاهش مدت زمان دوره آن و کاهش بروز عوارض جانبی آن، تمرکز کنند.

مکث

واقعیت هایی از روان آشفتگی ناشی از کووید-۱۹

نتایج پژوهش‎های یک پزشک سالمندان از دانشکده پزشکی هاروارد نشان می دهد روان آشفتگی زمانی اتفاق می‎افتد که چند عامل استرس زا باهم اتفاق بیفتد و مغز قادر به سازگارشدن با موقعیت استرس آور نباشد. آسیب‎هایی که قبلا اتفاق افتاده‎اند، مانند بیماری‎های مزمن یا اختلالات شناختی همراه با عوامل تشدیدکننده ای مثل جراحی، بیهوشی یا عفونت سخت می‎توانند منجر به شروع ناگهانی سردرگمی، بی‎قراری و نقص توجه، به خصوص در سالمندان شود. در یکی از پژوهش‎های این گروه روی ۵۶۰بیمار ۷۰سال به بالا که جراحی داشتند، سرعت کاهش عملکردهای شناختی، ۳۶ماه بعد از جراحی در بیمارانی که روان آشفتگی را تجربه کرده بودند سه برابر افراد دیگر بوده است. دلایل اصلی زیستی روان آشفتگی نیز می‎تواند التهاب و عدم تعادل در انتقال دهنده های عصبی مانند پیام رسان های شیمیایی مانند دوپامین و استیل کولین باشند.

اما صرف نظر از اینکه عامل روان آشفتگی چیست، ۷۰درصد بیماران آن کاملا بهبود پیدا می‎کنند. ولی در ۳۰درصد دیگر یک دوره روان آشفتگی می‎تواند تا چند ماه بعد اختلالات شناختی عمیق و حتی نشانه‎هایی از زوال عقل را نشان دهد.

در فراتحلیلی که به تازگی صورت گرفته ، نشان می‎دهد روان آشفتگی اگر در طول زمان بستری در بیمارستان اتفاق بیفتد، همراه با افزایش احتمال ۳/۲برابری بروز زوال عقل خواهد بود. همین طور هر چه مدت زمان ابتلا به روان آشفتگی طولانی‎تر باشد، خطر کاهش عملکردهای شناختی بیشتر می‎شود.



روزنامه جام جم 5836، 3 دی 1399

هذیان گوییعملکردهای شناختیدلیریومدمانسروان آشفتگی
علاقه‌مند به روزنامه‌نگاری علمی
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید