برای ارتباط و اشتراک معنی و مفهوم به علائم و کد ها و رمز های مشترک بین افراد نیاز است. در واقع مفاهمه تنها از طریق تبادل معانی مشترک حاصل می گردد و این معانی مشترک را زبان می نامند. از منظر دیرینه شناسی، زبان هر قوم و قبیله ای، برخواسته از خواستگاه تمدنی و فرهنگی و عامل اشتراک مفاهیم بین افراد آن قوم و قبیله بوده است. تبادلات ناگزیر تجاری برای خرید و فروش مایحتاج، موجب آشنایی اقوام با زبان های اطراف خود و پدید آمدن اشتراکات زبانی و مفاهمه ای در سطحی وسیعتر گردید. با گسترش فرهنگ ها به سبب تجارت یا جنگ بین اقوام و پیدایش کشورها و در نتیجه وجوب سازوکار زبانی یکپارچه برای اعمال حاکمیت و حکمرانی، یک زبان مشترک بین مجموعه ای از اقوام ایجاد گردید که به زبان ملی و یا زبان رسمی هر کشور معروف گردید. البته این زبان ملی در دوره های مختلف در کشورهای مختلف یکسان نبوده و متناسب با زبان قوم فائق بر دیگر اقوام دچار تغییراتی می گردیده است. این اتفاق در ابعادی فراتر و به همین علت تسلط سیاسی و نظامی و فرهنگی یک کشور بر تعداد زیادی از ملت ها و کشورها موجب ایجاد یک زبان جهانی در دوره های مختلف گردیده است.
در زمان اوج قدرت خلفای اموی و عباسی و ایجاد قلمرویی از غرب آفریقا تا آسیای میانه، زبان عربی زبان رسمی این وسعت پهناور از کره زمین گردید. در دوره های تاریخی مختلف موارد مشابه متعددی از این دست وجود دارد تا می رسیم به قرون اخیر و دوره اوج قدرت بریتانیا که زبان انگلیسی زبان رسمی بسیاری از کشورهای جهان گردید. در این دوره به علت وقوع انقلاب علمی و صنعتی در اروپا و اینکه مبدا این انقلاب کشور انگلستان بود و کشورهای دیگرِ جهان هم به سبب نفوذ سیاسی و تکنولوژی بریتانیا و همچنین لزوم مبادلات علمی و تجاری با این کشور نیاز به استفاده گسترده از زبان انگلیسی را احساس کردند. همچنین با اختراع دستگاه چاپ در این دوره امکان نشر گسترده کتب علمی و غیر علمی فراهم گردید و ترجمه و انتشار کتابهای دیگر ملل به زبانهای جدید علی الخصوص زبان انگلیسی رونق زیادی گرفت. با توجه به این نیاز جدید و به همین علت در این دوره مفهوم زبان دوم به وجود آمد. زبانی که در کنار زبان اول که ماهیتی ملی دارد و از اشتراکات درون مرزی هر ملتی است، بتواند در سطح جهانی موجب تبادل معانی مشترک و مفاهمه معانی با دیگر افراد بشر از هر سرزمینی گردد.
با پیدایش دستگاههای ضبط صوت و تصویر و گسترش سینما در نیمه نخست قرن بیست و به دنباله آن پیدایش دستگاههای پخش زنده و ارتباطات ماهواره ای و ارتباط آنلاین در سطح جهانی در نیمه دوم این قرن، موجبات گسترش تهیه محتوای فرهنگی و در نتیجه انتقال آسان مفاهیم گوناگون در قالب هنر فراهم گردید. مفاهیمی از قبیل فلسفه، علوم مختلف، هژمونی سیاسی و بعدها ایدئولوژی و سبک زندگی در قالب هنر به همه جهان پمپاژ شد. (اینکه کشورهای تولید کننده عمده این محصولات فرهنگی چه کشورهایی بودند و چه اهدافی از این کار داشتند را در مطلب قبلی تحت عنوان کشورهای شمال و جنوب بررسی کرده ام.) لذا اینگونه می توان استنباط کرد که با گسترش تولید محتوای مختلف در قالب محتوای هنری در سطح جهانی، هنر تبدیل به زبان مشترک مردم جهان گردید. در بسیاری از زمینه ها مثل کتاب و سینما ترجمه و صداگذاری موجب سهولت کامل در انتقال معانی گردید و در حوزه های دیگر هنری استفاده از المان های مشترک و قابل فهم در سطح جهانی موجب همگانی شدن این زبان گردید.
