تلاش تمرین تاب آوری است
وظیفه محیط پرورشی این است که در کنار قانونمندی و آموزش علمی، مهارتهای فردی و اجتماعی بچهها را تقویت کند. همانگونه که در مورد درس خواندن آموزش وجود دارد باید در مورد مهارتهای زندگی و روشهای حل مساله با بچهها به گفت و گو نشست.
تابآوری یعنی اینکه فرد بتواند قوام و سلامت روانی خود را در مواجهه با سختیها حفظ کند. این ظرفیت انسان میتواند باعث شود تا پیروزمندانه از رویدادهای ناگوار بگذرد و با وجود قرار گرفتن در معرض تنشهای شدید، شایستگی اجتماعی، تحصیلی و شغلی ارتقا یابد.
بینش عمیق، لازمه تابآوری: بینش فرد نسبت به خود (خودشناسی)، محیط زندگی، نحوه مراقبت از خود (خودمراقبتی) و نحوه تعامل با اعضای خانواده و دیگران بسیار مهم است.
در واقع، فردی که به شناخت قابلتوجهی رسیده باشد، میتواند در بحرانها خودش را مدیریت کند. پس میتوان گفت فردی که تابآوری دارد، با بینش خود میتواند از پس بحرانها و اتفاقات ناگوار برآید.
فرد تابآور چگونه از پس بحرانها برمیآید؟ اجازه دهید با یک مثال مساله را روشن کنم. تصور کنید همسر شما ورشکست شده و شرایط مالی خانواده تغییر کرده و از طرفی فرزندانتان استرس شدیدی را تجربه میکنند.
فردی که تابآوری دارد، با شناخت از خودش سعی میکند هیجانات منفیاش را مدیریت و واقعبینانه چالشها را بررسی کند. این فرد اگر فشار روانی زیادی متحمل شود، از روانشناس یا روانپزشک کمک حرفهای میگیرد تا زیر بار مشکلات آسیب بیشتری نبیند.
از طرفی، به دلیل شناخت از همسر و فرزندانش متوجه فشارهای مالی و روانی بر آنهاست و با همدلی سعی میکند آنها را درک و با آنها گفت و گو کند تا برای بحران دنبال چاره باشند.
با ربط دادن مشکل به شانس و اقبال خودش را آزار نمیدهد و از روشهای حل مساله استفاده میکند. فرد تابآور فولاد نیست ولی هیجانهای منفی خود را به رسمیت میشناسد و رکود را تاب نمیآورد و حرکت میکند.
چگونه تابآور شویم؟ جمله «الخیر فی ما وقع» واقعا در بیشتر موارد درست است و مصداق دارد.
میشود اینگونه استدلال کرد که فرد تابآور از مشکل، فرصت میسازد. مثلا ورشکستگی همسر میتواند فرصتی برای مدیریت بهتر مالی و استفاده از تواناییهای فرد برای کار کردن باشد. عزت نفس بالا به فرد کمک میکند که به خودش و تواناییهایش اعتماد داشته باشد و بحران را فاجعه نبیند.
وقتی شما خود را توانمند بدانید، تصور نمیکنید مشکلات مالی و شغلی یا … آخر دنیاست. با تمرکز بر مشکلات و نداشتهها، داشتههایتان را فراموش نمیکنید. والدینی که عزت نفس فرزندانشان را تقویت میکنند و مواجهه و پذیرش شکست را به آنها میآموزند، حتما فرزندانی تربیت خواهند کرد که مهارتهای سالم زندگی و ارتباطی را یاد میگیرند.
تلاش کردن بخش جداییناپذیر تابآوری است. امکان ندارد تلاش نتیجه ندهد پس کسی که تلاش میکند در حال تمرین تابآوری است زیرا در هر کار و چالشی با تلاش مداوم، پذیرش شکستها و برنامهریزی برای آینده زندگی را دو ماراتن در نظر خواهید گرفت که در آن هیچ جا نباید متوقف شد.
در چه زمینههایی باید تابآوری تقویت شود؟ روانشناسان و جامعهشناسان باید گروههای در معرض بحران را بررسی کنند تا بتوانند با تحقیقات مختلف چالشهای و مداخله در بحران را در نظر بگیرند. اجازه دهید با چند مثال و توضیح اجمالی به ضرورت تابآوری بپردازیم.
تابآوری در خانواده و روشهای آن از این نظر مهم است که اعضای خانواده میآموزند چگونه با مشکلات اقتصادی، اجتماعی و خانوادگی مواجه شوند و اجازه ندهند بحرانهای مختلف به کاراییشان آسیب جدی بزند. والدین باید بتوانند مهارت حل مساله را به فرزندانشان بیاموزند و به آنها این احساس را بدهند که در صورت بروز مشکلات کنارشان هستند و با همفکری و مشارکت میتوانند مشکلات را مرتفع کنند.
نقش معلمها و مدارس در آموزش تابآوری:
وظیفه محیط پرورشی این است که در کنار قانونمندی و آموزش علمی، مهارتهای فردی و اجتماعی بچهها را تقویت کند. همانگونه که در مورد درس خواندن آموزش وجود دارد باید در مورد مهارتهای زندگی و روشهای حل مساله با بچهها به گفت و گو نشست.
چگونه میتوان به افراد سوگوار برای تابآوری کمک کرد؟ هر فردی که عزیزش را از دست میدهد تا مدتی احساسات مختلف و هیجانات منفی دردناکی را تجربه میکند.
آگاهی نسبت به این احساسات و درک آن کمک میکند که فرد دچار افسردگی جدی و مزمن نشود. افسردگی سوگ طبیعی است ولی طولانی شدن آن به درمان نیاز دارد. در واقع فرد سوگوار باید بداند حق سوگواری دارد و نباید احساسش را در خودش سرکوب کند از طرفی احساساتی چون عذاب وجدان و ملامت خود جزو جداییناپذیر سوگ است ولی حمایت اطرافیان و درمانگران کمک میکند که بدانند این احساسات منطقی نیست ولی طبیعی است و خیلیها آن را تجربه میکنند.
تابآوری در سالمندان و بیماران هم بسیار مهم است. سالمندانی که با بیماریهای مختلف درگیرند، معمولا دچار افسردگی و پرخاشگری میشوند و حمایت، درک و تابآوری خانواده و اطرافیان مهم است. تقویت تابآوری در بیماران مبتلا به بیماریهای سخت جسمانی دشوار ولی شدنی است.
پیشرفت پزشکی تقریبا لاعلاج بودن بیماریها را به حداقل رسانده یا امید به زندگی را افزایش داده است. زمانی که فرد بتواند با شناخت بیماری خودش و شناخت راههای درمانی امیدش را تقویت کند، حتما تابآوریاش بیشتر میشود بنابراین گروهدرمانی یا عضویت در گروههای حمایتی میتواند موثرتر از حمایت خانواده به تنهایی باشد.
جامعهای که تابآوری ندارد، رشد نمیکند!
تصور کنید هر مشکل و بحرانی افراد جامعه را پریشان کند و نتوانند از پس بحران برآیند و با پرخاشگری بر یکدیگر دنبال مقصر بگردند. چنین جامعهای چگونه ممکن است که پیشرفت کند؟ اگر افراد به جای بهانهگیری و مقصریابی به دنبال حل مساله باشند و با یکدیگر همدلی کنند و به هم حق بدهند، بیشک جامعه اوضاع و شرایط بهتری خواهند داشت.
کاش میدانستیم وقتی فرزندان ما مهارت تابآوری را بیاموزند و زوجها تابآور باشند چه تغییری در خانوادهها ایجاد خواهد شد؟!