در سالهای پایانی قرن بیستم و ابتدای قرن اخیر با وقوع انفجار تکنولوژی ارتباطی (در دو حوزه نرم افزاری و سخت افزاری) از جمله وسایل ارتباطی تعاملی شخصی مثل موبایل در قالب بستر اینترنت جهانی و پیدایش مفهوم جدیدی به نام دنیای مجازی، کار تهیه و تولید محتوا از بنگاههای بزرگ خبری و استودیوهای هنری به همه افراد صاحب یک گوشی موبایل و یک کامپیوتر شخصی تقلیل یافت. این شرایط به حدی گسترده و همگانی گردیده و استقبال از این تکنولوژی و محتواهای تولید شده آن به حدی توسط مردم گسترش یافته که در همه افراد از هر طبقه و سطح اجتماعی و علمی قابل مشاهده است. به جرات می توان زبان مشترک حال حاضر در سطح جهانی را به علت نفوذ، همه گیری و حجم زیاد استفاده روزمره از محتوای آن را، زبان فضای مجازی نامید. با وجود بستر تکنولوژی سخت افزاری موجود و در قالب شیوه های جدید ارتباط تعاملی در فضای مجازی و شبکه های اجتماعی هر شخصی می تواند با تکیه بر استعداد خود و انتخاب شیوه ای خلاقانه و مبتکرانه در این فضا، با ایجاد محتوایی که برای مخاطبین این رسانه خوشایند آید، اثرگذاری بیشتری به نسبت دیگران ایجاد کند و موجی بلندتر از دیگر امواج در این برکه پدید آورد و در اصطلاح "دنبال کنندگان"بیشتری داشته باشد. ناگفته پیداست وقتی که فرصتی جدید برای ابراز معنی و مفهوم پدیدار گشته و عرصه برای همگان ایجاد شود، منافع اقتصادی موجب چیره شدن اهداف مادی بر اهداف اصلی مثل علم و هنر و فرهنگ و غیره می شود، چه اینکه بسیاری از دست اندرکاران تهیه محتوا در این فضا افرادی غیر متخصص و منفعت طلب هستند و از هر ترفند زردی برای افزایش تاثیرگذاری و بُرد صدای خود یا همان فالوورهایشان استفاده می کنند. این وضعیت تنها موجب افزایش محتوای زرد و درهم و برهم شدن فضای رسانه جدید و آشفتگی در معانی و خستگی و دلزدگی مخاطبین از این فضا خواهد گردید.
انتظار می رود با فروکش کردن موج هیجان ناشی از جذابیت های تکنولوژی ارتباطی موجود و رشد آگاهی های عمومی در قالب ترویج سواد رسانه ای، استفاده آگاهانه و هشیارانه عموم از فضای رسانه ای جدید جای وضعیت فعلی را بگیرد و بلوغ فکری حاصل از رشد آگاهی ها و کسب تجارب عمومی، موجب کم فروغ شدن محتوای زرد موجود و ته نشین شدن گل و لای این برکه گردیده و جایگزین شدن محتوای زرد با محتوایی ارزنده و سازنده، موجب استفاده از این فرصت و ظرفیت بیسابقه، برای به اشتراک گذاری شفافیت و زلالیت ارزش های انسانی مثل علم و هنر و فرهنگ گردیده و زبان مشترک جهانی فعلی از زبان تکنولوژی افسارگسیخته به زبان جهانی دیگری تغییر یابد، زبانی که همه افراد بشر فطرتاً از آن بهره مند و در آرزوی جهانی شدن آن هستند؛ زبان انسانیت و فراگیرشدن ارزش های مشترک انسانی.